از هم پاشیدگی نظم ارتش پس از پیروزی انقلاب اسلامی، برای صدام رئیس رژیم بعثی عراق فرصت خوبی فراهم ساخت که عقدههای فروخورده خود را از پذیرش قرارداد ۱۹۷۵ آشکار کند. از ابتدای سال ۱۳۵۹ ارتش عراق به تعرض و حملههای مرزی خود افزود و همزمان رئیس جمهوری آن کشور با حمایت قدرتهای بزرگ، ادعاهای توسعه طلبانه خود را آغاز کرد.
صدام که در بین سران عرب خود را قدرتمندتر میپنداشت، از فروردین سال۱۳۵۹ بعد از کنفرانس خلق عرب در بغداد، بر مالکیت اعراب بر سه جزیره ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک تأکید کرد و حتی خوزستان را جزو سرزمین اعراب برمیشمرد و این استان را عربستان نامید و از ایران خواست هویت عربی خوزستان را به رسمیت بشناسد. همین روزها بود که درگیریهای مرزی نسبت به قبل افزایش یافت.
ارتش با وجود وضعیت نامنظم و نامشخصی که داشت، در چنین شرایطی با همان نیروهای موجود خود به تقویت و استقرار نیرو در خطوط مرزی و همچنین به تقویت مواضع در خوزستان مبادرت کرد. در روز ۲۳ فروردین ماه ۱۳۵۹ تیپ یک زرهی لشکر۹۲ یک گروه رزمی به پادگان حمید (۴۰ کیلومتری جنوب اهواز) اعزام کرد که از این گروه رزمی، یک گروهان به منطقه مرزی خرمشهر عزیمت نمود تا پاسگاههای شلمچه، حدود و مؤمنی را در کرانه نهر خین تقویت کند.
در اواخر فروردین ماه پاسگاههای مرزی عراق با سلاحهای خودکار تقویت شده و در اکثر پاسگاهها، تحکیم مواضع و سنگربندیها و تقویت با نیروی زرهی کاملاً به چشم میخورد؛ بنابراین در دهه سوم فروردین ماه یگانهای عمده لشکر۹۲ زرهی در مناطق عملیاتی مربوطه گسترش یافته، مواضع پدافندی رده دوم را اشغال کردند تا در صورت تهدید جدی، در مواضع پدافندی جلو استقرار و آماده پاسخگویی به تجاوز دشمن باشند. تا اوایل خرداد ماه یگانهای لشکر۹۲ زرهی در چهار منطقه اصلی عملیاتی به شرح زیر مستقر شدند:
- منطقه عملیاتی غرب دزفول و شوش:
تیپ۲ زرهی به علاوه یک گروه رزمی از تیپ ۳۷ زرهی شیراز و یگانهای پشتیبانی خدمات رزمی.
- منطقه عملیاتی سوسنگرد و بستان:
تیپ۳ زرهی و یگانهای پشتیبانی رزمی و پشتیبانی خدمات رزمی.
- منطقه عملیاتی جنوب غربی اهواز: تیپ۱ زرهی به علاوه یک گروه رزمی از تیپ۳۷ زرهی و یگانهای پشتیبانی رزمی و پشتیبانی خدمات رزمی.
- منطقه عملیاتی خرمشهر:
یک گردان تانک و یک گردان مکانیزه با پشتیبانی آتش گردان۳۴۱ توپخانه از گروه۲۲ شهرضا.
همان گونه که قبلاً ذکر شد استعداد و توان رزمی یگانهای یاد شده در سطح بسیار پایینی قرار داشت. امیر سرتیپ بازنشسته احمد وکیلی، فرمانده گروه ۵۵ توپخانه اصفهان در سالهای ۱۳۵۸تا۱۳۶۱، در این مورد میگوید: «گروه۱۱مراغه و گروه۴۴ توپخانه اصفهان برای حفاظت از مناطق مرزی غرب به منطقه غرب اعزام شدند. وقتی اوایل سال ۱۳۵۸ توسط سرتیپ فلاحی به فرماندهی گروه۵۵ منصوب شدم، ایشان مرا به تهران احضار کرد و در زمینه برقراری نظم و انضباط تذکرات و دستوراتی داد. »
با دستور فرمانده نیروی زمینی سرتیپ فلاحی، تیپ ۳۷ زرهی هم که در پشتیبانی آموزشی مرکز بود، به خوزستان اعزام شد و تحت امر تیپ۲ زرهی دزفول قرار گرفت. این تیپ پس از ورود به خوزستان به دو گروه رزمی تقسیم شد. یک گروه رزمی در غرب شوش و گروه بعدی در منطقه اهواز مستقر شد. بر اساس آنچه بیان شد، با دستور و نظارت مستقیم سرتیپ فلاحی در اردیبهشت ۱۳۵۹، چند یگان با سازمان گروه رزمی و گردان و تیپ در خوزستان، در مناطقی که پیشبینی شده بود مستقر شدند.
تیپ۲ زرهی از لشکر۹۲ با یک گروه رزمی از تیپ۳۷مرکز زرهی و گردانهای توپخانه پشتیبانیکننده، در غرب دزفول و شوش، تیپ۳ زرهی از لشکر۹۲ در غرب اهواز و منطقه سوسنگرد، بستان و تیپ یک زرهی با گروه دیگر رزمی از تیپ ۳۷ زرهی در جنوب غربی اهواز مستقر شدند و یک گردان تانک و یک گردان مکانیزه نیز به خرمشهر اعزام شد. البته خرمشهر دارای یک گردان سازمانی (گردان دژ) هم بود. تدبیر فرمانده نیروی زمینی آن بود که عملکرد نیروهای ایرانی نباید سبب تحریک ارتش عراق شود. وی در آخرین روزهای مسئولیت خود در نیروی زمینی، در روز دهم خردادماه ۱۳۵۹در یک دستور کتبی کوتاه این تدبیر و چگونگی مقابله با نیروهای عراقی را به تمامی یگانهای نیروی زمینی ابلاغ کرد. مفاد این دستور کتبی شامل موارد زیر بود:
۱. به آتش نیروهای عراقی بموقع پاسخ دهید تا آتش آنها روی پاسگاهها و مواضع نیروهای ایرانی خاموش شود.
۲. در صورت قطع آتش، شما هم آتش را قطع کنید.
۳. نیروی زمینی ایران در مرزهای مملکت در مقابل هر گونه تهاجم دفاع میکند، ولی قصد تهاجم ندارد.
این تدابیر کلی نیروی زمینی است: از افسران و درجهداران و سربازان شجاعی که از مملکت دفاع میکنند، انتظار دارد بر اعصاب خود مسلط و بهانه به دست دشمن ندهند. با دستور و نظارت سرتیپ فلاحی، برای جلوگیری از تعدد تصمیمگیری و برقراری وحدت فرماندهی و ایجاد هماهنگی در اجرای عملیات منطقه خرمشهر و جزیره آبادان، از روز سوم اردیبهشت یک مرکز عملیات تاکتیکی به نام فرماندهی اروند در خرمشهر تشکیل شد و فعالیت خود را آغاز کرد.
سازمان این ستاد در شهریور ماه تقویت شد. ناخدا یکم حکمتالله جوادی (فرمانده منطقه سوم دریایی خرمشهر) بهعنوان فرمانده ستاد عملیاتی جنوب و محمد جهانآرا بهعنوان نماینده کل سپاه پاسداران خرمشهر و آبادان و شادگان، در این ستاد تعیین شدند. قبل از آغاز جنگ تحمیلی، مسئولان سیاسی کشور، اعتقادی به حمله ارتش عراق به ایران نداشتند.
به همین علت هم گزارشهای ارتش را جدی نمیگرفتند. با تلاش سرتیپ فلاحی در تاریخ ۲۵ مرداد جلسهای با حضور شهید رجایی (نخستوزیر) و شهید بروجردی (از فرماندهان سپاه) در قرارگاه غرب (کرمانشاه) تشکیل شد تا مسأله جدی بودن تصمیم عراق مطرح شود. اما در پاسخ سرتیپ فلاحی گفته شد: مگر شیعیان عراق چنین اجازهای را به صدام میدهند؟
در تاریخ بیست و هفتم آبان ۱۳۵۸ اداره سوم ستاد مشترک دستورالعملی به سه نیرو نوشته است مبنی بر دفاع از غرب کشور در برابر تجاوزات احتمالی دشمن. این طرحها در هر نیرو نام جداگانهای داشت:
- طرح ابوذر در نیروی زمینی در تاریخ خرداد ماه ۱۳۵۹ نوشته شد. هدف از تدوین و تهیه این طرح ایجاد تأخیر در حرکت نیروهای عراقی و سپس دفاع در مواضع سدکننده در مقابل نیروهای دشمن بود.
- طرح البرز در نیروی هوایی.
- طرح ذوالفقار در نیروی دریایی.
آخرین نشانه قطعی شدن جنگ
عراق در فاصله روزهای ۱۳شهریور تا ۱۶شهریورسال۱۳۵۹ ارتفاعات میمک را در غرب ایلام اشغال کرد. با چنین تعرضی صدام مدعی شد که هنوز هیچ اقدامی صورت نگرفته، چون میمک قسمتی از خاک عراق است. از آنجایی که بعدها مشخص شد که تمام توجه ارتش عراق در خوزستان متمرکز شده، میتوان چنین استنباط کرد که اشغال میمک یک ترفند نظامی بود تا ذهن سران دولت و فرماندهان ارتش را از جنوب به غرب کشور متوجه کند.
همچنین در ۱۶ شهریور ۱۳۵۹ ارتفاعات خانلیلی و زینلکش در استان کرمانشاه توسط ارتش عراق اشغال شد. در این میان سرتیپ فلاحی همچنان تلاش مستمری میکرد تا مسئولان سیاسی کشور را برای استقرار ارتش در نواحی مرزی کشور متقاعد کند، اما چنین موافقتی حاصل نشد و اعزام و استقرار یگانها فقط به چند گردان و گروه رزمی محدود شد.
احمد حسینیا
- 16
- 5