نیم قرن از نخستین مرتبهای که بهطور جدی قدم به دنیای ادبیات گذاشت میگذرد، نویسندهای که با قصههای مشهور مجیدش و به لطف ساخت سریالی با همین نام، به خانههای ایرانیان راه پیدا کرد.حالا سال هاست که به یکی از چهرههای محبوب نه تنها دوستداران کتاب، بلکه حتی علاقه مندان سینما و تلویزیون تبدیل شده، فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی قصههای مجید، فیلمهای سینمایی مهمان مامان، خمره و مربای شیرین از جمله ساختههایی هستند که با اقتباس از نوشتههای او نمایش داده شدند. به بهانه مراسم گرامیداشتی که عصر امروز (چهارشنبه) به پاس سالها فعالیت ادبی او برگزار میشود به سراغ هوشنگ مرادی کرمانی و تنی چند از اهالی فرهنگ رفتیم، او به ایران از انتشار مجموعه داستانی تازهای، آن هم بعد از حدود پنج سال وقفه بعد از انتشار آخرین کتابش گفت.
نویسندهای با سبک نوشتاری سینمایی
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان امروز از سالها فعالیت ادبی هوشنگ مرادی کرمانی به بهانه نامزدی او در جایزه مشهور آستریدلیندگرن تجلیل میکند، هرچند این نخستین مرتبهای نیست که او نامزد دریافت یکی از جوایز مطرح جهانی شده، مرادی کرمانی پیشتر هم به واسطه ترجمه آثارش به زبانهای مختلف و از سویی جای گرفتن برخی از آنها در کتابهای درسی کشورهایی چون آلمان برای علاقه مندان خارجی چهرهای شناخته شده است. بویژه که سال ۲۰۱۴ در بیانیه هیأت داوران جایزه هانس کریستین اندرسن از او به عنوان یکی از پنج نویسنده مطرح جهان در حوزه کودک و نوجوان هم یاد شده است.
هوشنگ مرادی کرمانی از معدود نویسندگانی است که اقتباسهای سینمایی و تلویزیونی متعددی از نوشته هایش انجام شده، مرضیه برومند، فیلم سینمایی «مربای شیرین»را با اقتباس از یکی آثار این نویسنده کشورمان و با همین نام ساخته است. او درباره ویژگی خاصی که نوشتههای او را مورد توجه کارگردانان قرار داده به «ایران» گفت:«سبک نوشتاری مرادی کرمانی را میتوان یکی از مهمترین دلایل این مسأله دانست چراکه برخلاف بسیاری از اهالی ادبیات او به شیوهای کاملاً تصویری و به اصطلاح سینمایی مینویسد. نکته جالب توجه دیگر درباره نوشتههای او این است که داستانهای مرادی کرمانی به هیچ قشر یا سن خاصی تعلق ندارد و همه میتوانند مخاطب آثار او باشند.»
برومند شخصیتهای جای گرفته در نوشتههای مرادی کرمانی را برخاسته از زندگی مردم میداند و حتی تأکید دارد داستانهای او برای مردم آنقدر آشنا هستند که انگار از زندگی خود آنهاست. او ادامه داد:«از سوی دیگر او به هیچ وجه خودش را درگیر دشوار نویسی نکرده، آنچنان که قادر است حتی پیچیدهترین پیامها را با سادهترین وصمیمیترین بیان به مخاطبان منتقل کند.»
او زمان آشناییاش با مرادی کرمانی را اواسط دهه پنجاه میداند، وقتی برای نخستین مرتبه با قصههای مجید به واسطه پخش آن از رادیو آشنا میشود، آن زمان یکی از خواسته هایش ساخت فیلمی از این مجموعه بوده اما به واسطه جوانی و برخی دلایل دیگر موفق به این کار نمیشود و درنهایت سالها بعد مربای شیرین را میسازد.
برومند، مرادی کرمانی را نویسندهای برخاسته از قشر رنج کشیده جامعه میداند، نویسندهای که حتی بعد از دستیابی به شهرت هم همچنان سادگیاش را حفظ کرده و تأکید دارد:«افتخار میکنم داستانی از او در رزومه کاریام جای گرفته است.»
قصه گویی شبیه جمالزاده
حسن میرعابدینی، نویسنده و منتقد ادبی که در ارتباط با نویسندگان یکصد سال اخیر کشورمان آثار متعددی نوشته در اشاره به ویژگیهایی که داستانهای مرادی کرمانی را به آثاری محبوب نزد مخاطبان تبدیل کرده به «ایران» گفت:«یکی از مهمترین ویژگیهای نوشتههای او را میتوان داستان گوییاش دانست، مسألهای که جای خالی آن را میتوان در اغلب داستانهای نویسندههای معاصرمان دید، او را به واسطه توجهی که به قصه دارد بسیار شبیه به جمالزاده میدانم.»
این منتقد ادبی توجه به مناسبات اجتماعی در خلال داستان کوتاه و رمان را یکی دیگر از خصیصههای نوشتههای مرادی کرمانی میداند، به عقیده میرعابدینی سنتها و واژگان محلی هم یکی دیگر از ویژگیهای ثابت اغلب نوشتههای او هستند؛ اوادامه داد:«با خواندن داستانهای او فرصتی برای آشنایی با شیوههایی از زندگی بخشهای مختلف کشورمان پیدا خواهید کرد و شاید یکی ازمهمترین دلایلی که منجربه ترجمه آثار او به زبانهای مختلف شده هم همین مسأله باشد.» میرعابدینی علاوه بر رگههای اقلیم گرایانه، نوشتههای مرادی کرمانی را برخوردار از مسائل اجتماعی میداند هرچند که تأکید دارد او برخلاف داستان نویسان اجتماع نگار ایرانی در پی توجه به تضادهای طبقانی نظیر آنچه مدنظر نویسندگانی همچون علی اشرف درویشیان بوده نیست. میرعابدینی همگرایی و کمک به ایجاد حس مدارا و همدلی را یکی دیگر از خصوصیات آثار او میداند و یکی از مهمترین نمونههای آن را داستان «مهمان مامان»می داند.
سربلند در خلق قهرمانان داستانی
نوش آفرین انصاری، دبیر شورای کتاب کودک ضمن ابراز خوشحالی از برگزاری برنامه گرامیداشت از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به «ایران» گفت:«این قبیل برنامهها تأثیر بسیاری در معرفی نویسندگان کشورمان به مردم خودمان دارند، متأسفانه با وجود آن که برخی از نویسندگان ما در ردههای بالای جهانی قرار میگیرند اما هنوز شناخت کافی در خصوص آنان وجود ندارد.»
انصاری با اشاره به آشنایی و دوستی سی ساله با این پیشکسوت ادبیات داستانی کشورمان ادامه داد:«یکی از مهمترین خصوصیات داستانهای او را میتوان در نگاهی دانست به دشواریهای زندگی کودکان، نوجوانان و از سویی حتی زنان در میان جامعه دارد، پرداختی که طی این سالها خیلی سربلند از آن بیرون آمده است.»
به گفته انصاری یکی از موفقیتهای مرادی کرمانی را میتوان در قهرمانانی دانست که در زمره مخلوقات ادبی او هستند، از جمله مجید و بیبی که به واسطه ساخت برنامه تلویزیونی به شخصیتهای آشنا برای مردم تبدیل شدهاند. آنگونه که انصاری تأکید دارد برخلاف تصور عموم این قصههای مجید نبوده که منجر به معرفی هوشنگ مرادی کرمانی به فراسوی مرزهای خودمان شده، بلکه داستان خمره بوده که راه را برای ورود به عرصههای بینالمللی برای او بازمی کند. یکی دیگر از نکاتی که او در معرفی آثار این نویسنده نام آشنای کشورمان برمی شمارد، تلاشی است که در جهت معرفی فرهنگ ایران به خرج داده است، او در پایان گفته هایش تأکید کرد:«امیدوارم فرصت انتشار کارهای بیشتری برای ایشان فراهم شود، هرچند همین کتابهایی که تا به امروز به قلم این دوست قدیمی روانه بازار کتاب شدهاند هم به اندازه کافی شاخص و باارزش هستند.امیدوارم سالهای سال برای فرهنگ ایران زمان بنویسند و ما از حضور ایشان بهرهمند باشیم.»
بــــرش
«قاشق چای خوری» در راه کتاب فروشی ها
حدود پنج سالی از انتشار«ته خیار»آخرین نوشته هوشنگ مرادی کرمانی میگذرد، همان طور که در ابتدای گزارش هم اشاره شد، این نویسنده کشورمان - بعد از سالها - از انتشار مجموعه داستانی تازه با عنوان«قاشق چای خوری» به «ایران» خبر داده؛ رخدادی که برای علاقه مندان به نوشتههای او، آن هم در آستانه گذشت نیم قرن از ورودش به ادبیات داستانی، خبر بسیار خوبی است. او درباره این مجموعه داستان به «ایران» گفت: «۱۵ داستان کوتاه دراین مجموعه جای گرفته که به غیر از سه-چهار داستان که پیشتر در نشریه داستان منتشر شده بودند همه آنها داستانهایی جدید هستند.تألیف داستانها به پایان رسیده و مشغول آخرین بازنگری آن هستم، همچون دیگر آثارم این کتاب هم با همکاری نشر معین روانه بازار نشر میشود.»
به این بهانه بد نیست یادآوردی مجددی از تجلیلی داشته باشیم که سال گذشته از سوی دانشگاه کمبریج به پاس ۵۰ سال تلاش این نویسنده نام آشنای کشورمان در جهت توسعه فرهنگ ایرانی انجام شد. آن طور که خالق مجموعه قصههای مجید تأکید دارد در این مجموعه داستانی جدید هم همچنان میتوان رگههای پررنگی از ویژگیهای بومی کشورمان دید. او یکی از مهمترین دلایل وقفه میان انتشار آثارش را در حساسیتی میداند که در خلق کتاب هایش دارد و گفت:«مهمترین تأکیدم این است که دست به تألیف کتابی که شبیه نوشتههای دیگر نویسندگان یا حتی نوشتههای خودمان باشد نزنم و امضایی از خودم در آن دیده شود.»
وی چرایی توجه به ویژگیهای فرهنگی و بومی ایران در نوشته هایش را تأکیدی میداند که در معرفی ایران و ایرانی نه تنها به مردم خودمان، بلکه به جهانیان دارد. در داستانهای این مجموعه هم میتوان همچون داستان«آب انبار» رد پایی از شیوه نوشتاری ادبیات کلاسیک فارسی را داد، او گفت:«البته تنها تا اندازه ای از کلمات و واژههای ناب قدیمی فارسی استفاده کردهام که نثر داستانها دچار پیچیده نویسی نشود و مخاطب را از قصه دور نسازد. هیچ کدام از داستانهای این مجموعه شبیه هم نیستند و از نظر مضمونی هر کدام استقلال خاص خود را دارند.»
یکی از داستانهای این مجموعه درباره مدیرمدرسهای است که بعد از سالها کار بازنشسته شده، او که تنها زندگی میکند برای خرید هندوانه به بازار روز نزدیک خانهاش میرود. اما پسر فروشنده در انتخاب میوه به او کمک نکرده و برای برداشتن هندوانهای کوتاه موجب افتادن میوه دیگری و از بین رفتن آن میشود. در پی همین اتفاق جوان میوه فروش با برخوردی تند به او بیاحترامی میکند، این اتفاق آنقدر برای مدیر بازنشسته داستان سنگین تمام میشود که دلش آرام نمیگیرد چراکه سالها تلاش کرده بود تا به دانشآموزان بگوید به یکدیگر احترام بگذارند. آخرین گفته مرادی کرمانی در ۵۰ ساله شدن قدم گذاشتنش به دنیای نویسندگی آرزویی است که برای مردم سرزمینمان دارد، او گفت:«مشکلات اقتصادی هموطنانم را درک میکنم، خودم مستأجرم، بازنشسته ام، غم نان دارم و میدانم گران شدن مواد غذایی و دیگر کالاهای ضروری زندگی چه مشکلاتی در پی دارد. با این حال مهمترین آرزویم برای مردم کشورم این است سر آسوده بر بالین بگذارند.این روزها اتفاق خیلی تلخی که برایمان رخ داده این است که احترام از روابطمان رنگ باخته، به گمانم مهمترین لازمه زندگی امروز بعد از هوا و غذا، این است که یادبگیریم به یکدیگر احترام بگذاریم.»
مریم شهبازی
- 21
- 5