سه شنبه ۰۶ شهریور ۱۴۰۳
۱۲:۵۲ - ۱۷ شهریور ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۶۰۴۷۳۴
کتاب، شعر و ادب

در آستانه سالگرد درگذشت جلال آل احمد

تنها شعری که «جلال‌آل احمد» در زندگی خود سرود

جلال آل احمد,اخبار فرهنگی,خبرهای فرهنگی,کتاب و ادبیات
در آستانه سالگرد درگذشت جلال آل احمد برای نخستین بار تنها شعری را که جلال آل احمد در دوران زندگی خود سروده است منتشر شد.

به گزارش مهر، زنده‌­یاد جلال آل احمد که در آستانۀ چهل و نهمین سالروز وفاتش نشسته­‌ایم، بی تردید یکی از سرگشتگان راه حق بود. نمونه­ ای شاخص از نسلی که از دل دو جنگ جهانی بیرون آمد، نسلی که دلش پر از سوز بود و سرش پر از سودا. جستجوگری ناآرام و خستگی ­ناپذیر. هر کورسویی را دید و مشتاقانه به سویش رفت، به هر مکتب و محفلی سر کشید و به هر مسلک و مرامی پیوست، به امید یافتن پاسخی به سوالی یا راهی به منزلگاهی. بسیار خواند، بسیار آموخت، بسیار سفرکرد، بسیار درگیر شد، بسیار تجربه کرد، بسیار درس داد و در همه حال هم نوشت، آنهم به هر سبک و شیوه­ای و برای هر ذوق و سلیقه­ ای. اما وارد یک وادی نشد، آنهم وادی شعر و شاعری بود.

او ادبیات خوانده بود و شعر را می­شناخت، هم شعر قدمایی و کلاسیک خودمان را و هم شعر نو نیمایی و شعر ادبای نامدار اروپایی را، حتی شعر را تدریس می­کرد و مکرر هم به نقد شعر و شاعری می ­پرداخت، اما شخصاً مرتکب شاعری نشد، مگر یک بار که شعری گفت و آن را در دفتر خاطرات روزانه­اش نوشت و به تاریخ سپرد. اکنون دفتر خاطرات یا یادداشت های روزانه او گنجینه­ ای است پر از اطلاعات بکر و ناب در بارۀ خود آل احمد و معاصران و معاشرانش و کم و کیف زندگی و زمانه­ ای که سپری کردند. یکی از تکه­ه ای جذاب این مجموعه هم شعری است که سروده و به قول خودش چون نمی­‌دانسته با آن چکار کند، لذا با مقدمه­‌ای کوتاه در دفتر یادداشت­‌های روزانه ثبتش کرده است که عیناً به شرح زیر برای نخستین بار از نگاه شما می‌گذرد. این متن از محمد حسین دانایی برادرزاده جلال آل احمد برای انتشار در اختیار  مهر قرار گرفته است:

دوشنبه ۱۶ فروردین- نیمساعت به ظهر- شمیران- اندر کلبۀ فقرا

 ... دیگر اینکه در شنبۀ کبیسۀ سال ۳۷ آورده‌­ام که شعری گفته‌ام یُقُر و پرندیات. چون هیچ کار دیگری با آن نمی­‌توانم بکنم- نه اصلاح، نه اتمام، نه تکمیل، نه زیباکردن و نه هیچ کار دیگر- عیناً در همین جا یادداشتش می­کنم که اوراقش را پاره کنم و بریزم دور. یک کمی آلا "پرویز داریوش" شده است و خیلی پرت. حالا اسم هم برایش می­گذارم. اساس آن خوابی است که دیدم و آنچه در خواب بین من و خروس عرش رد و بدل شد، گرچه مکالمه درست یادم نیست و نماند و هر چه زور زدم، همین درآمد.

گفتگو با خروس عرش

شبی خواب از چشم گریخته بود.

خروس­ها می­‌خواندند- و چه بوقت– که نواله­ای جز برای گوش در آن تاریکی نبود و مرا آن همت نبود که با کلید چراغ همچون ورد ساحران در یک آن، جامۀ روشن بپوشم دنیائی را که چشم­ها هم از آن بخواب می­گریخت.

 خروس­ها چه بوقت می‌­خواندند و نوایشان در دل شب همچنان مائده­ای بود مَر گوش را. و چشم­ها که درمانده بودند- از حسد– بتکاپو افتاده، از تیررس تاریکی همچون تیر شهاب بدررفتند و نه به زیر دست، رو به بالا، به آسمان­ها.

دو تیر شهاب از زمین به آسمان- از دو چشم ریزبینِ تنگ­دیدِ حسودِ خاکیِ آدمی­زاده­ای چون من بدررفتند.

  همچون تیری که "آرش کمانگیر" جان خود را به آن بست و آنچه اشک در چشم داشت، در آن گذاشت تا به نشانۀ گردوبُنی در کنارۀ جیحون سامانی بدهد به گفتگوی دیرینۀ منوچهر و افراسیاب.

هر کدام ازین دو تیر که نیمی از جان مرا با خود داشتند، چون پر سیمرغی سبک­ساز پرواز و دیرنشین و پرّنده بعمدا رفتند و رفتند...

... تا به نشانۀ خروس مؤذن عرش سامانی بدهند باین رفت و آمد دیرپای خستگی ­زای مداومت­جوئی که میان نور و ظلمت است.

 و اینک مؤذن عرش- کج­ خلق و بدقلق و ازخواب­ جسته از هیاهوی دوردست بانگ نابهنگام همجنسان خاکیِ خویش که چون مورمور مزمن دردی زیر پلک­های او می خزیدند- به سستی بالی گسترد همچون ساری زنان هندو بدور پای خویش و نالید که:

«از کجا می­ آید این بانگ و هیاهو؟»

  «تا فراز کرسیِ عرشِ سماوات؟»

  «نه شبی، نه روزی، آخر این چه سامانی است؟»

  «وین چه نظمی اندرین کون و مکان بی­ مکافات؟»

    که تیرها به هدف رسیدند.

آن همکار که ن­قصۀ دورپرواز در تن درخت فرورفت که آرش جان بدهد و این دو تیر نگاه ازخواب­ جستۀ شبرو- همچون دو پا- زیر تن خروس مؤذن عرش ایستادند که «برخیز...

  «برخیز. گذشت آن زمانی که خاکیان بی اشارۀ بانگ تو از خواب چشم نمی­‌گشودند. گذشت آن زمان که هر شهابی ثاقب جسد شیاطین پاازگلیم ­فراتر نهاده بود. گذشت آن زمان که پسر مریم را به تهمت سوزنی از کرۀ خاک در مرز چهارمین آسمان از عروج واداشتند. برخیز و بنگر که لاشۀ سگی در محفظۀ گردانِ مِجری جادوئی دست­ابزار خاکیان، فضای عرش را به عفونت کشیده است...»

و تا اینجا بود که ته کشید، یعنی دیگر حوصله هم نکردم که دنبالش کنم.

دیگر هم بس است. عهد و عیال آمده و باید ناهار خورد.

  • 15
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

چکیده بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید

نام کامل: هیثم بن طارق آل سعید

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه

حکایت های اسرار التوحید اسرار التوحید یکی از آثار برجسته ادبیات فارسی است که سرشار از پند و موعضه و داستان های زیبا است. این کتاب به نیمه ی دوم قرن ششم هجری  مربوط می باشد و از لحاظ نثر فارسی و عرفانی بسیار حائز اهمیت است. در این مطلب از سرپوش تعدادی از حکایت های اسرار التوحید آورده شده است.

...[ادامه]
ویژه سرپوش