شعر باران، مجموعه ای از اشعار برگزیده شاعران

شعر بارانی عاشقانه

شعر باران از فریدون مشیری

من نمیگویم درین عالم

گرم پو، تابنده، هستی بخش

چون خورشید باش

تا توانی

پاک، روشن

مثل باران

مثل مروارید باش

شعری زیبا در مورد باران

بر نیمکت شکسته ای در باران

در دست تو چتر بسته ای در باران

باران باران باران باران باران

تنها تنها نشسته ای در باران

( جلیل صفربیگی)

شعری کوتاه در وصف باران

بزن باران که امشب مست مستم

حکایت نامه عشقم رو بستم

بزن سازی بر آن چشمان مستش

بزن تا قیامت با تو هستم

شعرهای زیبا در خصوص باران

شعر باران/ افسانه شعبان نژاد

می زند آهسته باران

تق و تق بر روی شیشه

می نشیند روی خانه

باز هم مثل همیشه

من کنار شیشه هستم

می زند باران صدایم

می نشیند توی ایوان

شعر می خواند برایم

شعرهایش خوب و زیبا

مثل لالایی مادر

می نویسم شعر او را

با مدادم توی دفتر

شعر کودکانه باران

چتر سفید و قرمز

زرد و بنفش و آبی

مثل شكوفه های

سیب و به وگلابی

روی سربچه هاست

تو راه كودكستان

تو فصل پاییز شده

مدرسه ها گلستان

بارون میاد جَرجَر

تو كوچه و خیابون

شر شر آب می خونه

رسیده فصل بارون

شعر باران سهراب سپهری

شعر باران سهراب سپهری

چشمها را بايد شست

جور ديگر بايد ديد

چترها را بايد بست

زير باران بايد رفت

فکر را خاطره را زير باران بايد برد‌

با همه مردم شهر زير باران بايد رفت

دوست را زير باران بايد ديد‌

عشق را زير باران بايد جست

هر کجا هستم٬باشم‌

آسمان مال من است

پنجره٬‌فکر٬‌هوا‌٬عشق‌

زمين مال من است

چشمها را بايد شست

جور ديگر بايد ديد

چترها را بايد بست

زير باران بايد رفت

شعر بارانی عاشقانه

شعر باران

چترم را

کنار ایستگاهی در مه

جا گذاشته ام

خیس و خسته آمده ام

و حالا

شاعر که نه،

بارانم! ‏

( نجوا رستگار)

شعر باران( کودکانه)

وقتی بارون می* یاد خیس می* شن آجرا تو كوچه* ها

می* پیچه توی كوچه خیال ما، بوی خاطره* ها

خدای بارون تو آسمون، درست می* كنه رنگین* كمون

كبوترها بال و پرزنون پرمی* كشن سوی آسمون

خدای بارون تو آسمون درست می* كنه رنگین* كمون

گردآوری: بخش فرهنگ و اندیشه سرپوش