قرار نبود زبانی که واسطه همدلی و برادری میان ماست، محملی برای خالی کردن ناراحتیهایمان بر سر هم باشد. قرار نبود زبانی که در دامانِ مادرانمان فرا گرفتیمش و خود بعدها مانند مادری بزرگتر همه ما را در دامانِ پرمهرش جا داد، بهانهای برای جدالهای لفظیمان باشد. نیاز به یادآوری نیست که این زبان همان قند و شکری است که از فراسویِ ماوراءالنهر تا قونیه، همه از شیرینیاش میگویند و کلامشان را به بیتی ناب از شعرش معطر میکنند. نه؛ قرار نبود این زبان شیرینِ «فارسی» ما و شما و آنها داشته باشد. این «فارسی» مانند مادری که همه فرزندانش برایش عزیز هستند، همه ما را به یک چشم نگاه میکند.
اینها را نوشتیم که بگوییم یکی دو روزی است ویدئویی عجیب از رئیس جمهور افغانستان در فضای مجازی منتشر شده است که در آن حرفهای عجیبی درباره زبان فارسی میزند و آن را متعلق به مردم کشور خودش میداند! این در حالی است که مردم ایران و افغانستان، هم به لحاظ فرهنگی و هم از نظر تاریخی ید واحد هستند؛ دو برادر از یک سرزمین مادری که دست کینهجوی استعمار آن ها را از یکدیگر جدا کرده است و آن چه امروز از آقای اشرف غنی می شنویم، بیشتر سمت و سوی سیاسی دارد و آب را به آسیاب دشمنان اتحاد دو ملت می ریزد.
جنجال اشرف در ۲۴ ثانیه
محمد اشرف غنی در حال سخنرانی برای یک جمع است و تنها ۲۴ ثانیه از حرفهایش در قالب یک ویدئو دست به دست میشود. او در این ۲۴ ثانیه ایرانیها را در جایگاه سارقی قرار میدهد که زبان فارسی دری را از مردم افغانستان دزدیدهاند: «افغانستان مهد زبان دری است. ایران پهلویزبان بود که ما کل ادبیات زبان دری را انکشاف دادیم. حالا میآیند میگویند ایران شرقی. ای برادرها دزدی هم حد دارد». این نوع ادبیات و انتخاب واژگان از رئیس جمهور یک کشور که همسایگانش را متهم به دزدی، آن هم از نوعِ زبانی و فرهنگی میکند، گذشته از این که عجیب است، نشان میدهد آقای اشرف غنی خیلی از پیشینه تاریخی این زبان اصیل و گستره آن اطلاع ندارد وگرنه بعید بود این سخنان را به زبان بیاورد.
خراسانِ بزرگ، مهد فارسی دری
این سخن را که خراسانِ بزرگ و تاریخی، مهد زبان فارسی است، پژوهشگران و کارشناسان ادبیات فارسی بارها گفته و نوشتهاند. زندهیاد ملکالشعرا بهار در صفحه ۵۵ جلد اول کتاب سبکشناسی درباره خاستگاه شعر و نثر فارسی اینطور نوشته است: «شعر و نثر دری بالطبیعه در خراسان به ظهور آمده و با اندک توجهی از طرف ملوک اطراف، شعرا و دبیران به گفتن شعر و پرداختن کتب به زبان دری اقبال کردهاند». با روی کار آمدن صفاریان و سامانیان که بیشتر بر نواحی بلخ و بخارا و خراسان و سیستان حکومت میکردند، زبان فارسی رسمی شد و بعدها به مناطق مرکزی و غربی راه پیدا کرد. بنابراین افغانستانِ امروزی هم جزئی از خاک همان خراسانِ بزرگ در گذشته و نظم و نثر بزرگانی مانند رودکی سمرقندی، شهید بلخی، فردوسی، بیهقی، ابوالفضل بلعمی و... نمونههای درخشان آن است. از طرف دیگر به گفته ابن مقفع، نویسنده و مترجم مشهور ایرانی در قرن دوم هجری، با این که زبان رسمی دولت ساسانیان، پهلوی بوده اما زبان فارسی دری در آن زمان رواج داشته است.
با «تاریخ بیهقی» روی میزتان چه میکنید؟
آقای اشرف غنی که ایرانیها را به دزدیدن زبان فارسی متهم میکند، بهتر است به این سؤال جواب دهد که از این بعد با کتاب «تاریخ بیهقی» که در عکسهای منتشر شده از او روی میز کارش یا در داخل هواپیما در دستانش بود، چه میکند؟ مگر نه این که ابوالفضل بیهقی، نویسنده چیرهدست در قرن پنجم هجری اهل بیهق(سبزوار) بوده است؟ سؤال دیگر این که آقای اشرف غنی در برابر افغانستانی های علاقه مند به حافظ چه پاسخی خواهد داشت؟ اصلاً چرا راه دور برویم؟ رئیس جمهور افغانستان حافظدوستیِ احمد شاه مسعود، شیر دره پنجشیر و قهرمان مردم افغانستان را چطور میخواهد توضیح دهد که حتی در شب شهادتش هم به دیوان حافظ تفأل زد؟
واکنش شاعرِ هموطن اشرف غنی
محمد کاظم کاظمی، شاعر و نویسنده مشهور افغانستانی که سالهاست در ایران زندگی میکند، در واکنش به سخنان رئیس جمهوری افغانستان یادداشتی منتشر کرد که بخشهایی از آن را میخوانید: «ما همه فارسیزبانان، میتوانیم همه مفاخر زبان فارسی را از آن خود بدانیم صرف نظر از این که در کدام گوشه از این قلمرو به دنیا آمدهاند یا درگذشتهاند. حاکمیتهای افغانستان در یک قرن اخیر غالباً با زبان فارسی از درِ ستیز وارد شدهاند. بسیاری از واژگان فارسی را برانداختهاند؛ بسیاری از موقعیتها را سوزاندهاند و حتی در برابر به سازی و پالایش این زبان در داخل کشور مقاومت کردهاند. اگر افغانستان مهد زبان دری است، ما حق داریم که سرود ملی کشورمان به این زبان باشد، نه زبان پشتو».
الهه آرانیان
- 21
- 4
کاربر مهمان
۱۳۹۸/۱۱/۱۷ - ۱۱:۵۸
Permalink