نسبت دهه هفتادی ها با ادبیات کاملا با ارتباط و نسبتی که بقیه نسل ها با ادبیات برقرار کرده اند، متفاوت است.
همان قدر که تکیه کلام ها و اصطلاحات دهه هفتادی ها برای بزرگ ترها عجیب و غریب و نامانوس و مریخی به نظر می رسد، ادبیات و آثار ادبی محبوب نسل های دیگر هم برای آن ها کسالت بار است. اگر نسل های قبل کتاب خواندن را با «ذبیح ا... منصوری» و «ژول ورن» شروع کردند، آن ها نوجوانی شان را با «هری پاتر» و «دامبلدور و هاگوارتز» گذراندند . درباره ارتباط متولدان دهه هفتاد با شعر و ادبیات و کتاب و هنر، باید گفت ، شبکه های اجتماعی با دو ویژگی محدودیت حجم مطالب و نیز سرعت بالایشان، دهه هفتادی ها را به سمت ادبیات مینیمال برده است.
آغاز کتاب خواندن یک دهه هفتادی
ژانر محبوب نسل دهه هفتادی ها، ادبیات فانتزی است. بعد از «هری پاتر»، کتاب خوان ترها رفتند سراغ «ارباب حلقه ها» و «نارنیا» و «نیروی اهریمنی اش» و بی حال ترها به «تالار وحشت» آر.ال. استاین بسنده کردند. بعد هم که «دارن شان» و «آرتمیس فاول» هایشان رسیدند، یک باره موجی از فانتزی خوانی به راه افتاد.
نوجوان های دهه شصت با «ژول ورن» و «شل سیلوراستاین» و این اواخر «ریچارد باخ» و «جاناتان مرغ دریایی» شروع می کردند و بعد کتاب خوان ها به سراغ کارهای کلاسیک می رفتند؛ اما در دهه هفتاد و هشتاد با استقبالی که نسل چهارمی ها از ادبیات فانتزی کردند، چند ناشر تخصصی برای ترجمه و انتشار آثار این حوزه تاسیس شد. حتی در زمینه ادبیات عامه پسند هم سلیقه آن ها با نسل قبلی کاملا متفاوت بود.
نسل قبل آثار خانم «فهیمه رحیمی» و «م. مودب پور» و «بامداد خمار» را پرفروش کردند اما این نسل، «چراغ ها را من خاموش می کنم» خانم زویا پیرزاد را پسندیدند و باعث به راه افتادن موجی از زنانه نویسی ها شدند که از برخی مولفه های ادبیات عامه پسند هم استفاده می کرد، اما کاملا مدرن تر از آثار دهه قبل بود و ارتباط این نسل با دهکده جهانی و اطلاعاتش از ادبیات روز را نشان می داد.
ادبیات و شعر مورد علاقه دهه هفتادی ها
در شعر هم تا حدی همین اتفاق افتاد و شعر سپید رونق گرفت؛ اما بعد، دوباره موجی جدید از غزل نو و شعر کلاسیک توانست راه خودش را در دل مخاطبان دهه هفتادی باز کند. این نوع از شعر، دو خصوصیت عمده دارد؛ اولا مناسبتی است و برای هر اتفاق خوب و بدی می تواند محصولی ارائه بدهد و در ثانی، از عشق سخن می گوید و همان موضوعات مناسبتی را می تواند یک جوری به عشق ربط بدهد. مثلا اگر توفانی درگرفت، آن را با وضع دل توفان زده شاعر بعد از بی محلی معشوق نسبت بدهد. به نوعی شعر هم ویژگی هایی از ادبیات مخاطب پسند را دارد و هم نوعی از فانتزی را در آن شاهد هستیم.
شبکه های اجتماعی با دو ویژگی محدودیت حجم مطالب و نیز سرعت بالایشان، دهه هفتادی ها را به سمت ادبیات مینیمال برده است. آن ها متن های داستانی را به بخش های کوچک تر تقسیم می کنند و شعرها را هم معمولا به صورت تک بیت و دو بیت می خوانند. به علاوه، در فضای مجازی داستانک ها بسیار پرطرفدار است. زمانی تنها ابزار برای رسیدن به گنجینه ادبیات، کتابخانه ها بودند. به تدریج مجلات، رادیو و تلویزیون هم اضافه شدند. اما دهه هفتادی ها یک ابزار سریع تر از دهه های قبلی دارند. آن ها با شبکه جهانی اینترنت همیشه یک کتابخانه سیار همراه خودشان دارند و به قول آن شکارچی کارتونی، کافی است فقط دستشان را دراز کنند.
نقد بی تعارف دهه هفتادی ها
یک ویژگی جالب دیگر این نسل، نحوه نقد و قضاوتشان درباره آثار ادبی است. این نسل، صراحت و صداقت بیشتری از نسل های قبلی دارد و همین ویژگی به کمک او می آید تا بدون رودربایستی درباره سلیقه ادبی اش حرف بزند. در زمان ما، اگر کسی فرض کنید از «کوندرا» یا «کافکا» یا «کامو» یا هر نویسنده دیگری خوشش نمی آمد، از حرف هایش سر در نمی آورد، سبکش را نمی پسندید، با ترجمه مشکل داشت، یا هر چیز دیگری، معمولا به واسطه توجه و نظر اطرافیان به آن نویسنده خاص سعی می کرد او هم به روی خودش نیاورد و «به به» بگوید و چه بسا کمی هم اعتماد به نفسش را از دست می داد و دوبار و سه بار و ده بار می خواند تا دلیل ابراز علاقه دیگران را بفهمد و گروه دوستان را از دست ندهد؛ اما دهه هفتادی ها خیلی راحت و با صراحت نظر می دهند که از فلان کتاب و بهمان داستان خوششان آمد یا نیامد. بعد هم آن قدر گزینه دارند که بتوانند راحت سراغ آثار ادبی دیگر بروند.
به علاوه گروه ها و انجمن های اینترنتی طرفداری از آثار هم زمینه ای را فراهم می کنند تا افراد بتوانند درباره هر اثر مورد علاقه شان حرف بزنند، بحث کنند، اطلاعاتشان را به اشتراک بگذارند و خلاصه لذتش را ببرند. به علاوه دهه هفتادی ها از امکان مواجهه مستقیم با نویسندگان و مترجمان هم برخوردارند.تا قبل از شبکه های اجتماعی، چهره های ادبی را فقط در نمایشگاه کتاب و برنامه های ادبی می شد از نزدیک دید اما حالا کافی است آن فرد برای خودش صفحه ای در یکی از شبکه ها داشته باشد تا امکان گفت و گو برایش فراهم شود. همین موضوع، امکان قضاوت و نقد بیشتری در اختیار دهه هفتادی ها می گذارد تا آثار ادبی مطلوبشان را راحت تر و با دست باز انتخاب کنند. آن ها درست به همان اندازه که در معرض خطر نگاه سطحی به ادبیات هستند، می توانند لذت شخصی و منحصر به فردی از ادبیات ببرند که نسل های دیگر امکانش را نداشتند. این نسل، در همه چیز شگفت انگیز است.
احسان رضایی
- 14
- 6