بهترین اشعار درباره زندگی
زندگی، راهی پر پیچ و خم است که همیشه برای ما سورپرایزهایی در پی دارد. باید همیشه سعی کرد بهترینها را از آن بیرون بکشیم و از لحظات زندگی لذت ببریم. با همه چالشها و روزگارانی که پیش رو داریم، زندگی همچنان زیباست.
شعری زیبا درباره زندگی از نظامی
چه خوش باغیست باغ زندگانی
گر ایمن بودی از باد خزانی
چه خرم کاخ شد کاخ زمانه
گرش بودی اساس جاودانه
از آن سرد آمد این کاخ دلاویز
که چون جا گرم کردی گویدت خیز
چو هست این دیر خاکی سست بنیاد
به بادهاش داد باید زود بر باد
ز فردا و ز دی کس را نشان نیست
که رفت آن از میان وین در میان نیست
یک امروز است ما را نقد ایام
بر او هم اعتمادی نیست تا شام
بیا تا یک دهن پرخنده داریم
به می جان و جهان را زنده داریم
به ترک خواب میباید شبی گفت
که زیر خاک میباید بسی خفت
سروده های ناب خیام درباره کوتاه بودن زندگی
خیام اگر ز باده مستی خوش باش
با ماهرخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی خوش باش
*****
گر یک نفست ز زندگانی گذرد
مگذار که جز به شادمانی گذرد
هشدار که سرمایه سودای جهان
عمرست چنان کش گذرانی گذرد
*****
افسوس که نامه جوانی طی شد
و آن تازه بهار زندگانی دی شد
آن مرغ طرب که نام او بود شباب
افسوس ندانم که کی آمد کی شد
شعر در کتاب چار فصل زندگی از ﻗﯿﺼﺮ ﺍﻣﯿﻦ ﭘﻮﺭ
ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﭼﺎﺭ ﻓﺼﻞ ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﺻﻔﺤﻪ ﻫﺎ ﭘﺸﺖ ﺳﺮِ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ
ﻫﺮ ﯾﮏ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺻﻔﺤﻪ ﻫﺎ ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﻧﺪ
ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎ ﺑﺎ ﺷﺎﺩﯼ ﻭ ﻏﻢ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ
ﮔﺮﯾﻪ ﺩﻝ ﺭﺍ ﺁﺑﯿﺎﺭﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
ﺧﻨﺪﻩ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺩﻝ ﻫﺎ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺗﺮﮐﯿﺐ ﺷﺎﺩﯼ ﺑﺎ ﻏﻢ ﺍﺳﺖ
ﺩﻭﺳﺖ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺭﺍ
ﮔﺮ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﺷﺎﺩﯼ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﮔﺮﯾﻪ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺭﺍ …
شعرهایی زیبا درباره زندگی
زندگى موسیقى گنجشکهاست
زندگى باغ تماشاى خداست
زندگى یعنى همین پروازها
صبحها
لبخندها
آوازها
زندگی ذرهی کاهیست
که کوهش کردیم
زندگی نام نکوییست
که خوارش کردیم
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار
زندگی نیست بجز دیدن یار
زندگی نیست بجز عشق
بجز حرف محبت به کسی
ورنه هر خار و خسی، زندگی کرده بسی
زندگی تجربه تلخ فراوان دارد،
دو سه تا کوچه و پس کوچه و اندازه یک عمر بیابان دارد
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد در این فرصت کم!؟
شعر زندگی زیباست از شهرام محمدی
زندگی زیباست چشمی باز کن
گردشی در کوچه باغ راز کن
هر که عشقش در تماشا نقش بست
عینک بدبینی خود را شکست
علت عاشق ز علت ها جداست
عشق اسطرلاب اسرار خداست
من میان جسم ها جان دیده ام
درد را افکنده درمان دیده ام
دیده ام بر شاخه احساس ها
می تپد دل در شمیم یاس ها
زندگی موسیقی گنجشک هاست
زندگی باغ تماشای خداست
گر تو را نور یقین پیدا شود
می تواند زشت هم زیبا شود
حال من در شهر احساسم گم است
حال من عشق تمام مردم است
زندگی یعنی همین پروازها
صبح ها، لبخندها، آوازها
ای خطوط چهره ات قرآن من
ای تو جان جان جان جان من
با تو اشعارم پر از تو می شود
مثنوی هایم همه نو می شود
حرف هایم مرده را جان می دهد
واژه هایم بوی باران می دهد
شعر زیبا درباره زندگی از نادر نادرپور
گر آخرین فریب تو، ای زندگی، نبود
اینک هزار بار، رها کرده بودمت
زان پیشتر که باز مرا سوی خود کِشی
در پیش پای مرگ فدا کرده بودمت
هر بار کز تو خواسته ام بر کنم امید
آغوش گرم خویش برویم گشاده ای
دانسته ام که هر چه کنی جز فریب نیست
اما درین فریب، فسون ها نهاده ای
در پشت پرده، هیچ مداری جز این فریب
لیکن هزار جامه بر اندام او کنی
چون از ملال روز و شبت خاطرم گرفت
او را طلب کنی و مرا رام او کنی
روزی نقاب عشق به رخسار او نهی
تا نوری از امید بتابد به خاطرم
روزی غرور شعر و هنر نام او کنی
تا سر بر آفتاب بسایم که شاعرم
در دام این فریب، بسی دیر مانده ام
دیگر به عذر تازه نبخشم گناه خویش
ای زندگی، دریخ که چون از تو بگسلم
در آخرین فریب تو جویم پناه خویش
شعر درباره زندگی از مجید اوحدی
زندگانی چیست یکدم روی آسایش ندیدن
چشم از مخلوق بستن گوشه عزلت گزیدن
از پی یک نوش صد نیش از زبان خلق خوردن
و ز پی یک حرف حق صد گفته ناحق شنیدن
عرض حاجت را بهر در کوفتن چون حلقه بر در
از برای لقمه نان منت از دونان کشیدن
گاه در اندیشه فردای ناپیدا هراسان
گه به حسرت عمر ماضی را به دندان لب گزیدن
گاه در سوگ عزیزان جوی خون از دیده راندن
گاه از مرگ رفیقان جامه طاقت دریدن
در تلاش زندگی سودی بجز حسرت نبردن
از پی مقصود نامعلوم روز و شب دویدن
ناکسان را از پی حاجت سر تعظیم سودن
سفلگان را مدح گفتن تا به مقصودی رسیدن
با رفیقان دور و از روی ناچاری نشستن
از حریفان دغل چون آهوی وحشی رمیدن
حاصل عمر من و تو در جهان اینست یکتا
ای خوشا ناآمدن یا رفتن و دامن کشیدن
گردآوری: بخش فرهنگ و اندیشه سرپوش
- 15
- 4