واقعیت های تلخ تاریخ
شاید کسانی را دیده باشید که عزیزانشان را در اثر اتفاقی از دست داده اند و بحدی پذیرفتن این مسئله برایشان سخت است که منکر مرگ عزیزشان میشوند و زمانی درد طولانیتر و رنج عمیق تری میکشند که این افکار، قوی تر باشد. سوگواری باعث ایجاد هیجانات منفی نظیر غم، خشم احساس گناه، دلتنگی، نفرت و... در اثر از دست دادن ها میشود. در چنین شرایطی فرد باید وجود این احساسات و هیجانات را بپذیرد، یعنی بد بودن احوالش بخاطر آن اتفاق تا چندین مدت را قبول کند ولی نباید حالش تا آخر عمر بد باقی بماند.
>> عجیب ترین پیام اضطراری:
کشتی های در حال عبور از مالزی در سال ۱۹۴۸ میلادی با پیغام های اظطراری عجیبی از سوی یک کشتی هلندی به نام« SS Ourang Medan» روبرو شدند؛ به این شرح که تمام افسران بهمراه کاپیتان مرده اند. احتمالا کشته شدن تمام کارکنان نیز وجود دارد؛ من در حال مرگ هستم».
در زمان مراجعه ی کشتی ها به محل وقوع حادثه دیدند که تمام خدمه و افسران، مرده اند و ظاهری مشابه یخ زدن پیدا کرده اند. ترس و وحشت زیادی در چهره های آنها وجود داشت و دست هایشان به صورت کشیده قرار گرفته بود. حتی سگ آنها جانش را به همین شکل از دست داده بود. قسمت ترسناک ماجرا این بود که روی بدنشان هیچ جراحتی وجود نداشت.
>> ماجرای اشغال ۱۳۲۰:
با اینکه ایران در زمان شروع جنگ جهانی دوم از سال ۱۳۱۸ بی طرفی خود را اعلام کرد ولی نیروهای متفقین از سمت شمال و جنوب ایران، مورد حمله هوایی و زمینی قرار گرفتند. روس ها و انگلیسی ها برای ورود به خاک ایران به ترتیب از سمت شمال و از سمت جنوب و غرب آمدند و بخاطر دلایلی از جمله ضعف مفرط دولت مرکزی و بی کفایتی رضاخان پهلوی به تهران رفتند. در این زمان ، مستشاران آلمانی اندکی به بهانه حمله، در ایران ماندند درحالیکه پشتیبانی از جنگ و حمایت از جبهه های نبرد روسیه با آلمان ها از دلایل واقعی حضور آن ها در ایران به شمار می رفت تاجاییکه کنترل راه آهن سراسری ایران در نخستین قدم بر عهده ی انگلیسی ها بود و برای پشتیبانی جبهه های جنگ از آن بهره می گرفتند.
عملیات اشغال ایران در سوم شهریورماه ۱۳۲۰ آغاز شد و عملا رضاخان پهلوی و حکومتش در زمان رسیدن نیروهای متفقین به تهران سقوط کردند. علاوه بر کشته شدن صدها هزار تن از مردم ایران در جریان این اتفاق، اموال مردم نیز غارت شد و تهاجم بگونه ای بود که مردم در بسیاری از نقاط ایران با قحطی مواجه شدند. این وقایع باعث گسترش فشار اقتصادی سراسری و آشوب های قومی و قبیله ای شد.
رضاشاه، بلافاصله پس از اشغال ایران، تبعید شد و فرزندش محمدرضا پهلوی بر تخت پادشاهی ایران نشست و همین امر باعث ایجاد زمینه برای حضور بلندمدت متفقین شد که حداقل پنج سال به صورت رسمی طول کشید.
>> تابوت خراشیده شده:
یک زن در پیکویل به نام اکتاویا هچر، پسر ۱۰ ساله اش را از دست داد و به بیماری افسردگی مبتلا شد و بیماری او به حدی شدت یافت که به کما رفت. تصور پزشکان این بود که او به دلیل افسردگی شدیدش مرد و به همین خاطر، آن را دفن کردند. چندین نفر دیگر، پس از گذشت چند روز از مرگ اکتاویا هچر به حالت های مشابه این زن، گرفتار شدند و مشخص شد که یک نوع بیماری، همه ی آنها را درگیر کرده است.
مردم شهر، وقتی که اشتباهشان را فهمیدند؛ سریعاً برای نجات اکتاویا هچر اقدام کردند ولی دیر شده بود. او داخل تابوت، بیدار شده بود و در تلاش برای بیرون آمدن بود که در اثر کمبود اکسیژن، فوت کرد. امروزه در محل دفن اکتاویا هچر، یک مجسمه در اندازه واقعی اش قرار دارد.
>> کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹:
نخستین کودتا در تاریخ معاصر ایران، کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ است؛ این کودتا موجب بر باد دادن همه دستاوردهای مشروطه طلبی شد و کشور به سمت دیکتاتوری بی سابقه ای متمایل شد. انگلیسیها در اواخر جنگ جهانی اول به این نتیجه رسیدند که تامین حداکثری منافع شان در ایران در گرو استقرار حکومتی سرسپرده است تا از قبل بتوانند، روی آن حکومت حساب کنند. به همین دلیل بر روی سیدضیاءالدین طباطبایی بعنوان نیروی سیاسی و رضاخان میرپنج بعنوان چهره ای نظامی، متمرکز شدند.
رضاخان میرپنج در چارچوب این سناریو در نخستین روزهای اسفند ۱۲۹۹ با همکاری سیدضیاء الدین طباطبایی و برنامه ریزی افسر انگلیسی به نام« آیرون ساید» بر علیه نخست وزیر احمدشاه کودتا کرد و به پیروزی رسید. وقتی که قوای قزاق از قزوین بسوی تهران حرکت کردند؛ در سوم اسفند، به تصرف تهران ختم شد. پس از ورود قوای قزاق به تهران، ادارات دولتی و مراکز نظامی به اشغال آن ها درامد و باعث سقوط دولت وقت شد.
احمدشاه، بی هیچ چون و چرایی به خاطر ترس از عواقب مقاومت در برابر انگلیسی ها، سمت فرمانده کل قوا را به رضاخان سپرد و سمت نخست وزیری را برای سیدضیاء برگزید. از این رو انگلیسی ها با رضاخان همکاری کردند و فرمانبرداری رضاخان از دولت انگلیس و علاوه بر آن سرکوب جنبشهای آزادیخواهانه مردم، باعث شد تا بتدریج چشم آبی ها از رضا خان چهره ای مورد وثوق بسازند؛ چهار سال بعد، این چهره باعث متقاعد سازی آن ها برای نشستنش بر کرسی پادشاهی شد.
>> تهاجم زامبی ها به انگلیس:
بقایای لرزان قربانیان با شیوع یک ویروس در شهر، گشت می زند. دولت در تلاش برای سرکوب کردن آن هاست ولی آنها فرار می کنند. افراد محلی مسلح باید با کنترل امور، آنها را بکشند. داستان گفته شده ، برگرفته از فیلم های زامبی همچون REC تا Resident Evil میباشد. ولی این روایت برای قربانیان طاعون سیاه در انگلیس، یک واقعیت محسوب میشد. لندن، مرکز شیوع بیشتر طاعون بود. بیماران با حبس کردن خود در خانه هایشان، در ها را قفل می کردند تا از دیدن بقیه مردم، مخفی بمانند. درب هر خانه ای که صلیب قرمز داشت؛ به این معنی بود که فردی الوده در آن جا زندگی می کند و دیگران نباید به آن جا بروند.
شرایط داخل خانه ها هم زمان با کمبود غذا و دارو، خراب شد. افراد الوده مانند فیلم سرزمین مردگان، فرار کردند و خانواده ها نگهبانان را کشتند تا فرار کنند. مردم پس از قرنطینه ی کل شهر، دست به شورش زدند و همه نگهبانان را کشتند، یک قربانی دیوانه اقدام به تولید مواد منفجره خانگی میکرد ، اما ارزش نداشت که به خاطر آزادی از شهر، این همه قتل و خونریزی رخ دهد.
>> تقسیم ایران میان انگلیس و روسیه:
در زمینی به وسعت دریای خزر تا دریای عمان در آسیا، روسیه و انگلیس با هم درگیر شدند؛ یکی از آن ها نگران پیشروی طرف مقابل، در شمال بود و دیگری که در تصورش هند غنیمتی گران بها از آسیا بود، تلاش میکرد تا ایران را در مقابل هند بعنوان منطقه ای حائل قرار دهد تا رقیب شمالی، حق نزدیک شدن به این منطقه را نداشته باشد.
ایران از سوی انگلیس و روسیه در سال ۱۲۸۶ هجری شمسی، بخاطر بی کفایتی دولت مرکزی قاجار به سه قسمت تقسیم شد و وزارت امور خارجه ایران از طریق سفارت انگلیس در تهران، مطلع شد. نیمه شمالی ایران برطبق این قرارداد تحت نفوذ روس ها قرار گرفت. از مناطق تحت نفوذ انگلیسی ها می توان به باریکه مناطق مرکزی و بخش جنوب غربی بی طرف و جنوب و جنوب شرقی ایران اشاره کرد. به چنین قراردادی سن پترزبورگ می گفتند. انگلستان و روسیه در سال ۱۲۹۴ هجری شمسی تصمیم به اخراج نیروهای آلمانی از ایران گرفتند؛ لذا یک توافق سری بستند.
منطقه بی طرف یا حائل مرکزی در سال ۱۹۱۵ با قراردادی جدید میان روسیه و انگلیس از بین رفت و ایران، تبدیل به دو بخش شمالی و جنوبی تحت اشراف روسیه و انگلیس گردید. روس ها برای توسعه قدرت خود نیروی قزاق را در شمال بکار گرفتند و انگلیسی ها برای اعمال قدرت خود، پلیس جنوب را در نیمه جنوبی کشور بکار گرفتند. بیش از هشت میلیون ایرانی به خاطر قحطی ساختگی در سال های ۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ به کام مرگ فرو رفت و برای همیشه زخم کهنه ای را بر پیکر ایران از جناب انگلیسی ها باقی گذاشت.
>> کتاب های ساخته شده با پوست انسان:
برای ساخت بعضی از کتاب ها در قرن هجدهم و نوزدهم، از پوست انسان به جای چرم سنتی استفاده می کردند. نحوه ی ساخت این کتاب ها به شیوه کتاب های معمولی بود؛ فقط به جای پوست حیوانات از انسان استفاده کردند. کتاب شناسی آنتراپودرمیک به عمل صحافی کتاب ها با استفاده از پوست انسان می گویند.
امروز از این مدل کتاب، حدود ده کتاب تأیید شده است که مطالب جذابی دارد. آنها بیشتر مبتنی بر آناتومی هستند. موضوعات این کتاب ها درباره بدن انسان در پوست واقعی انسان میباشد که باعث جذابیت این واقعیت میشود.
گردآوری: بخش فرهنگ و اندیشه سرپوش
- 18
- 6