«عکسمجسمهها» عنوان تازه ترین نمایشگاه آنلاین «بهزاد شیشهگران» است که در آن حدود ۳۰ اثر خود را، که طرحهای حجمگونهای روی سطوح دوبُعدی است، به طور همزمان در شبکههای اجتماعی مجازی مثل بیهنس، لینکداین، اینستاگرام، فیسبوک و تلگرام در معرضِ دید و داوری مخاطب قرار داده است. این نمایشگاه نهمین نمایشگاه آنلاین هنرمند است که در سالهای اخیر و بعد از پیوستن به شبکههای اجتماعی مجازی برگزار میکند. شیشهگران ظهور شبکههای اجتماعی مجازی را پدیدهای شگفتانگیز میداند که به وی اجازه میدهد بدون محدودیتهای حاکم بر دیگر رسانهها (از جمله گالریها)، آثارش را در هر موقعیتی از شبانهروز با مخاطبان وسیعتری به اشتراک بگذارد.
او همچنین معتقد است که فضای مجازی به وی کمک میکند تا هر لحظه نسبت به مسائل پیرامون خود واکنش نشان بدهد و بدون تعطیلی، فراتر از مرزهای جغرافیایی اثر خود را در یک ثانیه با هزاران نفر در سراسر جهان به اشتراک بگذارد. آنچه میخوانید نگاهی است انتقادی به نمایشگاه آنلاین عکسمجسمههای شیشهگران برای دیدن و دریافتن آفرینههای بهزاد شیشهگران، هر چند انتزاعی و هر چند دور از تمهیدها و تدبیرهای رایج بازنمایی، نیازی نیست که بیننده به جستوجوی مفاهیم بعید یا لایههای دور از ذهن و زندگی خود بگردد. چه، وی همانطور که در همیشه آثارش نشان داده، معنا را از ملموسترین منبع ممکن، یعنی متن زندگی مخاطب برمیگزیند و با بخشیدن رنگ و روحی از خلاقیت، بدو بازمیگرداند. این چشم در چشم شدن با واقعیت نیز، همواره با ملازمت و میانداری مستقیم انسان در مرتبه اصلی توأم بوده است و همین هم از شیشهگران هنرمندی متعهد به آرمانهای انسانی و اجتماعی در معنای واقعی کلمه ساخته است.
هنرمندی که تنها وجه ممیزه دورههای مختلف آثارش، نه مضمون، که رویکرد و رسانه انتخابی اوست. در این نمایشگاه شیشهگران نیز، که با مسامحه میتوان آن را در تداوم ایده «نقاشیهای مجسمهگونه» او در گالری آریا (۱۳۹۲) بهشمار آورد، رفتار او با موضوع مهمترین نکتهای است که میتوان انگشت روی آن گذاشت. اینجا و در این نمایشگاه، هنرمند تواناییهای چندوجهی خود را در قالب یک نگاه ویژه به انسان و هویت انسانی گرد آورده است. قابلیتهایی که هر کدام در جای خود منشأ اثرگذاریهای زیادی بودهاند و اینجا به یک همنشینی تازه، نوعی و ترکیبی تن دادهاند، که بازتاب آن را میتوان در عنوانِ خود نمایشگاه دید و دریافت.
شیشهگران در مجموعه عکسمجسمهها، روندی تکوینی را از طراحی روی کاغذ تا اجرای نهایی در رایانه پشت سر گذاشته است. حاصل این جستوجوگری، که انگار چند سال هم به طول انجامیده، خلق آثاری سهبُعدنما روی سطحی دوبُعدی است. یعنی حجمها یا فرمهای حجمگونهای که امکان آزادی و افراشتگی آنها در محیط واقعی سلب شده است و از تمام امکانات نمایشی گسترش فرم در فضا، تنها سایهروشنهایی را یدک میکشند که حدود فضاییشان را معین میکند. برای آنکه به فرآیند ذهنی خلق این آثار نزدیک شویم و چیستی و چگونگی آنها را به داوری بنشینیم، شاید مروری بر کارآیی و کفایتِ هر کدام از رسانههای مورد استفاده هنرمند تا حدودی راهگشا باشد.
شیشهگران دستی قوی در طراحی فیگوراتیو دارد و طرحهایش بویژه از انسان همواره یادآور تواناییهای او در تلفیق جنبههای درونی و بیرونی فیگور انسان بوده است. این ویژگی در وی تا آنجا پیش میرود که اجازه میدهد یک موضوع را در عین محدودیتهای بصری، از زوایای مختلف ببیند و به زبان طراحی بازگو کند. نمونه چنین اهلیت و استعدادی را در مجموعههای متفاوت او مانند پرترههای جهانپهلوان تختی، پرترههای احمد شاملو، طراحیهای انگشتی و فیگورهای مجموعه «واریاسیون»، بارها دیدهایم. در طراحیهای شیشهگران، تا آنجایی که به یاد میآید، خط همان کیفیتی را داراست که سطح، رنگ از همان کیفیتی برخوردار است که خط و سرانجام، فرم همان جایگاهی را مییابد که فضا. به عبارتی، عناصرِ یادشده در طرحهای او هیچ یک بر دیگری تقدم نمییابند و هر کدام در جای مقتضی خود حضوری بایسته به هم میرسانند. این ویژگی به نظر برخاسته از دیگر توانایی هنرمند، یعنی طراحی گرافیک است. به عبارتی در برخورد گرافیکی با موضوع است که این همه تنوع و تکثر (یا همان واریاسیون) در یک نظام تصویری واحد گرد میآید. بدین اعتبار میتوان از طراحی گرافیک بهعنوان خونیترین خصیصه در وجود شیشهگران یاد کرد. رسانهای که از آغاز کارِ هنر با او بوده و او را هرگز رها نکرده است. این را بیش از هر چیزی پوسترهای همیشه هنرمند و واکنشهای تصویری، تقویمی و گرافیکی او به مناسبتهای مختلف اجتماعی، از انقلاب ۵۷ گرفته تا حادثه حجاج در منا، طراحی پوسترهای بحران هولناک آب و حادثه ترور خونین اهواز به ما میگوید.
و اما از ویژگیهای بنیادین طراحی گرافیک یکی برخورد آزادِ چندرسانهای با موضوع است. به عبارتی، طراح گرافیک برای القای یک مفهوم، خود را مجاز به استفاده از هر رسانه نوشتاری و تصویری در سطح اثرش میبیند و در این راه حتی سهبُعدیترین اشکال و نمودها را در بازنمودِ دوبُعدی آنها به جای میآورد. اگرچه طراحی، هنر اول و طراحی گرافیک، رسانه نخست شیشهگران در مواجهه با دنیای درون و بیرون محسوب میشود، اما کسانی که در گستره وسیع کارهای او مقیم بوده باشند، نیک میدانند که وی همواره به طور ضمنی و زیرپوستی تمایلی نیز به دنیای حجم و حجمپردازی داشته و دارد. ریشه این گرایش را شاید بتوان در جوانی هنرمند جستوجو کرد و آن سه سالی که دستیار یکی از مؤثرترین معلمهایش (علی قهاری) در ساخت مجسمههای میدانی بوده است. سالهایی که تأثیر پنهان و آشکار خود را بر چهار دهه آفرینشگری او میگذارد و سرانجام در مقام یک ایده به فرجام رسیده، از جایی مثل همین عکسمجسمهها سر برمیآورد. این دلبستگی، اما این بار برای ظهور و بروز بیواسطه خود، نه در قالب مصالحی چون سنگ و چوب و فلز و گچ، که ابتدا روی صفحه سپید کاغذ و سرانجام بر صفحه نورانی رایانه نقش میبندد. چرخهای که با انگارشی قدیمی و اجرایی جدید از فیگورِ گسسته انسان با عنوان عکسمجسمه کامل میشود.
از سوی دیگر شیشهگران در نمایشگاه اخیر خود پرده از وجود انسان بیچهرهای برمیدارد که هویت خود را، پیش از هر چیز در فراگیری نوع انسان (فارغ از مؤلفههایی چون جنسیت ونژاد و سرزمین) به رخ میکشد. با اندکی دقت در همین آفرینههای تجریدی و انتزاعی، مؤلفههای دیگری چون سطوحی پوشیده از عنصر خط، نه خط نوشته به چشم میخورد که از نشانههای تصویری آشنا در آثار هنرمند است و شکل درهم و برهم حروفِ فارسی را تداعی میکند. با اندکی دقتِ بیشتر میتوان به جنسیت زنانه و مردانه برخی از فیگورها نیز پی برد. و باز با دقت بیشتر و بیشتر، میتوان به فیگورهایی برگرفته از سنتِ نگارگری (مینیاتور) ایران رسید. فیگورهایی که غرق در خطوط منحنی، همان نرمی و لطافت مورد انتظار را به ذهن متبادر میکنند.
انحنا زبان رسمی خطوطی است که شیشهگران برای طراحی این فیگورها برگزیده است و به ندرت از خطوط تیز و راستگوشه در آنها خبری هست. از این جهت، آثار او در این نمایشگاه، خیلی دور و خیلی دیر، به نوعی برخی از تجربههای نقاشان سوررئالیست مثل سالوادور دالی و رنه مگریت را در بهرهگیری از فرمها و فیگورهای حجمگونه در سطح دوبُعدی بوم تداعی میکنند. همچنین در جایی بیننده، خیلی سریع و ناخواسته یاد تندیسهای فوتوریستی امبرتو بوچونی میافتد که برای القای حرکت، ساختاری گرهوار دارند. به اینها باید نگاه جزء به کل شیشهگران را افزود، که در برخی آثار نمود یافته است. یعنی جایی که هنرمند به بازنمایی اندام یا اندامهای خاصی از انسان بسنده کرده و همان را برای بیان منظور خود کافی دانسته است. نکته جالب اینکه، از مجموعه اخیر با وجود برخورداری از تکنیک همگونسازِ رایانهای، صداهای مختلفی به گوش میرسد. از فریاد انسان گرفته تا فروریختنِ او در سکوت.
سخن آخر
پردازش رایانهای امکانات بازنمایی بسیاری را فراهم میآورد، که مسبوق به هیچ سابقهای در هنرهای تجسمی نیست. این امکانات بویژه برای هنرمندی چون شیشهگران، که هم تجربه دیرپای طراحی گرافیک دارد و هم دغدغه تکثیر اثر هنری برای رساندن به توده مردم را، ناگفته از اهمیت زیادی برخوردار است. از جمله روساختیترین امکانات نرمافزارهای طراحی رایانهای میتوان به قابلیت ترسیم، تکرار، حذف و جابهجایی سریع تصویر و جزئیات آن اشاره کرد. یعنی همان قابلیتهایی که شیشهگران پیش از هبوط رایانه به هنرهای دیداری، برای تنوع بخشیدن به نگاه همهجانبه اش در طراحی یک سوژه از زوایای مختلف نیاز داشت. همین امکانات طراحی رایانهای، اما بدون شک محدودیتهایی را نیز با خود به همراه میآورد. از زمره این محدودیتها، یکی از بین بردن یا کمرنگ کردن عنصر «مجاورت» در برابر «مشابهت» آفرینهها و چربش سویه گرافیکی آنها بر سویههای دیگر است. معضلی که کمابیش در همین نمایشگاه نیز با آن مواجهیم و در جای خود باعث شده در برخی آثار حس خوشایندی که باید، به بیننده کمتر دست بدهد. این نارسایی بویژه در کارهایی که بر پایههای مکعبی سوار شدهاند یا اندامهای مثلهشدهای که نمایه کاملی از یک فیگور انسانی بازنمایی نمیکنند، بیشتر به چشم میآید. درگذار از این نارسایی، نقصان دیگری که به نظر آثار شیشهگران را با تمام ظرایف، ظرفیتها، زیباییها و نگاه تغزلی به حضور تلخ و شیرین انسان، در این نمایشگاه تحدید میکند سهبُعدنمایی روی سطح دوبُعدی است که امکان اقامت مخاطب در یک اثر حجمی و دیدهای جانبی را از او میگیرد. و این البته، بعضِ آن نگاهِ قابل قبولی است که او در مجموعه نقاشیهای دیجیتال یا مجموعه به یادماندنی «تهران در اغماء» از خود و در برخورد بایسته با رسانهای چون رایانه نشان میدهد. و اما آنچه ما را به آینده این تجربه امیدوار میکند، تجربهگری مداوم شیشهگران است که ضمن آیندهنگری، در تصحیح و تکامل گذشته خود نیز میکوشد..
- 19
- 4