امپراتوری عثمانی
قلمرو عثمانی از سدهٔ چهاردهم، به رهبری بایزید اول در اروپا گسترش پیدا کرد و با فتح قسطنطنیه به رهبری سلطان محمد دوم( فاتح) در سده پانزدهم، به قدرت بیشتری دست یافت. دولت عثمانی در پایان سده پانزدهم به اوج اقتدار رسید اما مدت دوام چنین اقتداری صرفا یک سده بود.
قلمروهایی ازجمله آناتولی، سوریه، عراق، فلسطین، ارمنستان در آسیا و مصر و لیبی در آفریقا و بلغارستان، صربستان، یونان، آلبانی، بوسنی و رومانی در اروپا، دولت عثمانی را تشکیل دادند.
چگونگی شکل گیری حکومت عثمانی
عثمانیان از ترکان آسیای میانه به شمار می رفتند. درواقع آسیای میانه از شمال به سیبری و سرزمین يخبندان و از مشرق به دریا منتهی می شد. آسیای میانه صرفا دو کانون حرکت جنوب و غرب داشت و ترکان در آن جا به دلیل سردی هوا و محدود بودن امکانات اقتصادی، مجبور به مهاجرت شدند. آنها همواره اقدام به حمله به نقاط آباد و ثروت خیز مناطق جنوبی و غربی می کردند. چینی ها به منظور مقابله با هجوم اقوام آسیای میانه به خصوص اقوام مغول، دیوار چین را ساختند.
پیش از ظهور اسلام، گروهی از ترکان از سیحون و جیحون و دریاچه آرال، عبور کردند و وارد دریاچه مازندران شدند. آنها روحیه ی جنگجویی، اسب سواری و تیراندازی و چابکی داشتند که در هنگام ظهور اسلام به سمت خراسان و ایران حمله کردند و دو قوم قدرتمند و استپ نشین ترکان و اعراب باهم مواجه شدند. با این که مسلمانان با مزیت فرهنگی و ایدئولوژی کارآمد، دارای انسجام و وحدت در پرتو اسلام بودند اما ترکان، فاقد ایدئولوژی و فرهنگ منسجم بودند و عوامل طبیعت را به صورت پراکنده پرستش می کردند و عامل قوی وحدت بخش دیگری بجز قومیت نداشتند، مسلمانان توانستند با جذب آنان به فرهنگ خود، بتدریج آن ها را پذیرای اسلام کنند.
زبان امپراتوری عثمانی
زبان رسمی امپراتوری عثمانی، لسان عثمانی بود که نوعی زبان ترکی اغوز تبار، تلقی میشد اما واژگان پارسی و عربی، حدود ۸۹ درصد بخش اعظم فرهنگ لغت آنرا تشکیل داده بود. در واقع چندین زبان در طول حیات امپراتوری عثمانی نقش بسیار مهمی داشتند. لسان عثمانی که علاوه بر زبان طبقه حاکم بودن، در میان مسلمانان بالکان به جز آلبانی و بوسنی به عنوان یک زبان رایج محسوب میشد؛ همچنین زبان پارسی، را نوعی زبان قشر تحصیل کرده ، زبان ادبی و زبان دارای پرستیژ می شناختند و زبان اکثریت مردم عربستان، عراق، کویت، شام و بخش های بزرگی از قلمروی آفریقایی، زبان عربی بود. اهمیت این دو زبان با افزایش نفوذ اروپایی ها در دولت عثمانی در مرکز قدرت، کاهش یافت. فارسی، محدود به زبانِ ادبی قشر تحصیل کرده گردید و کاربرد زبان عربی برای مسائل دینی بود. عنوان« لسان ترکی» در اواخر قرن نوزدهم و پس از ظهور پدیده ملی گرایی در خاورمیانه، جایگزین« لسان عثمانی» شد. در قانون اساسی سال ۱۸۷۶ لسان عثمانی برای اشاره به زبان رسمی امپراتوری مورد استفاده قرار گرفت.
مردم عادی به دلیل تعداد بسیار پائین جمعیت باسواد امپراتوری( تنها ۲ تا ۳ درصد در آغاز قرن نوزدهم و ۱۵ درصد در پایان این قرن)، ناچارا از دبیران برای ارتباط برقرار کردن با دولت، کمک می گرفتند. اقوام مختلف امپراتوری عثمانی به زبان مادری خود در خانه ها و محله هایشان سخن می گفتند و زمانی که جمعیت یک دهکده بیش از دو قوم بود، آن ها به یادگیری زبان های یکدیگر می پرداختند. زبان رایج هر محله در شهرهای بزرگ آناتولی مانند قسطنطنیه( استانبول)، متفاوت بود و در برخی موارد، به خصوص در اواخر دوران عثمانی، لسان عثمانی، یک زبان میانجی تلقی می شد.
انقلاب روشن فکری
دولت عثمانی خارج از فرآیندهای توسعه ماند که از این فرآیندها میتوان به رنسانس، اصلاحات و روشنفکری اشاره کرد که شروع آن در اروپا از ابتدای عصر جدید بود و این وضعیت در انحلال امپراتوری عثمانی، بسیار مؤثر بود.
عثمانی ها برخلاف دنیای غرب، اهمیتی به علوم طبیعی نمیدادند و پایبند به سنت و تعلیمات دینی بودند. سیستم تعلیم و تربیت عثمانی به جای این که برای جوانان، عملکردی را فراهم کند که بتوانند در زندگی اجتماعی و اقتصادی مثمر ثمر باشند، تمرکزش بر تعالیم دینی بود و محتوای دینی را فراهم می کرد. چنین شرایطی باعث شد تا دولت از لحاظ توسعه اقتصادی و اجتماعی دچار مشکل شود.
در ابتدا غرب با اومانیسم و رنسانس باعث شده بود تا خلاقیت، مورد توجه همگان قرار بگیرد و سپس تحول فکری و فرهنگی بزرگی را با انقلاب علمی در قرن هفدهم و با انقلاب روشنگری در قرن هجدهم ایجاد کرد. سرانجام اروپا که با مشارکت تمامی این فرآیندها باعث ایجاد انقلاب صنعتی شده بود، به« تمدن ماشین آلات» روی آورد و رشد و پیشرفت این کشورها در اثر ماشین آلات باعث شد تا به کشورهای قدرتمند جهان، تبدیل شوند و به استعمارگری در حوزه مواد اولیه ارزان قیمت بپردازند و در نهایت به منظور کالاهای تولیدی خود به بازار روی آورند.
مسیرهای لشکرکشی امپراتوری عثمانی
عثمانیها به اخبارِ خارج از کشور به منظور آغاز لشکرکشی، توجه بسیاری داشتند و برای اطلاع از وقایع بین المللی، تلاش می کردند. بررسی مسیرهای لشکرکشیهای قبلی برای آن ها از اهمیت به سزایی برخوردار بود، مثلاً بررسی برخی از لشکرکشیهای بایزید اول و مراد دوم توسط محمد دوم، سرمشقی برای او محسوب میشد. بعلاوه از سربازان و افسرانِ اشنا به عملیات نظامی، درباره مسیرهای مناسب، نظرخواهی می شد.
>> در جنگ ایران:
ارزروم( به سبب موقعیت سوق الجیشی) در هنگام جنگ ایران، یک ناحیه ی مهم و اساسی بود. در زمان جنگ در سرزمین عراق، شهرهایی نظیر مناطق دیاربکر، وان و موصل، همراه با حلب بعنوان عقبه، پادگان، نقش مشابهی ایفا می کردند.
>> در جنگ روسیه:
عثمانیها از راههای دریایی برای رویارویی با روسیه استفاده می کردند که از استانبول به کریمه و پادگانهای واقع بر ساحل رودخانه های منتهی به دریای سیاه می رسیدند.
>> در جنگ دانوب وسطا:
خط اصلی پیشروی در لشکرکشی به دانوب وسطا، از مسیر استانبول از طریق اَدِرنه، فِلِبه( پلوودیف)، صوفیه و نیش به طرف بلگراد بود که خود دانوب و تیسا پس از آن، به عنوان راه دسترسی به نواحی مجارستان بودند و مسیر ورود به نواحی هِرزِگوین، دالماسی و بوسنی از طریق رودخانه ساوا و دراوا بود. منطقه وسیع سلانیک، پایگاه خوبی برای عملیات نظامی بر ضد یونان و آلبانی محسوب میشد.
زوال حکومت عثمانی
در قرون ۱۶ و ۱۷ میلادی یعنی در دوره سلطان سلیمان قانونی، امپراتوری عثمانی به اوج قدرت خود رسید. حکومت عثمانی در این دوره به عنوان یک حکومت چندین زبانه و چندین فرهنگی شناخته میشد؛ به این دلیل که این حکومت بر جنوب شرق اروپا و بخشی از اروپای مرکزی و شرق اروپا، آسیای غربی و بخش هایی از قفقاز، بخش های وسیعی از شمال آفریقا و شاخ آفریقا تسلط داشت.
موقعیت جغرافیایی شهر قسطنطنیه به گونه ای بود که این حکومت بمدت ۶ قرن، پلی در بین شرق و غرب جهان محسوب میشد ولی کارآیی ارتش عثمانی در سال های ۱۷۴۰ تا ۱۷۶۸ از ارتشهای اروپایی عقب افتاد و به همین خاطر، دولت عثمانی در قرن های ۱۸ و ۱۹ بطور مداوم شکست خورد. حتی این حکومت، در قرن ۱۹ بسیاری از قلمروهایش را از دست داد.
این امپراتوری در جنگ جهانی اول به امید بازیابی قدرتش با آلمان متحد شد ولی نتوانست در این جنگ، پیروز شود. شورش ها و مشکلات زیادی در این دوره، گریبانگیر عثمانی ها شد. البته عثمانی ها در خلال جنگ جهانی اول، اقدام به نسل کشی های وحشیانه ی زیادی کردند و موجب افزایش تعداد ترک زبانان آناتولی شدند و بدین ترتیب، راه برای تأسیس جمهوری ترکیه هموارتر شد.
قلمروهای عثمانی به دلیل شکست این حکومت در جنگ جهانی اول، بدست متفقین افتاد. این قلمروها توسط نیروهای پیروز، تقسیم شد. البته ترک زبانان آناتولی به شورش دربرابر اشغال توسط متحدین، پرداختند و جمهوری ترکیه در اثر این شورش، تأسیس و حکومت عثمانی، منقرض شد. در نهایت این حکومت در ۱ نوامبر ۱۹۲۲ ملغی اعلام شد.
دلایل مهم زوال امپراتوری عثمانی
مورخین ترکیه ای، آمریکایی، فرانسوی، عرب و انگلیسی، مقالات و کتاب های فراوانی در مورد اصلی ترین دلایل مهم زوال امپراتوری عثمانی نوشته اند. اغلب آن ها به دلایل مهمی در نوشته هایشان اشاره کرده اند:
- بی تدبیری در اداره نظام اقتصادی و بهم خوردن نسبت و تعادل بین جمعیت٬ تولید٬ درآمد و تامین نیازها.
- فساد اخلاقی پادشاهان و شاهزادگان و رها کردن امور مملکتی.
- بی توجهی به تحولات جهانی و منطقه ای.
- تحجر فکری و تأثير مفتی ها و علمای دینی و قضات بر تصمیمات سیاسی و اداری.
- دخالت گسترده نظامیان در امور مختلف کشور.
- نفوذ کشورهای اروپایی در دربار و تاثیرگذاری آن ها بر روند اداره قلمرو عثمانی.
- رشد بسیاری از کشورهای اروپایی و پیشرفت آن ها در حوزه های تسلیحاتی و تجاری و عقب ماندن امپراتوری عثمانی از نوآوری های جدید دفاعی.
گردآوری: بخش فرهنگ و اندیشه سرپوش
- 10
- 2