سجع
در زبان فارسی کلمه سجع به معنای آواز قمری( پرنده ای به نام شناخته شده یاکریم) است. در صورتیکه از آرایه سجع در شعر یا نثر استفاده شده باشد به این شعر یا نثر اصطلاحا مُسَجَّع گفته می شود. مسجع هم به معنی آهنگین است. اهمیت و کاربرد آرایه سجع بیشتر در نثر است بدین دلیل که سجع ها باید در پایان دو جمله بیایند و آهنگ دو جمله را به یکدیگر نزدیک کنند. از این رو سجع در نثر شبیه قافیه در شعر است که در پایان بیت های شعر آورده می شود. اگر در یک جمله سجع ها در کنار یکدیگر آورده شوند به آن تضمین مزدوج گفته می شود. یکی از روشهای نویسندگی و سخنوری معمول و موافق و ملایم با طبیعت زبان عربی، سجع نویسی است که چندان با زبان فارسی سازگاری ندارد. به همین علت از بین این همه سجع نویس فارسی، تنها کار چند نفر مقبول و خواندنی از آب درآمده است.
انواع سجع از لحاظ واج
سجع به سه قسمت تقسیم میشود:
۱. سجع متوازن
۲. سجع مطرف
۳. سجع متوازی
۱. سجع متوازن:
زمانی که کلمات قرینه هم وزن باشند ولی در آخرین حروف اصلی گوناگون باشند به آن سجع متوازن می گویند. نظیر بام و باد، کام و کار، نهار و نهال.
۲. سجع مطرف:
وقتی کلمه ها در آخرین حرف اصلی (حرف روی) یکی باشند ولی در وزن متفاوت باشند به این نوع سجع، سجع مطرف میگویند؛ مانند کار و شکار، دست و شکست، سیر و دلیر.
۳. سجع متوازی:
سجع متوازی که به عنوان کاملترین و خوش آهنگ ترین سجع شناخته میشود عبارتست از سجعی که کلمات هم در وزن و هم در آخرین حرف اصلی (حرف روی) مطابق باشند. بعنوان نمونه کار و بار، دست و شست، باز و راز.
سجع در ادبیات فارسی
در ادبیات فارسی نثر مسجع از اهمیت فراوانی بهره مند است و از همان آغاز پدید آمدن نثر دری وجود داشته و از قرن ششم به بعد کتاب ها و رسالاتی ارزنده به نثر سجع تدوین یافته که از جمله مهم ترین آن می توان به مناجات های خواجه عبدالله انصاری و گلستان سعدی اشاره کرد. در ادب پارسی، نثر مسجع با آثار خواجه عبدالله انصاری آغاز شد و با تصنیف کتاب گلستان سعدی به اوج خود رسید. بعد از آن نثرهای مسجع به تقلید از سعدی ایجاد شدند. ولی، متأسفانه، در مورد نثر مسجع فارسی تحقیق جدی مستقلی صورت نگرفته و اشارات مختصری که به سجع و نثر مسجع فارسی شده همه طبق استقرای ناقص است و بعضا مبرا از خطا هم نیست. وانگهی این اشارات به جای آن که در مورد نثر مسجع باشد مربوط به سجع در شعر است.
سجع در شعر پارسی
قافیه میانی یا قافیه درونی سجعیست که در شعر بکار میرود. شاعر در قافیه میانی هر بیت را به چهار بخش تقسیم کرده و در پایان سه بخش واژه هایی از آنرا آورده است که باهم سجع متوازی یا مطرف دارند؛ مرسوم ترین کاربرد سجع در شعر، این روش است. هر گاه هر مصراع به دو جمله بخش شده باشد، در هر مصراع، کلمه های جمله اول با قرینه خود در جمله دوم هم وزن باشند و سجع متوازن ایجاد کنند، رویارویی سجع های متوازن، آرایه موازنه را پدیدمی آورد که میتواند موسیقی لفظی ایجاد کند.« ترصیع» به موازنه ای گفته میشود که تمام سجع های آن متوازی باشد. این آرایه ها در شعر شاعرانی همچون مسعود سعد، جمال الدین عبدالرزاق، سعدی، مولوی، حافظ و سنایی وجود دارد.
نمونه هایی از آثار مسجع
سجع برای اوّلین بار در مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری (قرن پنجم) بکار گرفته شد و کم کم سعدی در«گلستان»، جامی در «بهارستان»، نصرالله منشی در «کلیله و دمنه» آنرا به حد کمال خود رساندند. در ادامه کسانی مانند قائم مقام فراهانی در« منشآت» و قاآنی در کتاب «پریشان» از آن ها پیروی کردند.
گردآوری: بخش فرهنگ و اندیشه سرپوش
- 16
- 6