دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
کد مقاله: ۹۶۱۱۰۰۰۶۲

ده دلیل سقوط پهلوی دوم از نگاه آنتونی پارسونز

آنتونی پارسونز,سفیر بریتانیا در تهران,دلایل سقوط پهلوی

سر آنتونی پارسونز سفیر بریتانیا در تهران در پایان ماموریتش که تقریبا همزمان با خروج شاه در دی ماه ۱۳۵۷ بود، از ایران رفت و جای خود را به سر جان گراهام داد. پارسونز در گزارش سالانه خود در پایان سال ۱۹۷۸ به لندن نوشت: «به سختی می‌توان باور کرد که تنها یک سال از زمانی که شاه در کاخ نیاوران پذیرای پرزیدنت کارتر شد سپری شده است... در سال ۱۹۷۷، شاه تصمیم گرفت به تدریج سیستم سیاسی کشور را آزاد کند تا اجازه بیشتری به آزادی بیان و عقیده بدهد و سلطه کامل سازمان امنیتش را کاهش دهد، ولی با وجود باز شدن فضای سیاسی برای تشویق به نوشتن نامه‌های سرگشاده از سوی افراد محترم جامعه در باب ناکارآمدی نظام استبدادی و ظلم حکومت و همچنین برآمدن اعتراضات شدید روحانیان به تاثیرات بیش از حد غرب‌گرایی علیه ارزش‌های سنتی در ایران، شاه تلاش چندانی برای شنیدن صدای مخالفانش نکرد.»

 

پارسونز در ادامه از انتشار نامه توهین آمیز علیه امام خمینی، در اوایل ژانویه ۱۹۷۸ در روزنامه اطلاعات به‌عنوان «اشتباهی جدی» نام برد و از رهبر تبعیدی مخالفان حکومت به‌عنوان «ریشه‌دارترین مخالف شاه» یاد کرد. در ادامه این گزارش به نقد دولت جمشید آموزگار، استعفای او و اعلام نخست‌وزیری سیاستمدار کهنه‌کار جعفر‌ شریف‌امامی رئیس مجلس سنا، آن هم به شرط کنار نشستن شاه از اعمال قدرت و توجه به مطالبات مردم اشاره شده و نخستین گام از این توجه به مطالبات را «برچیدن تاریخ دوست‌داشتنی پهلوی شاه» عنوان کرده است.

 

سفیر بریتانیا از اقداماتی از قبیل آزادی زندانیان سیاسی، برقراری سیاست کارزار علیه فساد مالی، دستگیری وزرای سابق و ژنرال نعمت‌الله نصیری رئیس پیشین ساواک، تغییر وزرا، آزاد کردن نمایش بحث‌های پارلمانی در تلویزیون و آزادی کامل مطبوعات و رادیو و تلویزیون به‌عنوان اقداماتی دیرهنگام یاد کرده است. سفیر سابق بریتانیا ضمن تاکید بر اینکه در این دوره هر امتیازی که حکومت شاه به مخالفانش می‌داد به مانعی جدید برای ادامه سلطنت او تبدیل می‌شد و آغاز به کار مدارس و دانشگاه‌ها هم به عاملی در جهت شعله‌ورتر شدن آتش ضدحکومت تبدیل شد، نوشت: «حتی تبعات زلزله فاجعه بار طبس که در ۱۶ سپتامبر (۲۶ شهریور) رخ داد نیز به تضعیف موقعیت رژیم منجر شد، چراکه کمک‌های امدادی روحانیون تاثیرگذارتر از کمک‌های پر زرق و برق و خسته‌کننده ارتش عمل کرد.»

 

گزارش تودیعی پارسونز در ۱۸ ژانویه ۱۹۷۹ (۲۸ دی ۱۳۵۷) یعنی دو روز پس از خروج محمدرضا شاه از کشور و ۲۴ روز قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، به وزارت‌خارجه بریتانیا ارسال شد. آخرین سفیر بریتانیا در حکومت پهلوی، در ابتدای این گزارش تحلیلی و تفصیلی ۱۰ صفحه‌ای تاکید کرده که باوجود ارتش متحد و وفادار، نافرمانی فراگیر مدنی در سراسر کشور طی چندماه شاه را از قدرت به زیر کشید. به نوشته پارسونز، از مشکلات این بخش از جهان این است: «چیزی به نام ثبات، آن‌گونه که ما می‌شناسیم در خاورمیانه وجود ندارد و تمایزی نیز بین رژیم‌ها و دولت وجود ندارد و مردم اگر بخواهند دولت را تغییر دهند، تنها یک راه پیش‌رو دارند و آن زور است.»

 

پارسونز در ادامه گزارش تحلیلی خود اعتراف می‌کند که نه تنها او، بلکه اغلب ناظران نزدیک به مسائل ایران در قضاوت درباره ثبات حکومت شاه و موفقیت سیاست تغییرات اقتصادی و اجتماعی غرب‌گرایانه او اشتباه کرده بودند. او دلیل این تحلیل اشتباه درباره حکومت شاه را چنین خلاصه می‌کند: «اگرچه ما به درستی موارد مخالف اقدامات شاه را شناسایی کرده بودیم، قابلیت‌های اپوزیسیون را دست‌کم گرفته و از ظرفیت اراده عناصر مختلف به اتحاد و میزان تنفر آنان از حکومت شاه را که طی سال‌هایی که شاه کشور را تحت حکومت خودکامه و نظم سیاسی خود انباشته شده بود، آگاه نبودیم.

 

شاه این نظم سیاسی را برای آزاد گذاشتن دست خود در تصمیم‌گیری‌ها و پیشبرد سیاست‌هایش برای رسیدن کشور به تمدن بزرگ در زمان حیات خود ضروری می‌دانست.» پارسونز می‌افزاید: «ما همچنین می‌دانستیم که طبقه مذهبی به‌طور کامل از سیاست‌های حساب شده و عامدانه شاه برای تمسخر و تحقیر ارزش‌های دینی و اجبار مردم ایران برای الهام گرفتن از شکوه قبل از اسلام هخامنشی و ساسانی و ترکیب آن با ارزش‌های مادی غربی منزجر بود.»

 

به نوشته این دیپلمات بریتانیایی، در سال‌های ۱۹۷۴ و ۱۹۷۵ و رشد سریع اقتصادی، فاصله بین فقیر و غنی در ایران و فساد اقتصادی دهشتبار، از جمله و به‌خصوص در خانواده پهلوی، به مراتب فراتر از مرزهای مرسوم در جامعه ایرانی رفت و به مشکلات و جنبه‌های منفی فزاینده تحولات نامتوازن دیگری از قبیل ناتوانی و استبداد حکومت، قساوت و حضور همه جانبه ساواک به ناامیدی کسانی که در دوران شکوفایی اقتصادی به شهرها هجوم برده بودند، افزود.

 

پارسونز معتقد بود که اگر شاه از سال ۱۹۷۴ (۱۳۵۳) تحولات و اصلاحات را سرعت می‌بخشید، آزادی‌ها را افزایش می‌داد و روابط شخصی خود با مردمش را متفاوت می‌کرد، می‌توانست ضمن ارائه آزادی‌های سیاسی نسبت به از دست دادن تاج و تخت خود بیمناک نباشد و شاید اکنون نیز نیروهای اپوزیسیون قادر به سرنگون کردن وی نبودند.

 

پارسونز با تردید در توانایی شاه در اداره ایران ادامه می‌دهد: «در یک جامعه حساس شرقی، شاه مردی نابجا برای این کار بود، اگرچه او فردی باهوش، پویا، کارآمد و پر ابهت بود و می‌توانست یک کارمند ارشد دولتی یا رئیس درجه ۱ یک اداره در یک کشور غربی باشد.» سفیر بریتانیا در ادامه شاه را انسانی خجالتی و درونگرا قلمداد می‌کند که این روحیه با افزایش قدرت و شکوه او تقویت شده بود، فردی منزوی و فاقد حس مباحثه جدی که اطلاعاتش را به‌صورت دست دوم از افرادی دریافت می‌کرد که به‌طور مداوم از جامعه جداتر و خودکامه‌تر می‌شدند و به جای واقعیت تلخ، فقط به او چیزهایی را می‌گفتند که او دوست داشت بشنود.

 

به نظر پارسونز شاه زمان بدی را برای اعطای آزادی‌های سیاسی انتخاب کرد و به جای سال ۱۹۷۷ به بعد که اوضاع اقتصادی ایران دچار رکود و بحران بود و منجر به بروز نارضایتی عمومی شده بود، باید سیاست آزادسازی خود را در همان سال‌های ۱۹۷۴ و ۱۹۷۵ که دوران اوج شکوفایی اقتصادی کشور بود، پیش می‌گرفت تا براساس رضایت نسبی مردم بدون خطر به موفقیت دست یابد.

 

به نوشته پارسونز برخلاف بسیاری دیگر، او از میزان هماهنگی و سازمان دهی نیروهای اپوزیسیون و بسیج چنین حرکت عظیم مخالف شاه در سراسر کشور حتی روستاهای دور افتاده کمتر شگفت زده شده است؛ چراکه: «ایرانیان مانند دیگر اهالی خاورمیانه افرادی بسیار جالب در سازماندهی فی‌البداهه امور در آخرین دقایق هستند. آنها به مراتب کمتر از ما برای برنامه‌ریزی و راه‌اندازی کار برنامه‌ریزی کرده و یک شبه این کار را می‌کنند. برای من همواره مایه شگفتی بوده که چگونه ایرانیان کنار نشسته و مثلا برای یک دیدار رسمی دولتی تا ۴۸ ساعت قبل از ماجرا کاری نمی‌کنند؛ ولی در آخر هم کار را به نحو احسن سازمان داده و اجرا می‌کنند. من تا حد زیادی فکر می‌کنم که عناصر اپوزیسیون خود نیز همانند هر یک از ما در مسیر سازمان‌دهی حوادث و کارزار خود شگفت زده شده‌اند.»

 

پارسونز درباره دولت تازه بر سر کار آمده شاپور بختیار می‌نویسد: «در حال حاضر دولت هیچ اقتداری ندارد و [امام] خمینی بر خیابان‌ها و اعتصابات فرمان می‌راند؛ هرچند عناصر مهمی در اعتصابات حتی به فرمان او نیز عمل نمی‌کنند.... بازگشت ناگهانی [امام]خمینی می‌تواند بختیار را کنار بزند. ارتش نامطمئن و فاقد تمرکز است، اگرچه هنوز قادر به اعمال نهایی قدرت است. اقتصاد نابود شده، همه فعالیت‌های اقتصادی و صنعتی متوقف شده، فعالیت ادارات دولتی و امور مالی فلج شده و تولید نفت کمتر از نیازهای داخلی و کمبود کالاهای ضروری ادامه دارد.»

 

پنج ماه پس از پیروزی انقلاب در ۱۳ ژوئیه ۱۹۷۹ نیز نیک براون یکی از کارکنان جوان بخش خاورمیانه وزارت‌خارجه بریتانیا که سال‌ها بعد خود به مقام کارداری و سپس سفارت کشورش در تهران منصوب شد، در گزارشی تحلیلی به بررسی و واکاوی دلایل سقوط شاه پرداخت. براون به‌طور خلاصه بیان می‌کند که تا سال ۱۹۷۷ مخالفت عمومی با محمدرضا شاه بیشتر در دست نیروهای روشنفکر بود و در عین حال تا آن زمان نیروهای ساواک کنترل اوضاع را کاملا در اختیار داشتند؛ ولی از ابتدای سال ۱۹۷۸ (دی ماه ۱۳۵۶) مذهبی‌ها قدرت برتر در بین مخالفان او شدند.

 

این گزارش دلایل سقوط شاه را این‌گونه طبقه‌بندی می‌کند:۱- مخالفت توده‌های مردم با بی‌احترامی شاه به روحانیت سنتی قدرتمند شیعه ۲- انزوای کامل شاه از دیدگاه‌های واقعی ایرانیان ۳- سیاست سرکوب ساواک علیه روشنفکران و دانشجویان ۴- فساد گسترده مالی که بخش عمده‌ای از آن در بین خانواده سلطنت بود ۵- ناتوانی حکومت از اجرای برنامه‌های بزرگ اجتماعی و کشاورزی ۶- نبود آزادی‌های سیاسی در کشور به‌خصوص برای نسل جوان ۷- رشد سریع اقتصادی اوایل دهه ۱۹۷۰، هجوم گسترده به شهرها و به‌دنبال آن رکود اقتصادی و بروز نارضایتی ۸- کاهش قدرت بازار و بازاریان در کنترل اقتصاد کشور به خصوص باتوجه به ارتباط آنان با علمای شیعه ۹- بروز مشکل در زندگی کشاورزان به‌دلیل سیاست‌های نابجای اصلاحات ارضی ۱۰- ارتباط و اتکای کامل حکومت شاه به قدرت‌های غربی که مورد تایید مردم نبود.

 

 

d​onya-e-eqtesad.‎​com
  • 17
  • 8
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه

حکایت های اسرار التوحید اسرار التوحید یکی از آثار برجسته ادبیات فارسی است که سرشار از پند و موعضه و داستان های زیبا است. این کتاب به نیمه ی دوم قرن ششم هجری  مربوط می باشد و از لحاظ نثر فارسی و عرفانی بسیار حائز اهمیت است. در این مطلب از سرپوش تعدادی از حکایت های اسرار التوحید آورده شده است.

...[ادامه]
ویژه سرپوش