عشقبازی کار هر شیاد نیست
این شکار دام هر صیاد نیست
عاشقی را قابلیت لازم است
طالب حق را حقیقت لازم است
عشق، از معشوق اول سر زند
تا به عاشق جلوه دیگر کند
تا به حدی که برد هستی از او
سر زند صد شورش و مستی از او
شاهد این مدعی خواهی اگر
بر حسین و حالت او کن نظر
شعر ناصرالدین شاه قاجار درباره عاشورا
روز عاشورا در آن میدان عشق
کرد رو را جانب سلطان عشق
بارالها این سرم، این پیکرم
این علمدار رشید، این اکبرم
این سکینه، این رقیه، این رباب
این عروس دست و پا خون در خضاب
این من و این ساربان، این شمر دون
این تن عریان میان خاک و خون
این من و این ذکر یارب یاربم
این من و این نالههای زینبم
شعر ناصرالدین شاه قاجار درباره امام حسین (ع)
پس خطاب آمد ز حق کای شاه عشق
ای حسین یکهتاز راه عشق
گر تو بر من عاشقی ای محترم
پرده برکش من به تو عاشقترم
غم مخور که من خریدار توام
مشتری بر جنس بازار توام
هر چه بودت دادهای در راه ما
مرحبا صد مرحبا خود هم بیا
خود بیا که میکشم من ناز تو
عرش و فرشم جمله پاانداز تو
لیک خود تنها نیا در بزم یار
خود بیا و اصغرت را هم بیار
خوش بود در بزم یاران بلبلی
خاصه در منقار اوبرگ گلی
خود تو بلبل، گل علی اصغرت
زودتر بشتاب سوی داورت
اشعار زیبای ناصرالدین شاه قاجار
تو کیستی که گرفتی بهر دلی وطنی
که نه در انجمنی نه برون ز انجمنی
جگر خراش عقیقی خراش بر جگری
سخن گداز و سخن آفرین و خوش سخنی
بهر صدف گهری و بهر گهر ثمنی
که در نظر مه و منظور چشم مرد و زنی
محمدی نه علی نه حسن نه پس تو که یی
تویی حسین که بویت وزد به هر چمنی
شعرهای زیبای ناصرالدین شاه قاجار
از عرش با ملائک بسیار جبرئیل
آمد به یاری شه بییار جبرئیل
وقتی رسید دید حسین را به خاک و خون
گفتا فدای جان تو صد بار جبرئیل
برگوی پیکری که منش پروریدهام
بیند چسان جراحت بسیار جبرئیل
این گفت و سایه بر بدن آن جناب کرد
از شهپرش به دیده خونبار جبرئیل
شاه شهید دیده گشود و به ناله گفت
ای پیک وحی حضرت جبار جبرئیل
بردار سایهات ز سرم این دم وصال
حایل مشو میان من و یار جبرئیل
شعر زیبای ناصرالدین شاه
وقت مردن تیشه با فرهاد گفت
عشق را نتوان شمردن سرسری
بین که غارت کرده دلها را به ناز
خسته شد چشمانت از غارتگری
هم نگاهت رشک آهوی ختن
هم خرامت غیرت کبک دری
هم به سیرت از ملک پاکیزهتر
هم به صورت از پری زیباتری...
شعر ناصرالدین شاه درباره امام رضا (ع)
مشهور است که یکبار هم ناصرالدین بنا به نذری که برای شفا از بیماری داشت به زیارت حرم رضوی رفت و آنجا ۱۵ روز کفشداری کرد و چون طبع شعر داشت یک شعر بسیار زیبا هم سرود که بالای کفشکن حرم مطهر کتیبه شد:
کجا هوای شهنشاهی زمین دارم
که کفشداری سلطان هشتمین دارم
سزد که فخر کنم بر شهان به روز جزا
به کفشداری سلطان دین امام رضا (ع)
مرثیه زیبای ناصرالدین شاه قاجار در سفر به کربلای امام حسین (ع)
خرم دلی که منبع انهار کوثر است کوثر کجا ز دیده ی پر اشک بهتر است
رفتم به کربلا به سر قبر هر شهید دیدم که مرقد شهدا مشک و عنبر است
هر یک مزار و مرقدشان چار گوشه داشت شش گوشه یک مزار در ان هفت کشور است
پرسیدم از کسی سببش را به گریه گفت پایین پای قبر حسین قبر اکبر است
در دست راست قبر یکی پیر جلوه کرد زان گوشه ی رواق که نزدیکی دراست
پرسیدم از مخادم کاین بارگاه کیست گفتا حبیب نور دو چشم مظاهر است
رفتم به نهر علقمه دیدم یکی شهید گفتم چرا جدا زشهیدان دیگر است
گفتا خموش باش که عباس نوجوان منظور او ادب به جناب برادر است
گردآوری: بخش فرهنگ و اندیشه سرپوش
- 21
- 4
مجیدساعی
۱۴۰۲/۱۱/۶ - ۲۱:۴۶
Permalink