در بررسی وقایع بعد از رحلت نبی مکرم اسلام و حوادث بعد آنچه بیشتر اهمیت دارد، خانهنشینی تحمیلی امیرالمومنین و تلاش برای پاککردن ذهنیت جامعه از سوابق و دلیری و همراهی حیدر با نبی مکرم اسلام است و البته با حیلههای متعددی شاید تا حدی هم در این کار توفیق مقطعی حاصل شود. جامعه بعد از پیامبر تا ٢٥سال جز موارد اندکی درحوزههای قضائی از وی کسب فیض نمیکردند.
یقینا اگر مسأله دامادی با پیامبر و نسبت فامیلی با پیامبر نبود، حاکمانِ وقت راحتتر مولای متقیان را کنار میزدند، اما جامعه اسلامی بعد از ٢٥سال حاکمیت خلفای ثلاث اذعان کرد که خانهنشینی حیدر کرار باید خاتمه یافته و زمام امور جامعه را بر دست گیرد.
دیگر مردم تحمل نابرابری اقتصادی و انحرافات دینی و تجملگرایی و فسادهای سیستمی را نداشتند. جامعهای که تمام آزادیهای مردم را سلب کرده بود و علی اما فقط در خانه نشسته بود و هیچ اجازه دخالت نداشت، حتی در احوالات حیدر کرار گفته شد که هیچگاه مسائل سیاسی زمامداران را تحلیل و ارزیابی هم نمیکرد الا در موارد نادر که یکبار نزد عباس به بیان فسادها و ضعفهای سیستم اشاراتی فرمود که وقتی عباس درخواست ادامه گزارشات را از علی (ع) کردند، امام فرمود؛ تلک شقشقه هدرت.
این بخشی از غمها بود که فرو ریخت و از ادامه گفتار سر باز زد. حال جامعه زمانی مصمم شد که زمام امور را به دست وصی واقعی پیامبر بدهد که علاوه بر فسادهای کلان در عرصه مالی و اعتقادی روح جامعه با آموزههای راستین نبی مکرم فاصله جدی گرفته بود. تبعض در سودمندی از بیتالمال و تجملگرایی و زیادهخواهی توسعهطلبان و شکاف طبقاتی و کمرنگشدن ارزشهای اسلامی و اخلاقی بزرگان را مجاب کرد تا در خانه علی را دقالباب کنند و ردای حاکمیت را بر دوش فاتح خیبر بنهند و امام علی ع با دو مشکل جدی مواجه بود.
نخست اینکه حکومت در طی ٢٥سال تمام تلاشش را کرد تا همراهی او با نبی خدا و پیشگامیاش در اسلام و جانشینیاش توسط پیامبر را از خاطر مسلمین پاک کند. دوم اینکه حیدر کرار به مسئولیت و مقام دنیا هیچ توجهی نداشت و زمامداری درشرایطی برایش ارزشمند بود که بتواند حق مظلومی را به وی برگرداند و تنها ملاکش عمل به سیره پیامبر و عدل الهی بود و طبیعی بود که خیلی از رانتخواران و حتی از نزدیکان هم از وی رنجور شوند. مثل خواهرش امهانی وقتی سهم خود را از بیتالمال در دولت علی (ع) با سهم کنیزش برابر دیده بود و بیتردید علی کسی نبود که به قانون برتریطلبی عرب از غیرعرب یا موالیان در برخورداری از حق شهروندی پایبند باشد.
آنها پیشبینی نکردند که در نگاه امیرالمومنین آقازادهها با نگاه چربتری دیده نمیشوند و علاوه بر اینکه جامعه علی را فراموش کرده بود، او را بر آن داشت که خودش را معرفی میکرد. لذا بیدلیل نیست که مولای متقیان در نهجالبلاغه ٧٠ صفت منحصربهفردش را برای آگاهی مسلمانان بازگو میکند تا قرابت و اصالت و تسلیم در برابر خدا و رسول را به حافظه جامعه یادآوری نماید تا همگان بدانند که علی همان فاتح خیبر و برادر و وصی پیامبر (ص) است و حکومت در نظرش از کفش پینه بسته بیارزشتر است و جز به عدالت و اجرای آن در جامعه نمیاندیشد .
اما بدخواهان و بداندیشان که منافع مادی و معنوی خود را درمخاطره میدیدند و در نبردهای مسلحانه توفیقی در شهادت حیدر کرار به دست نیاورده بودند، تصمیم به قتل غافلگیرانه حضرت گرفتند که توسط اتاق فکر مهرههای متحجر و سیاهاندیش که همیشه تحتتأثیر الهیات ارتجاعی هستند، به مباشرت و ضرب شمشیر مسموم عبدالرحمن بن ملجم مرادی در صبحگاه ١٩ رمضان ٤٠ هجری در مسجد کوفه حضرت علی (ع) را با خون فرقش خضاب کردند تا ندای فزت برب الکعبه ملکوت را فرا بگیرد.
سیدطه موسوی مسئول دفتر نمایندگی ولیفقیه در موسسه آموزش عالی هلال
- 12
- 6