- گل نیستی خار هم مباش.
- گل باید پیش گل باشد (یا) پیش گل برود.
- گل به بوستان بردن.
- دسته گل به آب داد.
- گل از گلش شکفت.
- پیوند گل و چنار ، آمد نیامد دارد.
- گل از خار است و ابراهیم از آزر.
- گل بی خار جهان، مردم صاحب هنرند.
- گل پشت و رو ندارد.
- هر گلی می زنی به سر خودت می زنی.
- چه دسته گلی به آب دادی؟
- گل بسی دیر نماند چو شد از خار جدا.
- گل بود به سبزه نیز آراسته شد
- هر گلی یک بویی داره
- گُل گفتن و گل شنیدن
- شمع و گل و پروانه و بلبل همه جمعند
- کنار گل منشین آنقدر که خار شوی
- گل راضی، بلبل راضی، باغبان ناراضی.
- یک دسته گل دماغ پرور / از خرمن صد گیاه بهتر
- یک وقت یک گل صد دینار / یک وقت صد گل یک دینار
- گل بی رخ یار ، خوش نبود.
گردآوری: بخش فرهنگ و اندیشه سرپوش
- 18
- 3