تا قبل از صفویه از جواهرات خزانه سلطنتی ایران اطلاعاتی در دست نیست؛ شاهان صفوی بودند که شروع به جمعآوری جواهرات ارزشمند کردند و البته جواهرات گرانبها و مشهوری هم خریدند و بر این مجموعه افزودند؛ دمشان گرم! سیاحانی نظیر «تاورنیه» و «شاردن» توصیفاتی از جواهرات خزانه حکومت صفوی برای تاریخ باقی گذاشتهاند و البته خبر دادهاند که: «فرستادگان و جواهرشناسان حکومت صفوی جواهرات را از بازارهای هند، عثمانی و کشورهای اروپایی مانند فرانسه و ایتالیا خریداری کرده و به اصفهان، پایتخت حکومت میآوردند».
بعدها که «محمود افغان» به پایتخت صفویان یورش برد و حکومت صفویه برافتاد بخشی از این جواهرات هم غارت شد. بعد نادرشاه افشار آمد و حکومت ایران را پس گرفت و جواهرات را پس گرفت و بر گنجینه ایرانیان افزود و آنگاه «کوه نور» و «دریای نور».
جواهراتی که نادر پسآورد
در پایان عصر صفویه بخشی از جواهرات سلطنتی ایران توسط سرداران محمود افغان به هند برده شد و همین سرداران نیز برای نادر دردسرساز بودند و به قلمرو افشاریه حمله میکردند و ناامنی ایجاد میکردند. نادر چندبار نامه فرستاد به دربار هند که جلوی آنها را بگیرند و حمایتشان نکنند و یکبار «محمد شاه گورکانی» که حاکم هند بود فرستاده نادر را کشت و بله، نادر رفت و هند را فتح کرد و جواهرات ایران را هم پسگرفت و جواهرات دیگری هم تقدیمش کردند و اینطوری شد: «محمدشاه شخصاً کلید خزانه سلطنتی خود را به نادرشاه داد و تخت سلطنتی معروف خود، به نام طاووس را نیز از دست داد. تخت طاووس به سمبلی از سلطنت و اقتدار نادر و قدرت او تبدیل شد. در بین جواهرات و زیورآلاتی که نادرشاه از دهلی آورد دو گوهر مشهور و پرآوازه کوه نور و دریای نور نیز بودند... پس از آنکه نیروهای ایرانی دهلی را ترک کردند نادرشاه افشار همه سرزمینهای سمت شرق رود سند را به محمدشاه بازگرداند».
اینطوری بود که دو گوهر ارزشمند جهان به خزانه جواهرات ایران رسید و این مجموعه منحصربهفرد شد. پس از درگذشت نادر، «کوه نور» از ایران خارج شد و افتاد دست کمپانی هند شرقی و از آنجا رفت روی تاج ملکه بریتانیا؛ دریای نور اما ماند در سرزمین نور.
تاج و تخت تاریخی و کره جغرافیایی!
در دوره زندیه خوشبختانه بلایی سر جواهرات ایران نیامد و در دوره قاجار بر ارزش تاریخی آن افزوده هم شد. فتحعلی قاجار داد «تخت خورشید» یا همان تخت طاووس قاجاری را با جواهرات خزانه ساختند و «تاج کیانی» را ساختند که آراسته به الماس، زمرد، یاقوت و مروارید است و توسط سلاطین قاجار برای تاجگذاری استفاده شد.
ناصرالدین قاجار که علاقه زیادی به طلا و جواهر داشت، فرمان داد «کره جواهرنشان» را ساختند که اینطوری بود: «وزن طلای به کار رفته در این کره ۳۴ کیلوگرم و وزن جواهرات آن ۳۶۵۶ گرم است. تعداد کل جواهراتی که در روی کره نصب شده بالغ بر ۵۱۳۶۶ قطعه است... دریاهای روی کره به وسیله زمرد و خشکیها به وسیله یاقوت نشان داده شده است. آسیای جنوب شرقی، ایران و انگلستان با الماس، هندوستان با یاقوت روشن و آفریقای مرکزی و جنوبی با یاقوت کبود مشخص شده است. خط استوا و سایر خطوط جغرافیایی با الماس نشان داده شده است. قطر کره تقریباً ۶۶ سانتیمتر است و روی پایهای که تماماً از طلای آراسته به جواهرات است، قرار دارد».
بعدها پهلوی اول نیز با این جواهرات «تاج پهلوی» را ساخت که اینطوری بود: «این تاج ۳۳۸۰ قطعه الماس به وزن ۱۱۴۴ قیراط، ۵ قطعه زمرد به وزن ۱۹۹ قیراط... ۲ قطعه یاقوت کبود به وزن ۱۹ قیراط و ۳۶۸ حبه مروارید غلتان دارد. وزن تاج کلا در حدود دو کیلو و هشتاد گرم است».
چی هست؟
در گنجینه جواهرات ملی ایران چه اقلامی هست؟ کیلو کیلو انواع گوهرها هست که یکبهیکشان میلیون میلیون و میلیارد میلیارد قیمت دارند و اینها هست: «جواهرات و قطعات موجود در خزانه جواهرات ملی در قالب ۳۶ گنجه دستهبندی شدهاند. محتویات این گنجهها بسیار متنوع بوده و بهطور عمده شامل انواع زیورآلات تزئینی، انواع تاج و نیمتاج، انواع جقه (پیشکلاه)، گلدان، سرپوشهای غذا، قلیان، آینه، تنگهای مینا، شمعدان، شمشیر، خنجر، سپر، ساعت، قلمدان، انفیهدان، اشیای آراسته به یاقوت و لعل، تفنگ، عصا، مدال، سنجاق، گل سینه و... است».
چند است؟
در سال ۱۳۱۶ شمسی بنا به مصوبه مجلس شورای ملی جواهرات ملی ایران به بانک ملی منتقل شد و پشتوانه اسکناس ایران شد. خزانه فعلی جواهرات ملی در خیابان فردوسی تهران یا همان «موزه جواهرات ملی» نیز در سال ۱۳۳۴ شمسی ساخته شد و بعدها همزمان با تأسیس بانک مرکزی در سال ۱۳۳۹ شمسی افتتاح شد و زیر نظر بانک مرکزی قرار گرفت.
حالا قیمت این جواهرات ملی ایران و این گنجینه بینظیر ایرانیان چقدر است؟ پاسخ بانک مرکزی ایران به این سوال این است: «هیچکسی پاسخ این سؤال را نمیداند، زیرا در این مجموعه گوهرهایی است که در جهان نظیر ندارد. در پاسخ به این سؤال فقط میتوان گفت: مجموعه جواهرات ملی ایران از لحاظ هنری، تاریخی و منحصربهفرد بودن در شرایطی است که حتی زبدهترین کارشناسان و ارزیابان جهان هم نتوانستهاند ارزش واقعی یا تقریبی آن را محاسبه کنند».
- 14
- 4