کمپانی هند شرقی انگلیس در ماه ژوئن ۱۸۷۴ پس از چهار قرن استعمار هند مجبور به عقبنشینی شد. انگلیسیها، پرتغالیها و هلندیها به منطقه شناختهشدهای همچون هند شرقی در اقیانوس هند علاقهمند بودند. هر یک از آنها خواستار سهمی از کالاهای پرارزش کشفشده در آنجا بوده و همه تلاششان بر این بود تا کنترل انحصاری تجاری آنجا را بر عهده بگیرند و یکدیگر را از منطقه خارج سازند. این رقابت تجاری در ارتباط با خواست آنها برای بهدست آوردن قدرت سیاسی و تواناییشان در استعمار منطقه بود.
در مورد انگلیس، ارتباط این کشور با هند شرقی، به تاریخ یک کمپانی تجاری انگلیسی در هند گره خورده است. این نشان میدهد که چطور تجارت و قدرت سیاسی پیوندی تنگاتنگ با هم دارند. این کمپانی، معروف به کمپانی هند شرقی، بهدست بازرگانان انگلیسی تاسیس شد؛ بازرگانانی که میخواستند با این بخش از جهان وارد معامله شوند. آنها میخواستند کالاهای پرارزش و نایابی را که در آنجا تولید میشدند به اروپا ببرند؛ کالاهایی از قبیل: فلفل، ادویهجاتی مانند میخک، دارچین و جوز هندی، ابریشم، کتان، چای و قهوه. پیش از تاسیس کمپانی هند شرقی، این کالاهای ارزشمند از هند شرقی بهواسطه مسیرهای پیچیده تجاری به اروپا وارد میشدند. تعدادی از کشورهای اروپایی، مشتاق پیدا کردن مسیرهای مستقیم برای وارد کردن این گنجینهها از کالاهای گرانقیمت بودند.
کاوشگری همچون جان کابوت بهدنبال راهی برای رسیدن به منطقه شرقی جهان بود و در سال ۱۴۹۷ سفر دریایی خود را از بریستول آغاز کرد، اما او فقط تا سواحل شرقی آمریکای شمالی رفت. پرتغالیها و اسپانیاییها بیشتر تحقیق کردند و پایگاههای تجاری کوچکی در مکانهایی مانند هند، سواحل شرقی آفریقا، جزایر اندونزی، چین و ژاپن تاسیس کردند و آرام آرام راه برای شروع تجارتهای کوچک و سپس استعمارهای بزرگ توسط کمپانیهای بزرگتر باز شد.
در اواخر سده ۱۶، هلند وارد تجارت با هند شرقی شد. یک کشتی تجاری هلندی در سال ۱۵۹۵ با یک بار حامل فلفل از جاوا (درحالحاضر بخشی از اندونزی است) به اروپا بازگشت. پس از این سفرهای دریایی پشتسر هم تکرار شد. در سال ۱۶۰۲ بازرگانان کمپانی متحد هند شرقی هلندی (the Vereenigde Oostindische Compagnie) را تشکیل دادند که با نام اختصاری VOC شناخته میشود. این کمپانی هلندی به سرعت موقعیت پیشرو در تجارت شرق هند را بهدست آورد و بهدنبال آن، بازرگانان پرتغالی و اسپانیایی دیگر نقش بسیار کمرنگی را در این میان ایفا کردند.
در دهه ۱۵۹۰، تجارت هلندی در هند شرقی تهدیدی برای تجارت انگلیسیها بهحساب میآمد. بازرگانان انگلیسی مجبور بودند منافع خود را حفظ کنند؛ بنابراین در سال ۱۶۰۰، کمپانی بازرگانان لندن برای تجارت در هند شرقی تشکیل شد و این کمپانی کنترل تمام تجارت انگلیس در هند شرقی را بهدست گرفت. اولین کشتی دریایی کمپانی هند شرقی در سال ۱۶۰۱ لندن را به مقصد هند ترک کرد.
در سال ۱۶۰۳ چهار کشتی که حامل مقدار زیادی فلفل بودند به لندن بازگشتند. سپس سفرهای دریایی تجاری دیگری پشت سر هم انجام گرفتند. یک سفر در سال ۱۶۱۲ بسیار سودآور بود، بهطوری که سرمایهگذاران در این معامله، با سود ۲۲۰ درصدی سپردهشان به خانه خود بازگشتند. کمپانی هند شرقی از سال ۱۶۰۰ تا ۱۸۳۳ به تجارت پرداخت. این یکی از بزرگترین شرکتهای تجاری منطقه بود. این کمپانی همچنین دارای نفوذ سیاسی زیادی در هند شرقی بود. چنانکه کمپانی هند شرقی به آرامی هندوستان را فراگرفت و از طرف دولت بریتانیا اداره میشد. تجارت کلان همسان با نفوذ سیاسی و بهدست گرفتن قدرت سیاسی در منطقه بود که بهدست بریتانیاییها رفته رفته داشت شکل میگرفت.
دولتهای اروپایی از روابط تجاری خود برای کسب امتیاز و برتری نسبت به یکدیگر استفاده میکردند. اروپاییها از بیثباتی سیاسی محلی سوءاستفاده میکردند. بهعنوان مثال، کمپانی تجاری هلند (VOC)، در بیشتر جزایر اندونزی و بهواسطه حمایت دولتهای کوچک محلی، تجارت ادویه را تحت کنترل خود درآوردند، از اینرو، انگلیسیها از منطقه بیرون رانده شدند. در نهایت، آنها برخی از جزایری را پیدا کردند که تحت حفاظت دولت هلند قرار نگرفته بودند بنابراین تمایل داشتند با معاملهگران غیرهلندی تجارت کنند.
رقابت تجاری بین هلند و انگلیس نهایتا در سال ۱۷۹۵ به پایان رسید؛ یعنی زمانی که کمپانی هلند (VOC) منحل شد. کمپانی هند شرقی انگلیسی (EIC) منطقه کوچکی از جزایر اندونزی را مستعمره کرده بود، اما آرام آرام بر منطقه وسیعی از این کشور حکمفرما شد و آن را تحت استعمار خود درآورد. کمپانی هند شرقی با اجازه از حکمران مغولی هند اقدام به تاسیس چندین پایگاه تجاری در مدرس، کلکته و بمبئی کرد.
این امپراتوری در ابتدا قادر بود هر وقت که بخواهد اروپاییها را از منطقه بیرون کند. اما در اواسط قرن هجدهم، نقشه هند تغییر کرد. امپراتوری بزرگ مغول که بر اکثریت سرزمین هند حکمرانی میکرد، به دولتهای کوچکتر و ضعیفتر محلی همراه با کمپانیهای تجاری اروپایی تجزیه شد. به تدریج، کمپانی هند شرقی بر دولتهای محلی چیره شد و عزل و نصب پادشاهان و کنترل منطقه وسیعی از قاره هند را بهدست گرفت. کمپانی هند شرقی بیشترین موقعیت تجاری قدرتمند خود را در سال ۱۸۱۳ از دست داد و تنها تجارت بریتانیا با چین تحت کنترلشان باقیمانده بود. کمپانی هند شرقی شروع به استفاده از موادمخدر بهعنوان یک محصول خوب برای مبادله با کالاهای خریداری شده از چین کرد. تریاک در هند رو به رشد گذاشت و از طریق واسطهها به چینقاچاق شد.
امپراتوری چین واردات تریاک را ممنوع اعلام کرد. اما با فروش تریاک به قاچاقچیان، کمپانی هند شرقی، تصویر پاکی از شرکت خود نشان داد (زیرا بهصورت مخفی به فروش تریاک میپرداختند). در اوایل قرن ۱۹، چای که از بازار بریتانیا توسط بازرگانان چینی خریداری میشد، نه با نقره بلکه عمدتا با تریاک معامله میشد. زمانی که چین تلاش کرد از ورود تریاک به کشور خود جلوگیری کند، این عمل منجر به جنگی میان چین و انگلیس در سال ۱۸۳۹ شد. چین در این جنگ شکست خورد و مجبور شد امتیاز تجاری بیشتری را به بریتانیا واگذار کند. کنترل بر تجارت چین نیز در سال ۱۸۳۳ به پایان رسید. در نهایت، کمپانی هند شرقی در سال ۱۸۵۸ پس از ۲۳۱ سال تجارت، حکمرانی و مانور سیاسی به پایان کار خود رسید.
کمپانی هند شرقی در ابتدای قرن نوزدهم در بریتانیا، از لحاظ اقتصادی و سیاسی در اوج قدرت بود و با توجه به اینکه حجم وسیعی از شبهقاره هند را در سال ۱۸۱۸ تحت کنترل خود داشت، میتوان گفت نفوذ مالی آن در لندن حتی از بانک مرکزی انگلیس نیز بالاتر بود؛ اما این کمپانی نتوانست به خوبی از آن استفاده کند. سر استوارت استرانگ، رئیس افسانهای کمپانی هند شرقی، در سه مورد اظهار میدارد که «ما مهاراجه را پیچاندیم، ما مغولها را دور زدیم!»؛ چیزی که نمایندگان بسیاری از حاکمان هند در نیمه اول قرن نوزدهم میتوانند ادعا کنند.
این حاکمان معتقد بودند اگر آنها بتوانند شواهدی مبنی بر عهد و پیمان شکسته شده، سرزمینهای ضمیمه شده و عدم پرداخت تعهدات به پایتخت امپراتوری ارائه دهند میتوانند از این کمپانی بهخاطر بدعهدیاش خسارات دریافت کنند. اما آنها اشتباه میکردند. تجاوز تدریجی کمپانی هند شرقی به سرزمین، منابع و قدرت سیاسی هندیها ادامه یافت تا زمانی که با قیام هندیها در سال ۱۸۵۷ بهطرز خشمگینانهای این تجاوز خنثی شد و هند نخستین گامهایهای جدی را برای عبور از «توفان سیاه استعمار» و رسیدن به استقلال برداشت.
راجر وایت
مترجم: مراد سلیمی
- 16
- 5