در چند سال گذشته تخریب گسترده بناهای تاریخی با حدت و شدت بیشتری در حال انجام است. بیتوجهی و ضعف سیستماتیک در حفظ بناهای تاریخی حالا دامان بنای کفش ملی را گرفته است. ساختمانی با مولفههای معماری پهلوی واقع شده در ضلع شمال غربی میدان قیام تهران با آن نشان فیلیاش که بسیاری از حوادث تاریخ معاصر ایران را به خود دیده و اکنون بعد از گذشت دههها سال به یکی از یادبودهای خاطرهانگیز تهرانیها بدل شده ، اما به دلایلی چون ناامن بودن در نوبت تخریب قرار گرفته است.
آبانماه سال گذشته وقتی کمیته ایمنسازی بناهای ناایمن منطقه ۱۲ حکم به تخریب این ساختمان ۸۵ ساله را صادر کرد، اصلا فکرش را نمی کرد با اعتراض گسترده از سوی بسیاری کارشناسان و فعالان حفظ بناهای تاریخی مواجه شود. اعتراضهای این فعالان رسانهای و همین امر سبب شد تا برای مدتی دریل تخریب از حرکت باز ایستد. با این حال زندگی پرفراز و نشیب کفش ملی از آن روی تراژیک است که بعد از چندین سال در اوج بودن و تصرف بازارهای جهانی حالا چون بی خانمانی در گوشه میدان قیام هر روز به انتظار ویرانی نشسته است.
در واقع در حال حاضر ما تنها با تخریب یک بنا مواجه نیستیم، بلکه با حال و روز بد ساختمان کفش ملی روبهرو هستیم که هم نشان از افول بخشی از تولید داخلی دارد و نیز خواه یا ناخواه با حذف المانهای فرهنگی به جا مانده از تاریخ معاصر، تلاش میشود رابطه فرد ایرانی با تاریخ مخدوش شود.
در دهه ۳۰ شمسی رحیم ایروانی از چکاسلواکی به ایران آمد تا اولین تولیدی کفش وطنی را در کارخانهای ۷۰۰ متری راه اندازی کند. او با استخدام دو کارشناس خارجی و ۳۵ کارگر، کارخانهای را راه اندازی کرد که در سالهای بعد و در اواخر دهه ۵۰ توانست یکی از قطبهای صادرات کفش ایرانی به شوروی و اروپای شرقی شود. جالب آن که بعد از ورود ماشینهای دوخت برای تولید کفش از پارچه ایرانی استفاده شد و اینچنین محصولی با ارزشافزوده بالا و بومی در حجمی گسترده به خارج از کشور صادر شد. با این حال در چند سال گذشته و با وقوع تحریمها، کاروبار این صنعت ملی نیز رو به افول گذاشت و کفشهای تولید چین و ترکیه بازار داخلی را از چنگ کفش ملی درآوردند.
حالا تنها یادگار و نشانی که از کفش ملی برای ایرانیها مانده بنای تاریخی این تولیدی است که آن هم به لطف مدیریت ناکارآمد حالا در معرض تخریب قرار گرفته است. نکته جالب این است که این بنا در آثار گرانبهای پایتخت ثبت تاریخی نشده است.
مالکان سرقفلی این ملک اعتقاد دارند زمانی که دستگاه حفاری خط ۷ مترو تهران به میدان قیام رسید، لرزههای این دستگاه باعث شد تا آسیب های جدی ای به این بنا برسد. همچنین با توجه به محل استقرار این ساختمان در نبش میدان بهترین موقعیت را برای تبدیل آن به ایستگاه مترو داشت. اما بعد تصمیم تغییر کرد و این ساختمان ناایمن تر از گذشته به حال خود رها شد.
در آن زمان شهردار وقت منطقه ۱۲ بر این باور بود که امکان مقاومسازی این بنا وجود ندارد و از سوی دیگر هزینه مقاومسازی ساختمان معادل هزینه بازسازی است به همین دلیل اگر این بنا به طور کامل تخریب و دوباره با رعایت اسلوب معماری گذشته ساخته شود، بهتر است تا اینکه بنای کفش ملی به همین شکل مقاوم سازی شود.
موقعیت خاص تجاری بنای کفش ملی هم وسوسه برانگیز بود چرا که یکی از خواستگارهای پر و پا قرص این بنا رستوران قدیمی هانی است که درست در مجاورت آن قرار دارد.
آبان ماه سال گذشته بود که همزمان با اوج گیری نهضت ایمنی سازی ساختمان های ناایمن در منطقه ۱۲ خبر تخریب این بنا در رسانه ها منتشر شد آن هم در شرایطی که هم سازمان میراث فرهنگی و هم مدیرکل بافت های تاریخی معاونت شهرسازی و معماری شهرداری تهران با انجام این حکم مخالف بودند.
بعد از جلوگیری از تخریب نخستین فروشگاه کفش ملی، تصمیم بر این شد تا مالک و مستاجران به ایمن سازی و مرمت این ساختمان قدیمی اقدام کنند.
۳۰ نامه اخطار از سوی شهرداری منطقه ۱۲ به این افراد ارسال شد، اما عدم توجه جدی سازمان میراث فرهنگی به تعیین روش مقاوم سازی از یک سو و از سوی دیگر اختلافی که بین مالکان سرقفلی و مالکان عرصه این ملک به وجود آمده باعث شده تا نه تنها ایمنسازی این ملک با تاخیر روبه رو شود، بلکه بسیاری از مستاجرانی که سال ها در واحدهای تجاری این ملک چه در طبقه اول و چه در طبقه دوم کار می کردند، یک سال و نیم بی کار شوند. به گفته مالکان و مستاجران ساختمان کفش ملی دلیل آسیب دیدن این بنای تاریخی و ناایمن شدن آن، وجود یک قنات در محدوده تحت مالکیت کفش ملی است که باعث شده تا در جاهایی از این بنا زمین نشست کرده و حتی ترکهای بزرگی بر بخشی از دیوارهای آن پدیدار شود. از سویی برخی از کارشناسان میراث، وجود تونل مترو در این منطقه را عامل اصلی ناایمن شدن بنا ذکر کردهاند.
یکی از مالکان این بنا در این باره گفت: این ساختمان را نه زلزله و نه فرسودگی نتوانست خراب کند تا اینکه مترو به این محدوده آمد. از زمانی که مترو وارد میدان قیام شد و شروع به حفر زمین کردند، این ساختمان آسیب جدی دید. سال گذشته هم شهردار منطقه حکم تخریب داشت و شیروانی و دسوارهای طبقه بالا را تخریب کرد و نیمه کاره به امان خدا رها کرد.الان میراث فرهنگی می گوید که برای ایمن سازی ساختمان باید نظر بدهد... میراث فرهنگی در این مدت حتی یک بار هم سری به این ساختمان نزد....»
در این میان شهردار منطقه ۱۲ تهران اعلام کرد، کمتر از یک هفته طی جلساتی که با دادستان برگزار شده، دستگاه قضایی حکم خود را مبنی بر ایمن سازی این ساختمان به مالکان و مستاجران این بنای تاریخی داده است اما به رغم ابلاغ این حکم دو ماهی می شود که هنوز مالکان و مستاجران نتوانسته اند برای انجام این کار با هم به توافق برسند.
به نظر می رسد شهردار منطقه ۱۲ تلاش می کند تا توپ را به زمین مالکان و مستاجران ساختمان کفش ملی بیندازد و آنها را مسئول تخریب احتمالی این بنا بداند. اما واقعیت آن است که مدیریت تخریب که از طریق همدستی بورکراسی اداری با ادوات مکانیکی تخریب مثل بیل مکانیکی وکمپرسور، مواد منفجره و ... سال هاست چون بولدوزری ویرانگر ماشیناش را به پیش می راند، کارنامهای بلند بالا در تخریب بناهای تاریخی داشته است.
بر اساس خبرهای واصله مالکان سرقفلی حاضر شدهاند تا کار مرمت و ایمنسازی ساختمان را هر چه سریع تر آغاز کنند اما بر اساس گفته برخی شاهدان این مهم به دلیل اختلاف نظر بین نماینده کفش ملی و رستوران هانی به تعویق افتاده است.
در همین رابطه زارع، نماینده کفش ملی به رسانهها میگوید: در یکی از جلسات، مالک رستوران هانی اعلام کرد که تمایل دارد تا این ساختمان هر چه زودتر فرو بریزد تا با خرید کامل این ملک، بنایی مطابق با معماری قدیمی در ادامه رستوران خود بسازد... حتی یک بار گفت که حاضر است آب پای ساختمان بگیرد تا ساختمان تخریب شود.
هر چند بیان این جمله در جدالی که هنوز بین نماینده کفش ملی و مالک رستوران هانی جلوی شهردار منطقه و خبرنگاران به مذاق مالک رستوران هانی که چند دانگ از ملک کفش ملی را در سال های گذشته خریده است، خوشایند نیست، اما او نیز تلویحا به این نکته اشاره می کند که اگر این ساختمان تخریب شود، ساختمان جدید با معماری قدیمی می سازد تا رستوران خود را گسترش دهد.
اگر گذرتان به منطقه ۱۲ تهران افتاده باشد با تعداد زیادی ساختمانهای غیر ایمن مواجه خواهیم شد. در این میان حجم بناهای تاریخی ناایمن بسیار زیاد است. همین دو هفته پیش بود که نمای کاروانسرای قجری یزدگردی معروف به بنگاه فرد شیشه بر اثر بارش باران تخریب شد. از جمله بناهای در معرض آسیب مدرسه دارالفنون است که ناامیدانه امیدش به آموزش و پرورش و میراث فرهنگی است. اسفند سال گذشته بود که احمد مسجدجامعی پس از بازدید از دارالفنون وضعیت ترمیم این بنای ارزشمند را تاسف آور گزارش کرد مجسمه امیرکبیر هم در گوشهای از بنا داخل قاب فلزی افتاده است.
واقعیت آن است که تخریب بنای کفش ملی زنگ خطری جدی برای فرهنگ و تاریخ کشور است. تهران امروز عطش شدیدی برای مدرنیزاسیون دارد. در جای جای تهران ماشینهای تخریب با آن صدای گوشخراششان، در حرکتی ممتد زمین را زیر و رو میکنند و پیوسته چهره شهر را مخدوش میسازند. در حال حاضر مناسبات پولی بر هر چیزی ارجحیت دارد. مهم نیست میراثی پاک شود؛ مهم نیست انقطاعی تاریخی صورت پذیرد تنها امر مهم گسترده شدن رستورانها و تعدد هر چه بیشتر مجتمع های تجاری از طریق تخریب و تغییر کاربری بناهای تاریخی توسط «مدیریت تخریب» است.
- 12
- 1