سوره حشر
سوره حشر، اشاره به داستان مبارزه مسلمانان با جمعی از یهودان بنی نظیر دارد که در نتیجه ی این مبارزه، همه ی یهودیان بنی نظیر را از مدینه بیرون کردند. این سوره با آخرین آیات سوره مجادله، تناسب بسیار نزدیکی دارد که در آن به« حزب الله »، وعده ی پیروزی داده شده است. نام سوره برگرفته از آیه دوم است که یهودیان از مدینه اخراج شدند. در این سوره به موضوعاتی همچون شکست یهودیان بنی نظیر از مسلمانان، ملامت منافقان و افشای اعمالشان، احکام تقسیم اموال و غنایمی که بدون جنگ نصیب مسلمانان می شود، توصیف و تمجید ازخودگذشتگی های مهاجران اشاره شده است.
طبق روایات، هر کس سوره حشر را بخواند تمامی موجودات، درود و صلوات بر او می فرستند و برایش طلب آمرزش می کنند و در صورت مردن در همان روز یا شبِ قرائت، بعنوان شهید محسوب می شود.
نامگذاری سوره حشر
دلیل نام گذاری سوره حشر اینست که در آیه دوم این سوره از آوارگیِ انبوه یهودیانِ پیمان شکنِ بنی نظیر سخن به میان آمده است. از این رو ،« بنی نضیر» نام ديگر این سوره می باشد.
شأن نزول سوره حشر
سه گروه از یهودیان به نام های« بنی نظیر» و« بنی قریظه» و« بنی قینقاع» در سرزمین مدینه زندگی می کردند. این یهودیان اصلا اهل حجاز نبودند ولی چون در کتب مذهبیشان نوشته شده بود که پیامبری از سرزمین مدینه ظهور می کند، به همین خاطر به این سرزمین آمدند و منتظر این ظهور بزرگ بودند. بعد از هجرت پیامبر اسلام به مدینه، با آن ها پیمان عدم تعرض بست ولی آن ها در هر فرصتی از نقض این پیمان، فروگذار نکردند. مهمترین توطئه های آن ها علیه محمد شامل موارد زیر میباشد :
- پیمان اتحاد کعب بن اشرف ( بزرگ یهود) با ابوسفیان جهت نابودی محمد بعد از جنگ احد.
- توطئه« عمرو بن جحاش» از یهودیان قبیله بنی نضیر جهت کشتن محمد با استفاده از سنگ.
- سرودن اشعار هجو و بدگویی علیه محمد از جانب شعرای بنی نضیر.
لشکری از مسلمانان پس از تمامی این توطئه ها، قلعه مستحکم یهودیان را بمدت چند روز محاصره کردند و نخل های اطراف قلعه را آتش زدند و یهودیان را بعد از چند روز، وادار به تسلیم کردند و بدون این که جنگ و خونریزی کنند، پیروز شدند. بعد از این پیروزی، یهودیان با پیشنهاد پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله)، از شهر مدینه بیرون رفتند و اندکی از اموالشان را با خود بردند و بقیه اش را نابود کردند. بعضی از این یهودیان به« اذرعات» شام و تعداد محدودی از آن ها بسوی « خیبر» و بقیه ی آن ها به« حیره» رفتند.
بخشهای مختلف سوره حشر
بعضی از مفسران در شش بخش، سوره حشر را خلاصه کرده اند که در ادامه به آن ها می پردازیم:
> اولین آیه سوره حشر که به توصیفاتی درخصوص تسبیح و تنزیه عمومی موجودات دربرابر خدا می پردازد.
> آیات ۲ تا ۱۰ سوره حشر، بیانگر ماجرای درگیری مسلمانان با یهودیان عهدشکن مدینه است.
> داستان منافقان مدینه در آیات ۱۱ تا ۱۷ سوره حشر آمده است که در این برنامه با یهودیان، همکاری نزدیک داشته اند.
> شامل نصیحت های کلی برای همه ی مسلمانان است و به منزله نتیجه گیری از ماجراهای فوق است.
> آیه ۲۱ سوره حشر میباشد و از قرآن مجید و تاثیرش در پاک سازی روح و جان توصیف کرده است.
> آیات ۲۲ تا ۲۴ سوره حشر که بیان کننده ی قسمت مهمی از اوصاف جمال و جلال خداست.
فضیلت های سوره حشر
>> امام صادق ( علیه السلام ) در حدیثی فرموده اند:هر کس در هنگام غروب ، سوره حشر و الرحمن را بخواند، خداوند یک فرشته با شمشیر برهنه، مأمور حفاظت از خانه وی می کند.
>> در روایت دیگری از پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم دربارهی سوره حشر آمده است:هر کس سوره حشر را بخواند یکی از اعضای حزب الله محسوب میشود که رستگارانند.
>> نس بن مالک از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم روایت کرده که به مردی فرمود:هر موقع که به رختخوابت می روی سوره حشر را بخوان و اگر بمیری، به عنوان شهید محسوب میشوی.
>> اسم اعظم خداوند به اسمی گفته میشود که بسیاری از مشکلات مادی و معنوی با دستیابی به آن حل میشود و می توان بسیاری از مقامات را کسب کرد. نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:در شش آیه آخر سوره حشر، اسم اعظم خدا ذکر شده است.
>> طبق روایاتی، هر کس در شب و روز، آیات آخر سوره حشر را بخواند و درصورتی بهشت بر وی واجب می شود که در همان روز یا شب بمیرد.
آثار و برکات سوره حشر
از آثار و برکات سوره حشر می توان به موارد زیر اشاره نمود :
* شفای بیماری
* امنیت
* تقویت حافظه
* بخشش گناهان
* بیماری ورم پا
* درمان سردرد
متن سوره حشر همراه با ترجمه
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ حْمَـٰنِ الرَّحِیمِ
سَبَّحَ لِلَّـهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الْأَرْ ضِ ۖ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿١﴾
آنچه در آسمانها و در زمین است تسبیح گوی خدای هستند و اوست شکست ناپذیر سنجیده کار.(۱)
هُوَ الَّذِی أَخْرَ جَ الَّذِینَ کَفَرُ وا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِن دِیَارِ هِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ ۚ مَا ظَنَنتُمْ أَن یَخْرُ جُوا ۖ وَ ظَنُّوا أَنَّهُم مَّا نِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّـهِ فَأَتَاهُمُ اللَّـهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا ۖ وَ قَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّ عْبَ ۚ یُخْرِ بُونَ بُیُوتَهُم بِأَیْدِیهِمْ وَ أَیْدِی الْمُؤْمِنِینَ فَاعْتَبِرُ وا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ ﴿٢﴾
اوست کسی که، از میان اهل کتاب کسانی را که کفر ورزیدند در نخستین اخراج [از مدینه ] بیرون کرد. گمان نمی کردید که بیرون روند و خودشان گمان داشتند که دژهایشان در برابر خدا مانع آنها خواهد بود، و[لی ] خدا از آنجایی که تصوّر نمی کردند بر آنان درآمد و در دلهایشان بیم افکند، [به طوری که ] خود به دست خود و دست مؤمنان خانه های خود را خراب می کردند. پس ای دیده وران، عبرت گیرید.(۲)
وَ لَوْلَا أَن کَتَبَ اللَّـهُ عَلَیْهِمُ الْجَلَاءَ لَعَذَّبَهُمْ فِی الدُّنْیَا ۖ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَ ةِ عَذَابُ النَّارِ ﴿٣﴾
و اگر خدا این جلای وطن را بر آنان مقرّر نکرده بود، قطعاً آنها را در دنیا عذاب می کرد و در آخرت [هم ] عذاب آتش داشتند. (۳)
ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّـهَ وَ رَ سُولَهُ ۖ وَ مَن یُشَاقِّ اللَّـهَ فَإِنَّ اللَّـهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ ﴿٤﴾
این [عقوبت ] برای آن بود که آنها با خدا و پیامبرش در افتادند؛ و هر کس با خدا درافتد؛ [بداند که ] خدا سخت کیفر است. (۴)
مَا قَطَعْتُم مِّن لِّینَةٍ أَوْ تَرَ کْتُمُوهَا قَائِمَةً عَلَیٰ أُصُولِهَا فَبِإِذْنِ اللَّـهِ وَ لِیُخْزِیَ الْفَاسِقِینَ ﴿٥﴾
آنچه درخت خرما بریدید یا آنها را [دست نخورده ] بر ریشه هایشان بر جای نهادید، به فرمان خدا بود، تا نافرمانان را خوار گرداند. (۵)
وَ مَا أَفَاءَ اللَّـهُ عَلَیٰ رَ سُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ خَیْلٍ وَلَا رِ کَابٍ وَ لَـٰکِنَّ اللَّـهَ یُسَلِّطُ رُ سُلَهُ عَلَیٰ مَن یَشَاءُ ۚ وَ اللَّـهُ عَلَیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿٦﴾
و آنچه را خدا از آنان به رسم غنیمت عاید پیامبر خود گردانید، [شما برای تصاحب آن ] اسب یا شتری بر آن نتاختید، ولی خدا فرستادگانش را بر هر که بخواهد چیره می گرداند، و خدا بر هر کاری تواناست. (۶)
مَّا أَفَاءَ اللَّـهُ عَلَیٰ رَ سُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَ یٰ فَلِلَّـهِ وَ لِلرَّ سُولِ وَ لِذِی الْقُرْ بَیٰ وَ الْیَتَامَیٰ وَ الْمَسَاکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ کَیْ لَا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیَاءِ مِنکُمْ ۚ وَ مَا آتَاکُمُ الرَّ سُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا ۚ وَ اتَّقُوا اللَّـهَ ۖ إِنَّ اللَّـهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ ﴿٧﴾
آنچه خدا از [دارایی ] ساکنان آن قریه ها عاید پیامبرش گردانید، از آن خدا و از آن پیامبر [او] و متعلق به خویشاوندان نزدیک [وی ] و یتیمان و بینوایان و درراه ماندگان است، تا میان توانگران شما دست به دست نگردد. و آنچه را فرستاده [او] به شما داد، آن را بگیرید و از آنچه شما را باز داشت، بازایستید و از خدا پروا بدارید که خدا سخت کیفر است. (۷)
لِلْفُقَرَ اءِ الْمُهَاجِرِ ینَ الَّذِینَ أُخْرِ جُوا مِن دِیَارِ هِمْ وَ أَمْوَالِهِمْ یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّـهِ وَ رِ ضْوَانًا وَ یَنصُرُ ونَ اللَّـهَ وَ رَ سُولَهُ ۚ أُولَـٰئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ ﴿٨﴾
[این غنایم، نخست ] اختصاص به بینوایان مهاجری دارد که از دیارشان و اموالشان رانده شدند:خواستار فضل خدا و خشنودی [او] می باشند و خدا و پیامبرش را یاری می کنند. اینان همان مردم درست کردارند. (۸)
وَ الَّذِینَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَ الْإِیمَانَ مِن قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ وَ لَا یَجِدُونَ فِی صُدُورِ هِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُوا وَ یُؤْثِرُ ونَ عَلَیٰ أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ ۚ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَـٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿٩﴾
و [نیز] کسانی که قبل از [مهاجران ] در [مدینه ] جای گرفته و ایمان آورده اند؛ هر کس را که به سوی آنان کوچ کرده دوست دارند؛ و نسبت به آنچه به ایشان داده شده است در دلهایشان حسدی نمی یابند؛ و هر چند در خودشان احتیاجی [مبرم ]باشد، آنها را بر خودشان مقدّم می دارند. و هر کس از خسّت نفس خود مصون ماند، ایشانند که رستگارانند. (۹)
وَ الَّذِینَ جَاءُوا مِن بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَ بَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ وَ لَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِینَ آمَنُوا رَ بَّنَا إِنَّکَ رَ ءُوفٌ رَّ حِیمٌ ﴿١٠﴾
و [نیز] کسانی که بعد از آنان [مهاجران و انصار] آمده اند [و] می گویند:«پروردگارا، بر ما و بر آن برادرانمان که در ایمان آوردن بر ما پیشی گرفتند ببخشای، و در دلهایمان نسبت به کسانی که ایمان آورده اند [هیچ گونه ] کینه ای مگذار! پروردگارا، راستی که تو رئوف و مهربانی.» (۱۰)
أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ نَافَقُوا یَقُولُونَ لِإِخْوَانِهِمُ الَّذِینَ کَفَرُ وا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَئِنْ أُخْرِ جْتُمْ لَنَخْرُ جَنَّ مَعَکُمْ وَ لَا نُطِیعُ فِیکُمْ أَحَدًا أَبَدًا وَ إِن قُوتِلْتُمْ لَنَنصُرَ نَّکُمْ وَ اللَّـهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ ﴿١١﴾
مگر کسانی را که به نفاق برخاستند ندیدی که به برادران اهل کتاب خود -که از در کفر درآمده بودند- می گفتند:«اگر اخراج شدید، حتماً با شما بیرون خواهیم آمد، و بر علیه شما هرگز از کسی فرمان نخواهیم برد؛ و اگر با شما جنگیدند، حتماً شما را یاری خواهیم کرد.» و خدا گواهی می دهد که قطعاً آنان دروغگویانند. (۱۱)
لَئِنْ أُخْرِ جُوا لَا یَخْرُ جُونَ مَعَهُمْ وَلَئِن قُوتِلُوا لَا یَنصُرُ ونَهُمْ وَ لَئِن نَّصَرُ وهُمْ لَیُوَلُّنَّ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا یُنصَرُ ونَ ﴿١٢﴾
اگر [یهود] اخراج شوند، آنها با ایشان بیرون نخواهند رفت، و اگر با آنان جنگیده شود [منافقان،] آنها را یاری نخواهند کرد، و اگر یاریشان کنند حتماً [در جنگ ] پشت خواهند کرد و [دیگر] یاری نیابند. (۱۲)
لَأَنتُمْ أَشَدُّ رَ هْبَةً فِی صُدُورِ هِم مِّنَ اللَّـهِ ۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا یَفْقَهُونَ ﴿١٣﴾
شما قطعاً در دلهای آنان بیش از خدا مایه هراسید، چرا که آنان مردمانی اند که نمی فهمند. (۱۳)
لَا یُقَاتِلُونَکُمْ جَمِیعًا إِلَّا فِی قُرً ی مُّحَصَّنَةٍ أَوْ مِن وَرَ اءِ جُدُرٍ ۚ بَأْسُهُم بَیْنَهُمْ شَدِیدٌ ۚ تَحْسَبُهُمْ جَمِیعًا وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّیٰ ۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا یَعْقِلُونَ ﴿١٤﴾
[آنان، به صورت ] دسته جمعی، جز در قریه هایی که دارای استحکاماتند، یا از پشت دیوارها، با شما نخواهند جنگید. جنگشان میان خودشان سخت است. آنان را متحد می پنداری و[لی ] دلهایشان پراکنده است، زیرا آنان مردمانی اند که نمی اندیشند. (۱۴)
کَمَثَلِ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ قَرِ یبًا ۖ ذَاقُوا وَ بَالَ أَمْرِ هِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿١٥﴾
درست مانند همان کسانی که اخیرا [در واقعه بدر] سزای کار [بد] خود را چشیدند؛ و آنان را عذاب دردناکی خواهد بود. (۱۵)
کَمَثَلِ الشَّیْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنسَانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قَالَ إِنِّی بَرِ یءٌ مِّنکَ إِنِّی أَخَافُ اللَّـهَ رَ بَّ الْعَالَمِینَ ﴿١٦﴾
چون حکایت شیطان که به انسان گفت:«کافر شو.» و چون [وی ] کافر شد، گفت:«من از تو بیزارم، زیرا من از خدا، پروردگار جهانیان، می ترسم.» (۱۶)
فَکَانَ عَاقِبَتَهُمَا أَنَّهُمَا فِی النَّارِ خَالِدَیْنِ فِیهَا ۚ وَ ذَٰلِکَ جَزَاءُ الظَّالِمِینَ ﴿١٧﴾
و فرجام هردوشان آن است که هر دو در آتش، جاوید می مانند؛ و سزای ستمگران این است. (۱۷)
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَ لْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ ۖ وَ اتَّقُوا اللَّـهَ ۚ إِنَّ اللَّـهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿١٨﴾
ای کسانی که ایمان آورده اید، از خدا پروا دارید؛ و هر کسی باید بنگرد که برای فردا[ی خود] از پیش چه فرستاده است؛ و [باز] از خدا بترسید. در حقیقت، خدا به آنچه می کنید آگاه است. (۱۸)
وَ لَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّـهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ ۚ أُولَـٰئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿١٩﴾
و چون کسانی مباشید که خدا را فراموش کردند و او [نیز] آنان را دچار خودفراموشی کرد؛ آنان همان نافرمانانند. (۱۹)
لَا یَسْتَوِی أَصْحَابُ النَّارِ وَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ ۚ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ ﴿٢٠﴾
دوزخیان با بهشتیان یکسان نیستند؛ بهشتیانند که کامیابانند. (۲۰)
لَوْ أَنزَلْنَا هَـٰذَا الْقُرْ آنَ عَلَیٰ جَبَلٍ لَّرَ أَیْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْیَةِ اللَّـهِ ۚ وَ تِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِ بُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُ ونَ ﴿٢١﴾
اگر این قرآن را بر کوهی فرومی فرستادیم، یقیناً آن [کوه ] را از بیم خدا فروتن [و] از هم پاشیده می دیدی. و این مَثَلها را برای مردم می زنیم، باشد که آنان بیندیشند. (۲۱)
هُوَ اللَّـهُ الَّذِی لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ عَالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَةِ ۖ هُوَ الرَّ حْمَـٰنُ الرَّ حِیمُ ﴿٢٢﴾
اوست خدایی که غیر از او معبودی نیست، داننده غیب و آشکار است، اوست رحمتگر مهربان. (۲۲)
هُوَ اللَّـهُ الَّذِی لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ ۚ سُبْحَانَ اللَّـهِ عَمَّا یُشْرِ کُونَ ﴿٢٣﴾
اوست خدایی که جز او معبودی نیست، همان فرمانروای پاک سلامت [بخش، و] مؤمن [به حقیقت حقه خود که ] نگهبان، عزیز، جبّار [و] متکبّر [است ]. پاک است خدا از آنچه [با او] شریک می گردانند. (۲۳)
هُوَ اللَّـهُ الْخَالِقُ الْبَارِ ئُ الْمُصَوِّرُ ۖ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَیٰ ۚ یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْ ضِ ۖ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿٢٤﴾
اوست خدای خالق نوساز صورتگر [که] بهترین نامها [و صفات] از آنِ اوست. آنچه در آسمانها و زمین است [جمله] تسبیح او می گویند و او عزیز حکیم است.(۲۴)
گردآوری: بخش مذهبی سرپوش
- 17
- 7