«اگر ملی شدن نفت خدمت بزرگی است، از آن کسی که اول این پیشنهاد را نمود باید سپاسگزاری کرد و آن کس شهید راه وطن دکتر حسین فاطمی است. در تمام مدت همکاری با این جانب حتی یک ترک اولی هم از آن بزرگوار دیده نشد.» این گفته از دکتر مصدق در مورد حسین فاطمی خود گواه بر جایگاه وی در سپهر سیاسی ایران است؛ شخصیتی که به زعم خودش سه سال در راس قدرت بود ولی برادرکشی نکرد. اگرچه يار نزديک دکتر محمد مصدق و وزير خارجه دولت وي بود، اما اين بخت را داشت که نامش پس از پيروزي انقلاب بر يکي از خيابانهای تهران باقي بماند. مرگ برای این جمهوریخواه سلطنتستیز ناآشنا نبود.
اگر روح مرحوم دکتر محمد مصدق با مشروطهخواهی سازگار بود، سیدحسین فاطمی یک جمهوریخواه تمام عیار بود که البته این فاصله فکری مانع از همکاری این دو نمیگشت. دكتر فاطمی پس از بازگشت از پاریس روزنامه باختر امروز را منتشر میکند. به همراه گروه متحصنین که در احمدآباد در منزل دکترمصدق گردهم آمده بودند پیشنهاد میدهد که جبهه واحدی را تشکیل داده و عنوان جبهه ملی ایران را پیشنهاد میکند و در كنار دكتر مصدق به فعالیت سیاسی در جبهه ملی میپردازد. مقالات آتشين او در باختر امروز از همان اولين شماره تمام اذهان را متوجه خود کرد. او راه و روش باختر امروز را چنين توصيف کرد: «باختر امروز با همان تهور ديروز باختر، با همان جسارت و بیپروايی از مصالح علفخورها، پابرهنهها، گرسنهها و بیکفنها دفاع خواهد کرد. اين روزنامه مال ميليونها مردمی است که در اثر ضعف و ناتوانی در شرايط قرون وسطی باقی ماندهاند و از دنيای قرن بيستم خبری ندارند. شعار ما اين است: يا مرگ يا آزادی». در آن زمان دو روزنامه بیش از بقیه تاثیرگذار بودند، نخست روزنامه باختر امروز كه عصرها منتشر میشد و دیگری شاهد که صبحها منتشر میشد و مدیر آن دكتر مظفر بقایی بود كه در آغاز وابسته به جبهه ملی بود.
بعد از تاسیس حزب زحمتكشان ملت ایران، این روزنامه ارگان این حزب شد. این دو روزنامه به ویژه باختر امروز نفوذ وسیعی در میان مردم داشتند و تیراژ آنها گاهی از اطلاعات و كیهان نیز بیشتر میشد. مسیر دكتر فاطمی و دكتر مصدق یكی بود و هر دو در یك راه گام بر میداشتند. ملیون زیادی بعد از کودتا دستگیر شدند ولی تنها فاطمی بود که اعدام شد که دلیل اصلی، آن بود كه دكتر فاطمی خیلی تندرو و فعال بود و ملاحظه مسائل سیاسی و شرایط را نمیكرد و در سرمقالههایی كه در باختر امروز مینوشت، بسیار تند بود و مطالب قاطع و برندهای مینوشت. معروف است که شاه در پاسخ به پرسش روزولت که سرنوشت بانیان جنبش ملی شدن صنعت نفت چه میشود؟ میگوید مصدق محاکمه میشود. در این موقع لبهای شاه میلرزید... ریاحی نیز مجازات مشابهی دارد؛ ولی یک استثنا وجود دارد و آن، حسین فاطمی است. او بیش از همه ناسزاگویی کرد. هم او بود که مردم را واداشت مجسمههای من و پدرم را سرنگون و خرد کنند. او، پس از دستگیری، اعدام خواهد شد.»
آیدین ریاضی
- 19
- 3