گلچینی از اشعار سعدی
مشرف الدین مصلح بن عبدالله سعدی شیرازی شاعر و نویسنده بزرگ قرن هفتم هجری قمری بین سال های ۶۰۰ تا ۶۱۵ هجری در شیراز متولد شد. شاهکارهای ادبی سعدی بوستان و گلستان است. همچنین دو کتاب، از سعدی قصاید، حکایات سعدی، غزلیات، قطعات، ترجیع بند، رباعیات و مقالات و قصاید عربی نیز بجامانده که در کلیات وی جمع آوری شده اند. او بین سالهای ۶۹۰ تا ۶۹۴ هجری در شیراز فوت کرد، اکنون آرامگاه سعدی، میعادگاه عاشقان است. گزیده ای از اشعار سعدی را در ادامه بخوانید:
معروف ترین اشعار سعدی
هر چه خواهی کن که ما را با تو روی جنگ نیست
پنجه بر زورآوران انداختن فرهنگ نیست
در که خواهم بستن آن دل کز وصالت برکنم
چون تو در عالم نباشد ور نه عالم تنگ نیست
اشعار سعدی در مورد عشق
ای مهر تو در دل ها وی مهر تو بر لب ها
وی شور تو در سرها وی سر تو در جان ها
تا عهد تو دربستم عهد همه ی بشکستم
بعد از تو روا باشد نقض همه ی پیمان ها
تا خار غم عشقت آویخته در دامن
کوته نظری باشد رفتن به گلستانها
آن راکه چنین دردی از پای دراندازد
باید که فروشوید دست از همه ی درمان ها
زیباترین اشعار سعدی
با جوانی سر خوش است این پیر بی تدبیر را
جهل باشد با جوانان پنجه کردن پیر را
روز بازار جوانی پنج روزی بیش نیست
نقد را باش ای پسر کآفت بود تأخیر را
ای که گفتی دیده از دیدار بت رویان بدوز
هر چه گویی چاره دانم کرد جز تقدیر را
زهد پیدا کفر پنهان بود چندین روزگار
پرده از سر برگرفتیم آن همه تزویر را
سعدیا در پای جانان گر به خدمت سر نهی
هم چنان عذرت بباید خواستن تقصیر را
اشعار سعدی در مورد جوانی
با جوانی سر خوش است این پیر بی تدبیر را
جهل باشد با جوانان پنجه کردن پیر را
روز بازار جوانی پنج روزی بیش نیست
نقد را باش ای پسر کآفت بود تأخیر را
ای که گفتی دیده از دیدار بت رویان بدوز
هر چه گویی چاره دانم کرد جز تقدیر را
زهد پیدا کفر پنهان بود چندین روزگار
پرده از سر برگرفتیم آن همه تزویر را
سعدیا در پای جانان گر به خدمت سر نهی
هم چنان عذرت بباید خواستن تقصیر را
اشعار سعدی درباره ی عشق
درمان درد عاشقان صبر است و من دیوانه ام
نه درد ساکن می شود نه ره به درمان می برم
ای ساربان آهسته رو با ناتوانان صبر کن
تو بار جانان می بری من بار هجران می برم
گردآوری: بخش فرهنگ و اندیشه سرپوش
- 17
- 1