به گزارش ایسنا، در همایش «حق مالکیت ادبی؛ گفتهها و ناگفتهها» که روزهای هشتم و نهم شهریور در محل شهرداری قمصر سه نشست تخصصی با موضوع کپیرایت با عنوانهای «گفتوگو با نهادهای حکومتی»، «گفتوگو با ناشران» و«گفتوگو با نویسندگان، مترجمان و ویراستاران» با حضور جواد مجابی، محمود آموزگار رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان استان تهران و جمعی از مترجمان و اعضای انجمن صنفی کارگری داستاننویسان استان تهران برگزار شد.
در نشست نخست، سعید حبیبا، حقوقدان و استاد دانشگاه تهران، محمودصادقی، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، لادن حیدری، مدیر کل دفتر حقوقی و مالکیت معنوی وزارت ارشاد و علی اصغر سیدآبادی، مشاور وزیر ارشاد در امور برنامهریزی به سخنرانی پرداختند.
سعید حبیبا با اشاره به این که دفاع از حقوق صاحب اثر، وظیفه خود اوست و نه دولت، گفت: صاحب اثر باید شکایت کند تا زمینه پیگیری دولت به وجود بیاید و وظیفه انجمن صنفی داستاننویسان است که این فضا را ایجاد کند. یکی از عوامل کاهنده دزدی مالکیت ادبی، الحاق به سازمانهای جهانی است اما ناشران اغلب از مخالفان این الحاق هستند و میگویند پیوستن به معاهدههای بینالمللی باعث میشود از کتابهای خارجی محروم شویم، در صورتی که تمام این حرفها بهانهای بیش نیست و البته راهکارهایی هم دارد.
محمود صادقی نیز گفت: یکی از انگیزههای من برای کاندیداتوری مجلس همین مسأله مالکیت صنعتی و فکری بود و در هر دو زمینه نیز در مجلس طرح و لایحه وجود دارد که امیدوارم تصویب شوند. حدود ۳۰ معاهده بینالمللی در زمینههای مختلف مالکیت فکری وجود دارد که نشاندهنده اهمیت این موضوع است. کمتر موضوع حقوقی وجود دارد که این تعداد معاهده داشته باشد.
او سپس با بیان این که بریتانیا مهد کپیرایت است که دو انگیزه برای ایجاد آن وجود داشته است؛ سانسور و کسب درآمد، اظهارکرد: دربار شاهی بریتانیا پس از اختراع چاپ که باعث سرعت تبادل افکار شد، به دنبال تمهیدی برای کنترل تبادل افکار بود و اساسا دلیل پیدایش آن حمایت از مولف نبود بلکه امتیازی بود که دربار به ناشر میداد. این امتیاز در بستر زمان تحول پیدا کرد و از مکانیزمی برای سانسور و حمایت از ناشر، به قانونی برای حمایت از مولف تبدیل شد.
صادقی با اشاره به این که حق نسبت به همه اموال دائمی است، اما در موضوع کپیرایت با مسأله موقتی بودن حق روبهرو هستیم، بیان کرد: در حال حاضر ما حق هیچگونه تعرضی در اموال دیگران را نداریم اما در آثار ادبی و هنری به خودمان این حق را میدهیم. مثلا دانشجو یک نسخه از کتاب را کپی میکند؛ در حالی که در کشورهای پیشرفته پولی بابت این کپی پرداخته میشود.
او همچنین با اشاره به قوانین به حقوق مولف، افزود: قدیمیترین قانون همان قانون اصول محاکمات مربوط به ۱۳۰۲ است. در ۱۳۰۴ ثبت علامات صنعتی و تجاری را تصویب کردیم و در ۱۳۰۹ عهدنامه بین ایران و آلمان در حمایت از مالکیت امضا میشود. در ۱۳۱۰ قانون ثبت علامات اختراع هم به آن اضافه میشود و همزمان در قانون مجازات عمومی برای اولین بار از کپیرایت حمایت میشود که مجازاتهایی از ۱۰۰ تا ۵۰۰ تومان برای تکثیر غیرمجاز تعیین میشود. این ماجرا ادامه دارد تا سال ۱۳۴۸ که قانون نسبتا جامعی در این زمینه داریم.
این نماینده مجلس خاطرنشان کرد: تنها چیزی که نداریم قلمروی اجرای این قانون برای حمایت از آثاری است که اولین بار در ایران منتشر میشود. اکثر ذینفعان اطلاعاتی از این قوانین ندارند و دادگاهها هم اشراف کافی روی موضوع ندارند اما رأی میدهند.
او افزود: در محاسن و آثار مثبت کنوانسیون برن بسیار نوشته و گفته شده است؛ از جمله این که اگر کشورهایی بخواهند در ایران سرمایهگذاری کنند، معیارشان عضویت در این معاهده است. در حالی که امروز مثلا بهطور متوسط در لپتاپ هر ایرانی حداقل ۵۰۰۰ دلار نرمافزار تقلبی وجود دارد.
لادن حیدری در ادامه با اشاره به لایحهای که در سال ۱۳۸۲ به مجلس فرستاده شده، گفت: هنوز معتقدیم این لایحه نیاز به اصلاح دارد که دکتر محمود صادقی، مسئولیت این موضوع را در مجلس برعهده گرفته است اما یکی از دلایل عمده نوشتن این لایحه تکثر قوانین در این زمینه بود؛ قوانینی که هیچ شباهتی به هم نداشتند. تلاش کردیم در این لایحه ضمانتهای اجرایی و ایجاد مقرراتی در زمینه انتقال حقوق مادی و تکنولوژی روز را در نظر بگیریم که در این زمینه لازم بود به کشورهایی که در این حوزه تجربیاتی داشتند، توجه میشد.
مدیرکل دفتر حقوقی و مالکیت معنوی وزارت ارشاد افزود: سال ۹۳ بعد از ۱۵۰ جلسه کارشناسی لایحه کامل شده به مجلس تقدیم شد که در آن بیشترین توجه را به حقوق پدیدآورندگان داشتهایم اما معتقدم چالش اصلی در عدم رعایت حقوق مولف به فرهنگسازی بازمیگردد. ما ماشین دیگری را سرقت نمیکنیم اما کتاب دیگری را کپی میکنیم، آهنگ دیگری را دانلود میکنیم و مشکل این است که این آثار را به عنوان مال در نظر نمیگیریم. این در حالی است که خود پدیدآورندگان نیز به دنبال حقوق خود نبودند و به طور طبیعی اگرهم افرادی به محاکم قضایی مراجعه کرده باشند، آرای مناسبی دریافت نکردهاند که همین مسأله باعث شده تا فکر کنند توجهی به این مسأله وجود ندارد.
او سپس بیان کرد: از سال ۱۳۱۰ قوانین داخلی برای حمایت از مولف داشتهایم اما همین قانون چقدر اجرا میشود؟ درحالی که اگر به کنوانسیون برن بپیوندیم، دیگر باید به دنبال اجرای قوانین برویم و وکیل بگیرید. نباید دچار توهم شویم. ما در سال ۳۷ و ۳۸ به کنوانسیون مالکیت صنعتی پاریس پیوستهایم اما موارد زیادی در زمینه اختراعهای صنعتی نقض میشود. به همین دلیل معتقدم صرفا با پیوستن به کنوانسیون برن مشکل ما حل نمیشود. چین الان عضو کنوانسیون است اما رده اول تقلب را در دنیا دارد. به نظرم تشدید مجازاتها میتواند تاثیرگذار باشد اما باید نگاهی پیشگیرانه داشت. در این زمینه اما وزارت فرهنگ تنها تصمیمگیرنده نیست.
علیاصغر سیدآبادی هم در این نشست اظهار کرد: برگزاری این جلسه هم نشاندهنده بحران است و هم امید. این جلسه نشانه یک بحران از رابطه نویسنده با اجزای صنعت نشر و مخاطب است. اکنون ممکن است ناشران در نوشتن قانون مشارکتی داشته باشند اما بعید میدانم از نظر نویسندگان در تدوین آن استفاده شده باشد؛ درحالی که این مراوده و نظرخواهی ضروری است.
همچنین دومین نشست تخصصی کپیرایت با عنوان گفتوگو با ناشران و پژوهشگران با حضور محمود آموزگار، رییس اتحادیه ناشران و کتافروشان استان تهران، رضا هاشمینژاد، مدیر نشر افق و میر محسن طاهری، حقوقدان برگزار شد.
یوسفزادگان که مدیریت نشست را برعهده داشت، با اشاره به روند تاریخی حقوق کپیرایت و خواندن مقالهای از چنگیز پهلوان با عنوان «حمایت از پدیدآورندگان و نویسندگان»، گفت: ۲۸ سال پیش پهلوان درباره نوع قراردادهایی که بین ناشران و نویسندگان وجود دارد، گفته است. اگر قرار باشد به حرفهای کلی بسنده کنیم، کار درست نمیشود. در برهه سی ساله حرف زدهایم، باز هم سی سال بعد حرف میزنیم.
در ادامه محمود آموزگار درباره موضع ناشران و نویسندگان در مقابل پیوستن به کنوانسیون برن، گفت: کنوانسیون برن هم مخالفان جدی دارد و هم موافقان جدی. در اتحادیه همین ترتیب است. دوستانی هستند که معیشتشان با پیوستن به کنوانسیون برن به مخاطره میافتد و طبیعی است در برابر آن موضع میگیرند. برخی هم معتقدند یک اصل جاری است و هنوز به نتیجه قطعی نرسیده است.
او با بیان این که معتقد است پیوستن به کنوانسیون برن میتواند ظرفیتهای بسیاری را برای کشور ما ایجاد کند، خاطرنشان کرد: برخی به خاطر ملاحظاتی که دارند، با این موضوع مخالفت میکنند و میگویند میلیونها نسخه ویندوز داریم و باید هزینه بسیاری بپردازیم اما به این نکته توجه نمیشود که در شرایطی استفاده انجام میشود که یاد گرفتیم به صورت مجانی از آنها استفاده کنیم.
آموزگار با اشاره به لایحه حق مولف که در مجلس تصویب نشده است، ادامه داد: زمان صرف شده به خاطر ضرورتهای بررسی برای این موضوع نبوده است. تردیدهایی که وجود داشته به خاطر آشنا نبودن با روح حقوق مولف بوده است. البته این لایحه ترجمهای از لایحه حقوق مولف ۱۹۵۹ فرانسه است. اصل استرداد یا عدول از قرارداد که یکی از حقوق معنوی پدید آورنده است، که به درستی نه در قانون سال ۴۸ وجود دارد و نه در لایحه جدید. مولفی که با ناشری قرارداد دارد، این حق را دارد که از آن صرف نظر کند. این چیزی است که در قانون فرانسه وجود دارد. فکر میکنم لایحه در دست بررسی موضوع بسیار مهمی است. اگر این لایحه تصویب شود، آثار کنوانسیون برن را ندارد؛ در نتیجه کسانی که به بهانه برن جلوی تصویب لایحه را میگیرند، توجه داشته باشند این لایحه داخلی است و میتوانند آن را لغو کنند.
هاشمینژاد هم در این نشست درباره جریان ورود انتشارات افق به خرید رایت کتاب توضیح داد و گفت: نخستین انگیزه برای خرید حق رایت کتاب کاملا شخصی و انسانی بود و ریشه در یک فکر داشت. اصلیترین انگیزه برای خرید حق رایت، آشنایی و ملاقات با ناشران خارجی بود.
هاشمینژاد سپس اظهار کرد: تصمیمگیری برای خرید حق رایت کتاب در ایران بسیار دشوار است. شاید بسیاری از ناشران در مقام حرف به دنبال خرید رایت باشند اما اطلاع چندانی از مشکلات این جریان ندارند. بنابراین به نظر میرسد تمایل آنها بیشتر شبیه یک تعارف است.
در ادامه مدیرمسئول انتشارات اظهار کرد: یکی از نتایج پیوستن ایران به کنوانسیون برن ایجاد انحصار است؛ چرا که متأسفانه سرمایهداری نتایج خودش را دارد.
او خاطرنشان کرد: وقتی ناشر حق رایت را خریداری میکند، تعهد میدهد به متن پایبند باشد اما موضوع سانسور، ناشر ایرانی را در جریان مذاکرات دچار مشکل میکند. یکی دیگر از مشکلات ناشران ایرانی مربوط به دریافت مجوز برای انتشار کتاب است. به عبارت دیگر ناشر، هزینه خرید حق رایت کتاب را پرداخت میکند اما موفق به دریافت مجوز برای چاپ نمیشود.
هاشمینژاد درباره تأثیر خرید حق رایت کتاب بر تعیین قیمت کتاب ترجمه، توضیح داد: زمانی که یورو برابر با ۴۲۰۰ تومان بود، خرید رایت چندان بر تعیین قیمت نهایی کتاب تأثیرگذار نبود. برای بازگشت سرمایه تعیین قیمت با توجه به تجدید چاپ کتاب انجام میشد. گاهی هزار یورو برای خرید حق رایت پرداخت کردهایم. مهمترین فایده خرید رایت کتاب، نخست گرایش ناشران به چاپ آثار تألیفی است. در ایران به طرز عجیبی ترجمه بیش از کتابهای تألیفی منتشر میشود. البته باید توجه داشت که آمار کتابهای افست در این بررسی محاسبه نمیشود. ناشران خارجی با توجه به بار مالی چاپ کتابهای ترجمه و پرداخت دو هزینه به ناشر و مترجم در انتخاب کتاب سختگیری دارند.
هاشمینژاد ادامه داد: دومین مزیت مهم خرید حق رایت کتاب ایجاد و تقویت ارتباطات بینالمللی است. بر اساس آمار فقط ۳۵۰ میلیون نفر از جمعیت جهان زیر پوشش کپی رایت نیستند. این میزان برابر با کمتر از ۵% است و دو کشور مهم جهان این آمار، ایران و عراق هستند.
او همچنین درباره مضرات پیوستن ایران به کنوانسیون برن، خاطرنشان کرد: عقد قرارداد یکی از دشوارترین مراحل خرید حق رایت کتاب به حساب میآید که نیازمند حضور کارشناسان خبره است. برخی از ناشران قراردادهایی منعقد کردهاند که از عواقب آن بیخبر بودند. از سوی دیگر، ناشرانی هستند که به دلیل دشواری تعهداتی که پذیرفتند، از چاپ کتاب در ایران منصرف شدند.
این فعال حوزه نشر یادآور شد: یکی دیگر از مسائل مهم چاپ کتاب ناشران خارجی در ایران سانسور است. در حالی که ناشر ایرانی به دلیل منافع برای چاپ کتاب حتی با سانسور تمایل زیادی دارد، نویسنده برای پذیرش این موضوع رغبتی نشان نمیدهد. پس بدترین بخش مذاکره صحبت درباره سانسور است. مذاکره درباره سانسور در شرایطی سختتر میشود که بالغ بر ۹۵ درصد از ناشران تسلط اندکی به زبان دوم دارند و یا در مجموعه انتشارات کارمند آشنا به زبان وجود ندارد. حواله پول دومین مشکل برای خرید حق رایت کتاب است. ارسال گزارش شش ماهه و یا سالانه درباره جریان تولید و یا میزان فروش کتاب به ناشر و یا نویسنده خارجی یکی دیگر از مسائل قابل توجه و دشوار بعد از خرید حق رایت کتاب است. معیار پرداخت پول به ناشر خارجی میزان فروش است. هزینه پست کتاب و شروع مذاکره همزمان به دلیل رقابت با ناشران دیگر نیز از سختیهای این مذاکرات به شمار میآید.
او افزود: مسأله دیگری که وجود دارد این است معمولا ناشران خارجی تاکید دارد، شمارگان چاپ اول کتاب را تعیین کند. بهعنوان مثال، تاکید میکنند چاپ اول با شمارگان ۲۰۰۰ نسخه منتشر شود.
او خاطرنشان کرد: ناشران ایرانی عادت کردند که به ارزانترین روش قانون کپیرایت را در ایران اجرا نکنند و حالا شروع این جریان بالاتر از تصورات ما بسیار دشوار است. بر اساس شرایط ارز، کتابهایی که با خرید حق رایت منتشر میشوند، ۳۰% بر قیمت آنها افزوده خواهد شد.
در ادامه برگزاری همایش نشست تخصصی «گفتوگو با نویسندگان، مترجمان و ویراستاران» با حضور امیرحسن چهلتن، حسین سناپور، آبتین گلکار، مهشید میرمعزی و مهناز مقدسی از نویسندگان، مترجمان و ویراستاران و با مدیریت کاوه راد، حقوقدان برگزار شد.
امیرحسن چهلتن با اشاره بر ضرورت فوری برای پیوستن ایران به کنوانسیون برن، اظهار کرد: به دلایل مختلفی باید این کار انجام شود و این مسأله اضطرار دارد.
او سپس اظهار کرد: امروز ما وارد صحنه جهانی شدهایم. به ما میگویند که آنچه که روی کاغذ آمده، اهمیت ندارد اما این دزدی و بیاخلاقی بزرگی است که قابل تحمل نیست. ما در انزوا قرار گرفتهایم و باید عضو این باشگاه جهانی شویم. سیاستهایی وجود دارد که این انزوا را تشدید میکند، از سوی دیگر ما با جریانهای موازی تقلبی روبهرو هستیم که میخواهند نویسندگان مستقل را ساکت و به کنجی برانند. تمام این دکانها مانند خانه کتاب، باغ کتاب و… که درست شدهاند، همه بازی است و فکر میکنند که وارد شدن به بازار جهانی کتاب هم با رانت شدنی است اما ادبیات این طور به وجود نمیآید. کافی است به همسایگان، عربها و ترکها نگاه کنیم و ببینیم از زمانی که به این باشگاه بزرگ پیوستهاند، چه اتفاقی برای آنها افتاده است.
چهلتن در ادامه بیان کرد: در مواجهههایی داشتم به این تأکید رسیدهام که بدون پیوستن به این معاهده همچنان در گوشه محدود خودمان باقی میمانیم. برخی فکر میکنند این موضوع به سانسور ارتباطی ندارد. این در حالی است که برخی کتابها که در ایران منتشر نمیشود و جای دیگری به چاپ رسیدهاند، بهدلیل اینکه چاپ اول آنها در کشورشان نبوده از جایزههای بینالمللی کنار گذاشته شدهاند، چون باید ابتدا به زبان خودشان منتشر شوند.
آبتین گلکار، مترجم ادبیات روس هم با اشاره به اینکه موافق پیوستن ایران به کنوانسیون برن است، بیان کرد: علت موافقت من هم با این امر، مساله اخلاقی است. با توجه به اینکه ایران به این کنوانسیون نپوسته است، شاید مرتکب قانونشکنی نشده باشیم اما از نظر قانونی این مساله به ما آسیب زده است و بخشی از دزدیهایی که در پایاننامههای دانشگاهها رخ میدهد به همین دلیل است. بخشی از آسیب روزنامههای ما نیز همین مساله است، بنابراین پیوستن به این کنوانسیون باعث رشد و تولید فکری میشود.
او افزود: گفته شد شاید به فرهنگسازی نیاز نباشد، اما این امر بسیار مهم است. شاید تا چند سال پیش برای من اجازه گرفتن از نویسنده عادی نبود اما اولین باری که احساس نیاز کردم زمانی بود که در نمایشگاه مسکو با ناشران روس مواجه شدم و آنها به چشم دزد به ما نگاه میکردند و من متوجه لزوم فرهنگسازی درباره این مسأله شدم. مساله دیگر ارزش مادی آثار است که معمولا نمیشود آن را جبران کرد اما زمانی که امکان آن وجود دارد، باید انجام شود. بهطور مثال کتاب «استالین» را ترجمه کردم که برنده جایزه کتاب سال شد و ۱۵ سکه گرفتم. در آن زمان میتوانستم ۵ سکه از آن را به نویسنده روس بدهم و اگر با دانش امروز بودم حتما بخشی از جایزه را بهعنوان جبران مادی به نویسنده روس میدادم.
او با بیان این که نباید همه چیز را به گردن قانونگذار انداخت، اظهار کرد: ما از مرحله اخلاقی باید به سمت اجازه واقعی با پرداخت حق و حقوق صاحب اثر برویم و وقتی امکان آن هست باید آن را انجام دهیم. مواردی بوده که من فقط اجازه اخلاقی را گرفتم اما این کار هم در فشار قرار دادن نویسنده است که میگوییم یا به فارسی چاپ کنیم یا کسی دیگر آن را ترجمه میکند.
گلکار با بیان اینکه تجربه نشر افق نشان داد که این مسأله قابل انجام است، توضیح داد: مسأله قیمت کتاب، دلیل موجهی برای نپیوستن ما به کنوانسیون برن نیست. در واقع دلیل مترجمانی که مخالف پیوستن به کنوانسیون برن هستند، این است که زمانی که کتابی در کشورهای دیگر معروف میشود، مسابقه ناشران شروع میشود و الزاما قرار هم نیست که ناشران خوب کپیرایت آن کتاب را بگیرند و مانند مزایدهای خواهد شد که هر کسی بیشترین پیشنهاد را بدهد آن را میگیرد؛ ممکن است با ترجمهای بد به بازار بیاید ولی باز هم این دلیل نیست. وقتی ناشر این حق را بخرد، زمان بیشتری برای ترجمه در اختیار دارد و امکان ارائه ترجمه بهتر نیز وجود خواهد داشت.
این مترجم با اشاره به تجربهاش در ادبیات روسیه گفت: تجربه روسها در این زمینه بسیار با ارزش است، در روسیه، بنیادی به نام حمایت از ادبیات روسی در جهان وجود دارد که علاوهبر حق و حقوقی که به مترجم میدهند و کپیرایت اثر را هم به او میدهند. من هم یکی دو کپیرایت اثر را گرفتهام و پول آن را بنیاد پرداخته است. این بنیاد هر دو سال یکبار مترجمان ادبی را به روسیه دعوت میکند و آنجا مترجمان و نویسندگان با هم آشنا میشوند و به نوعی حالت تبلیغ دارد اما به مترجمان خط نمیدهند که چه کسی چه کند و کاملا آزاد است. این کار را شاید دولت انجام ندهد اما نهادهای مردمی میتوانند این کار را انجام دهند و برای روسیه این اتفاق بسیار موثر بود و باعث آشنایی مترجمان با ادبیات امروز روسیه شده است.
در ادامه مراسم مهشید میرمعزی، مترجم زبان آلمانی گفت: اولین بار در عهد عتیق یعنی یک قرن پس از میلاد مسیح، شاعری رومی به نام مارکوس مارتلیاس بود که شاعری دیگر شعرهای او را میخواند و مارکوس آن فرد را دزد انسان خواند که کلمه یونانی آن امروز سرقت ادبی خوانده میشود.
او با بیان اینکه موافق پیوستن ایران به کنوانسیون برن هستم، افزود: اولین و مهمترین دلیل من، مساله اخلاقی است. زمانی که میشد هنوز با مکاتبه از نویسندگان اجازه گرفت، باید این کار را میکردیم. به جز نشر افق که افرادی متخصص در زمینه خرید کپیرایت در آنجا فعالیت میکنند، من هم درباره کتابی که ترجمه کرده بودم، به ناشر گفتم اگر حق آن را خریداری کنید، ترجمه آن را به شما میدهم که پذیرفتند. بهطور مثال «قطار شبانه لیسبون» را که ترجمه آن را نشر افق منتشر کرد، بهعنوان نمونه معرفی کردم تا آنها را در این زمینه راهنمایی کنند.
میرمعزی با اشاره به اینکه بهعنوان مترجم، اثر تکراری ترجمه نمیکنم، بیان کرد: باید رودربایستی را کنار گذاشت و من اعلام میکنم کدام کتاب در کدام نشر ترجمه مجدد شده است. مثلا کپیرایت را خریداری شده اما ناشری دیگر آن کتاب را بدون خرید رایت منتشر کرده است. موردی بوده که کتابهایی با همان اسم با حجم کمتر چاپ شده بود یا بهطور مثال کتاب «و نیچه گریه کرد» که نشر نی منتشر کرده جملات را پس و پیش کرده، در حالی که من این کتاب را ترجمه کردهام. یکی از امتیازات دیگری که کپیرایت به ما میدهد، داشتن ارتباط مستقیم با نویسنده است. مواردی بوده که نام نویسندهای یا مواردی در متن وجود داشته که با ایرادی مواجه شدم، با نویسنده ارتباط گرفتم و باعث شده ترجمه اعتبار بیشتری بگیرد. یا نویسندهای کتابی را هشت ماه پیش از انتشار برای من فرستاد و یک مقدمه اختصاصی برای چاپ فارسی نوشت. مصاحبه با عکس اختصاصی برای ایران انجام شد چون نویسنده میدانست که اثرش چاپ شده است.
این مترجم گفت: زمانی که یک ناشر کپیرایت را گرفته، کتاب را برای ترجمه به هر مترجمی نمیدهد و این مسابقه ترجمه کلا قطع میشود. چه دلیلی دارد که از یک کتاب ۱۷ ترجمه داشته باشد؛ جز این که چون فروش میرود. متاسفانه در نهایت مسائل اقتصادی است. در حالی که زمانی که به کنوانسیون برن بپیوندیم، کتابخانه ملی اجازه نمیدهد از آن مرحله جلوتر برود. کتابهای هانریش بل را میخواستند ترجمه کنند. من قبول نکردم چون قبلا ترجمه شدهاند. نهتنها ناشران ما را جدی نمیگیرند، نویسندگان را هم جدی نمیگیرند. در نمایشگاه بینالمللی ترجمههای مختلفی از کتابها وجود دارد. این چه نمایشگاه بینالمللی است که چندین ترجمه از یک اثر در آن وجود دارد؟ از طرف دیگر مترجمان هم ملزم به دقت و توجه بیشتر میشوند.
حسین سناپور، نویسنده، دیگر سخنران این نشست اظهار کرد: دیدن همدلی و همزبانی و حساس شدن نسبت به حقوق نویسندگان و مولفان و مترجمان بسیار ارزش دارد و امیدوارم به اینجا ختم نشود و پیگیر این موضوع باشد. در اینترنت از شاملو، غلامحسین ساعدی، نجف دریابندری که مربوط به دهه ۶۰ بود، بازنشری شده بود. موردی که برای من جالب بود همه این افراد مخالف پیوستن به کپیرایت بودند. نکته اصلی این بود که چند تن از بزرگان ادبیات ما به عنوان نویسنده شاعر و مترجم اغلب از مخالفان بودند. ما از مخالفت بزرگانمان به این جا رسیدیم که سمینار تشکیل میدهیم و پیگیری میکنیم.
او درباره دلایل مخالف آنها و حساس بودن نویسندههای حاضر نسبت به این موضوع، بیان کرد: این موضوع دو دلیل دارد؛ یکی دلیل حرفهای است و دیگری پارادایم است. پیش از انقلاب پارادایم از ناحیه چپ آمده بود و عمده روشنفکران ما مواضع ضدامپریالیستی و ضد هر قدرت مستقری داشتند. به نوعی رفتار انقلابی و یاغیگری داشتند که نباید تابع غرب شد و باید برید و بازگشت به خویشتن داشتند که همه زیرمجموعه انقلابیگری بود که اتفاق هم افتاد که نتیجه آن را هم میبینیم. به نظر میرسد عمده نویسندگان و روشنفکران ما تابع آن ذهنیت نیستند. ما تمام صدمات این یاغیگری را در حوزه ادبیات دیدهایم و الان به اینجا رسیدیم که میشود منتقد بود و مسأله داشت اما یاغیگری هزینههای سنگینی برای ما دارد؛ به خصوص هزینههای فرهنگی. دلیل دیگر این حرفهای بودن است که یکی از آنها پیوستن و نپیوستن به قراردادهای جهانی است که یکی از آنها برن است و جنجالهای زیادی برای آنها اتفاق افتاده است. در سطح مقامات سیاسی هم دوگانگی وجود دارد که آیا باید بیرون از این قواعد جهانی بمانیم و بر طبل تفاوتهایی که بین ما و آنها وجود دارد، بکوبیم. اما کسانی هستند که تمایلی به حضور در این معادلات دارند. این قانون کپیرایت هم بخشی از آن است.
او خاطرنشان کرد: فکر میکنم این پیوستن زود اتفاق نیفتد و به پیوستن ایران به خاطر WTO باشد. یعنی احتمال میدهم به خاطر دلایل دیگری مجبور شویم که بپیوندیم.
سناپور در ادامه با تاکید بر این که باید نسبت به این موضوع حساسیت وجود داشته باشد، اظهار کرد: قبل از انقلاب روشنفکران تأثیر منفی روی این مساله گذاشتند. همچنین آن زمان نشر ما آنقدر وسعت پیدا نکرده بود و ترجمه آنقدر زیاد نبود. نویسندگانی مانند شاملو و ساعدی مشکلی در برخورد با ناشران نداشتند و با این حجم از نقض قانونها روبهرو نشده بودند؛ مثلا کتابهای صوتی و الکترونیکی. الان این حساسیت ایجاد شده که روز به روز این نقض قانون بیشتر میشود؛ چرا که امکانات آن بیشتر شده است. نکته دیگر هم اینکه تعداد نویسندگان قبل از انقلاب قابل توجه نبود و در مقایسه با الان خیلی کمتر بود به خصوص نویسندگان زن که قابل مقایسه با دهههای گذشته نیست.
این نویسنده بیان کرد: الان به کتابفروشیهای کوچک بروید، اصلا کتابها را ندارند. چون کتابفروشی اصلا جا ندارد و جایی هم که دارد بخش زیادی از آن را به ترجمهها اختصاص دادهاند. کتابفروشیهای ما نیز جوابگوی این تعداد عناوین نیستند. ۸۰ هزار عنوان کتاب در سالهای اخیر منتشر شده و ما این مقدار خواننده برای این کتابها نداریم. کپیرایت همان سختیهایی را درست میکند که آقای هاشمینژاد گفت و تعداد عنوانهای کتاب را کم میکند و در شرایط الان ناگزیر است چون اینقدر خواننده نداریم. کاهش تیراژ کتابها به دلیل زیاد بودن عناوین است. خوانندههای ما نسبت به افزایش نشر کتابها زیاد نشدهاند. مگر خواننده چند کتاب میتواند بخرد یا بخواند در یک هفته؟
او خاطر نشان کرد: کپیرایت علاوهبر همه موارد خوبی که دارد و جنبه اخلاقی آن از همه مهمتر است، تعداد عناوین را کم میکند و مترجمان و ناشران بد را از چرخه بیرون میکند. به شدت به نفع مولفان است و به نفع ناشران و مترجمان حرفهای هم هست. در نتیجه تعداد ناشران محدود خواهد شد و مطمئنم چندین هزار نخواهد بود. مگر چه داریم مانند کشورهای اروپایی و دیگر کشورها که تعداد ناشران این مقدار بیشتر باشد؟ انحصار به آن معنا ایجاد نمیشود و همان ناشران اندک پولدارتر میشوند و کتابهای با کیفیتتری منتشر میشود. کاهش تعداد عنوانهای کتاب، باعث انتخاب مشخص بین کتابهایی میشود که تیراژ آنها را افزایش میدهد. نویسندگی باید به حرفه تبدیل شود که بتوانیم از آن ارتزاق کنیم اما نویسندگان آماتور بسیاری وجود دارند. باید به سمت حرفهای شدن برویم و یکی از مهمترین چیزهایی که به ما کمک میکند، کپیرایت جهانی و نه داخلی است. من فکر میکنم در نهایت فشار از خارج باعث این مساله میشود.
مهناز مقدسی، دبیر انجمن صنفی ویراستاران نیز گزارشی از ویراستاری و تاثیر حقوق مولف بر ویراستاری گفت.
در بخشی دیگر از مراسم، آبتین گلکار با بیان اینکه از تقابل بین نویسنده و مترجم را در این همایش متعجب شده است، گفت: نویسندگان ایرانی، مترجمان را مقابل خودشان ببینند. نمیتوان مترجم را مقابل نویسنده قرار داد. بین مترجمان و ویراستاران هم همین وضعیت وجود دارد. کسی از دیگری بالاتر نیست. فکر میکنم اگر کتابهای ترجمه در بازار ایران منتشر نشود، سهم ادبیات ایرانی در بازار افزایش پیدا نمیکند. برای اینکه یک کتاب موفق باشد، تمامی عوامل باید کنار هم باشند. شاید یکی از علتهایی که داستان فارسی مقداری به سطح ترجمه نمیرسد، این است که نویسندگان نقش ویراستار را خوب نمیشناسند و کتاب را به ویراستار نمیدهند. مساله دستمزد مهمتر از نویسندگان برای ویراستاران است. ویراستاران برای این که کارشان کمارج محسوب نشود ،تبدیل به مترجم میشوند.
چهلتن نیز اظهار کرد: شأن مترجمان در این حد است که اگر نبودند تمدن شکل نمیگرفت؛ یعنی ترجمه دانش و فرهنگ از یک زبان به یک زبان دیگر بودند که ما در این نقطه فعلی قرار داریم و اگر مترجمی نداشتیم، نویسندگان ما کمتر از این بودند و عموما نویسندگان ما متکی هستند بر متون ترجمه. درباره حقالزحمه نویسنده و مترجم باید بگویم که حقالترجمه مترجم بسیار کم است اما در اروپا اینطور است که مترجمان کلمهای یا سطری حق ترجمه می گیرند که عموما ثابت است. البته شأن نویسنده یا مترجم که حرفهای است تفاوتهایی دارند که ناچیز است و مترجمان اروپایی صنف ضعیفی هستند اما نویسنده از یک مقدار کمترین میگیرد تا بینهایت که به ارج و قرب نویسنده یا اقبال عمومی بستگی دارد.
سناپور هم با اشاره به مخالفت بلقیس سلیمانی مخالفت با پیوستن به کپیرایت، گفت: او گفته بود که کتاب کم میشود. اگر به حق و حقوق نویسندگان خارجی احترام بگذاریم، وضع کتابهای تألیفی بهتر خواهد شد و برخی نویسندگان برایشان این مسأله مهم نیست و بعد کتاب نویسندهای را راحت سانسور میکنیم و منتشر میکنیم اما خود خانم سلیمانی حاضر است کتابش بدون اجازه و با سانسور در کشور دیگری منتشر شود؟
نه فقط از حقوق خودمان که از حقوق نویسندگان خارجی هم دفاع کنیم. یکی از خبرنگاران رفته بود با مارکز مصاحبه کند اما تا گفت ایرانی است، گفته بود مصاحبه نمیکند. ما باید جای افراد دیگری هم برای این مسأله شرمسار باشیم اما مهمترین مسأله حرفهای شدن ما نویسندگان، ناشران و مترجمان است.
- 14
- 6