یکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳
کد مقاله: ۱۴۰۰۰۲۰۰۵۴

معرفی چند نمونه داستان کوتاه از شاهنامه

داستان کوتاه از شاهنامه,داستان شاهنامه ای,داستان شاهنامه به زبان سادهداستان شاهنامه فردوسی
انواع داستان کوتاه از شاهنامه زیباترین برگردان های شعر به نثر هستند و با پهلوان های شاه نامه در آن ها نظیر رستم، سهراب، گردآفرید، سیاوش، اشکبوس و… و سرگذشت آن ها آشنا می شوید. این روایات که با زبانی ساده نوشته می شوند برای نوجوانان و کودکان هم مناسب هستند.

داستان کوتاه از شاهنامه

شاهنامه، حماسه ای عظیم از اشعار فردوسی و شاهکارهای ادبی ایران و جهان به شمار می رود. خواندن داستان های کوتاه با هر موضوعی که باشد دلنشین است و زمانی که این داستان ها از شاهنامه انتخاب شده باشند، خواننده را با فرهنگ پهلوانی و پیشینه پرافتخار ایران آشنا می کنند. انواع داستان کوتاه از شاهنامه را میتوان برای نقالی و نقالی خوانی نیز استفاده کرد.

* داستان کوتاه قتل مرداس به دست ضحاک از شاهنامه:

داستان و آغاز کار ضحاک بدینگونه بود که در دشت سواران نیزه گذار، یعنی سرزمین اعراب، امیری نیکوکار و یکتاپرست به نام مرداس زندگی میکرد و پسری به نام ضحاک داشت که بیور اسب نیز نامیده می شد. معنی بیور، ده هزار است و او این تعداد اسب داشت و بر پشت زین، شب و روز را می گذرانید. اتفاق افتاد که روزی ابلیس به صورت مردی نیک خواه بر او ظاهر شد، ابلیس در افکار جوان رخنه کرد که پدرت بر تو ستم کرده است ، باوجود این که پدرت به آستانه پیری رسیده است، ولی مشخص است که عمر درازی خواهد داشت و جوانی مانند تو که لیاقت فرمانروایی داری باید مدتی بیکار باشی و بهترین زمان عمرت در عطلت سپری شود.

ضحاک از وی برای رفع این مشکل کمک خواست. شیطان گفت:اگر با من پیمان کنی که سخنم را بشنوی و به آن عمل کنی و راز مرا فاش نکنی تو را به فرمانروایی خواهم رسانید. ضحاک با شیطان پیمان بست. ابلیس گفت:باید پدرت را از بین ببری و او را نابود کنی. ضحاک بر خود لرزید و از انجام دادن پیشنهاد ابلیس ممانعت کرد. ابلیس گفت:چون با من پیمان بستی اگر به انچه که گفتم عمل نکنی بعنوان پیمان شکن ، شهره و بد نام خواهی شد. ضحاک ناچار شد با ابلیس موافقت کند و پدرش را نابود کند.

داستان کوتاه زال از شاهنامه,داستان شاهنامه,داستان شاهنامه برای کودکانداستان شاهنامه درباره ی رستم و سهراب

* داستان شاهنامه درباره  گردآفرید و سهراب:

اولین شیرزن حماسه ملی ایران، گُردآفرید بود. او با اینکه در شاهنامه حضوری کوتاه دارد و شکست هم می خورد، بسیار برجسته است و از گیراترین زنان شاهنامه محسوب میشود. وی را میتوان مانند فرانک، ارنواز و شهرناز، نمونه زن اصیل ایرانی دانست. او در جنگ آوری بی مانند است. در رهسپاری سهراب از توران به ایران، هنگامی که گُردآفرید در جستجوی پدرش رستم است، با او آشنا می شویم. دژی به نام سپیددژ در مرز توران و ایران است. گُژدَهَم که یک ایرانی سال خورده است، بر آن فرمان می راند و همواره پایداری سرسختانه ای در برابر دشمن می ورزد و دل همه ایرانیان را با این کارش به آن دژ امیدوار می سازد. گژدهم پیر، پسری به نام گُستَهَم و دختری به نام گردآفرید دارد. سهراب ناچار است از این دژ پیش از درآمدن به خاک ایران بگذرد. در نبرد میان سهراب و هژیر، فرمانده دژ، سهراب بر او پیروز می گردد. سهراب، نخست می خواهد او را بکُشد، ولی بعد او را اسیر کرده و راهی سپاه خود می کند. وقتی دژنشینان از این اتفاق باخبر می شوند، مضطرب شده، ولی گردآفرید چنان این را مایه ننگ خود می داند که تصمیم می گیرد خودش به نبرد او برود.

سهراب در پی چالش گردآفرید به رزمگاه درمی آید و آن دو به پرخاش و نبرد درمی آیند. سهراب دربرابر تیرهای گردآفرید، ناچار میشود از سپرش استفاده کند. او جنگ کنان به گردآفرید نزدیک می شود و نیزه اش را می گیرد. سپس با نیزه جامه جنگی گردآفرید را پاره می کند، گردآفرید هم شمشیر میکشد و سهراب را با فرود آوردن آن نیزه می شکند. وقتی که می بیند توان رویا رویی با سهراب را ندارد، تلاش می کند تا به سوی دژ فرار کند ولی سهراب به او میرسد و کلاه خودش را می گیرد و تازه متوجه میشود که آن پیکارگر مرد نیست و دختری زیباروی است. گردآفرید به نیرنگ دست می یازد و به سهراب می گوید که خوب نیست که رزمندگان ببینند که او در نبرد با یک دختر به چنین کوشش و رنجی گرفتار شده و به او پیشنهاد می کند که همراهش به درون دژ برود و دژ در چنگ اوست. سهراب که خیره زیبایی او شده بود، در دام شگرد گردآفرید می افتد. گردآفرید تا در دژ او را می آورد، سپس با چابک دستی بسیار به درون دژ می جهد و در را می بندد. سهراب بیرون می ماند. گردآفرید به بالای دژ می رود و ریشخندکنان فریاد می زند:« ترکان ز ایران نیابند جفت!» سپس به اندرز به سهراب می گوید بهتر است که پیش از آمدن رستم، همراه سپاهش به توران برگردد.

* داستان کوتاه زال از شاهنامه:

 سام از ھمسر زیبایش صاحب کودکی بسیار زیبا میشود ولی تمام موی سر و مژگان و بدن فرزندشان همانند برف سفید بود. سام کودک خود رااز ترس سرزنش مردم به کوه البرز برد و در مکانی که که سیمرغ لانه داشت گذاشت، به این امید که سیمرغ کودکش را بخورد ولی سیمرغ به دستور خدا، ان طفل را حفاظت و بزرگ کرد. سال ھا گذشت، کودک با نشانی فراوان از پدر بزرگ شد. سام در خواب دید که مردی بر اسبی تازی نشسته، از طرف ھندوستان بسوی او می آید و مژده داد که فرزند تو زنده است. سام بعد از نیایش با گروھی به سوی کوه البرز رفت.

داستان شاهنامه فردوسی,کوتاه ترین داستان شاهنامه فردوسی,داستان کوتاه از شاهنامهداستان کوتاه از شاهنامه برای کودکان

سیمرغ سام و گروه او را از فراز کوه دید و متوجه شد که بدنبال کودک آمده اند. سیمرغ نزد جوان بازگشت و داستان کودکی او را برایش تعریف کرد و گفت اکنون سام پھلوان، سرافرازترین مرد جھان به دنبال تو آمده است. وقتی که جوان سخنان سیمرغ را شنید غمگین شد. وی گریه کرد و به زبان سیمرغ پاسخ داد، چون با انسانی ھمکلام نشده بود. سیمرغ گفت:امروز نام تو را دستان نھادم. این را بدان که ھرگز تو را تنھا نمی گذارم و تو رابه پادشاھی میرسانم. من به تو دل بسته ام برای آنکه ھمیشه با تو باشم تعدادی از پرهایم را به تو می دھم تا اگر زمانی سختی پیش آمد یکی از پرھای من را به آتش افکنی، در ھمان زمان من نزد تو خواھم آمد. سیمرغ دل دستان را رام کرد و او را بر پشتش گذاشت و نزدیک سام بر زمین نشست. قبای پھلوانی آوردند و به جوان پوشاندند و از کوه به زیر آمدند و ھمه با ھم به ایرانشھر و سپس به دیدن منوچھر رفتند.

منوچھر فرمانی نوشت که تمامی کابل و سرزمین ھند تا دریای سند از زابلستان تا کنار رود ھمه از ان جھان پھلوان سام باشد. سام ھمراه فرزندش دستان« زال» پس از نیایش به سرزمین خود رفتند. سام تاج و تخت و کلید گنج را در زابلستان، به زال سپرد و بعد از نصیحت فرزند، خود به دستور منوچھر شاھنشاه ایران برای جنگ با دیوان و دشمنان به گرگساران و مازندران رفت. روزگاری گذشت تا روزی زال جوان تصمیم گرفت به سیر و سفر و شکار برود. مھراب شاه کابل، مردی خردمند و دلیر، از نژاد ضحاک و باج گزار سام شاه زابلستان بود و دختری بسیار زیبا به نام رودابه داشت. زال و رودابه ندیده عاشق ھمدیگر شدند ولی به دلیل نژاد رودابه نمیتوانستند با یکدیگر وصلت کنند. پس از مدت ھا نامه نگاری بین زال و سام و حتی آماده شدن سام برای جنگ با مھراب، عاقبت زال به دیدار منوچھر رفت و پس از آزمایش وی توسط موبدان، منوچھر با این وصلت موافقت کرد. سام هم که فرزندش را به کام دل خویش می دید پادشاھی و تخت و تاج زابلستان رابه زال سپرد.

گرداوری: بخش فرهنگ و اندیشه سرپوش

  • 18
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱۲
غیر قابل انتشار: ۱۲
جدیدترین
قدیمی ترین
عالی
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه

حکایت های اسرار التوحید اسرار التوحید یکی از آثار برجسته ادبیات فارسی است که سرشار از پند و موعضه و داستان های زیبا است. این کتاب به نیمه ی دوم قرن ششم هجری  مربوط می باشد و از لحاظ نثر فارسی و عرفانی بسیار حائز اهمیت است. در این مطلب از سرپوش تعدادی از حکایت های اسرار التوحید آورده شده است.

...[ادامه]
ویژه سرپوش