اشعار شاملو
احمد شاملو، از شاعران، نویسندگان، روزنامه نگاران، مترجم، فرهنگ نویس، دبیر کانون نویسندگان ایران و پژوهشگر ایرانی پیش از انقلاب سال ۱۳۵۷ بوده است. اشعار زیبای شاملو بهمراه دکلمه هایش سالهاست که شنیده می شودد و زبانزد خاص و عام است. احمد شاملو در سال ۱۳۲۵ با نیمایوشیج ملاقات کرد و تحت تأثیر او به شعر نیمایی روی آورد.
زیباترین اشعار شاملو:
اندیشیدن
در سکوت
آن که می اندیشد
به ناچار دَم فرو می بندد
اما آنگاه که زمانه
زخم خورده و معصوم
به شهادتش طلبد
به هزار زبان سخن خواهد گفت
- اشعار شاملو کوتاه:
سلاخی می گریست…
سلاخی
می گریست
به قناری کوچکی
دل باخته بود
- اشعار عاشقانه شاملو :
طرفِ ما شب نیست
چخماق ها کنارِ فتیله بی طاقتند
خشمِ کوچه در مُشتِ توست
در لبانِ تو، شعرِ روشن صیقل می خورد
من تو را دوست می دارم، و شب از ظلمتِ خود وحشت می کند
- شعرهای عاشقانه پر معنا از احمد شاملو:
سکوت آب
می تواند خشکی باشد و فریاد عطش؛
سکوت گندم
می تواند گرسنه گی باشد و غریو پیروزمند قحط؛
هم چنان که سکوت افتاب
ظلمات است
اما “سکوت آدمی”
فقدان جهان و خداست:
غریو را
تصویر کن!
گردآوری: بخش فرهنگ و اندیشه سرپوش
- 17
- 5