وی که چهارمین پسر فتحعلیشاه بود در قصبه نوا از توابع لاریجان به دنیا آمد. او از همان ابتدا کودکی بیمار بود ولی به سبب شخصیت، ادب و متانتی که داشت مورد توجه فتحعلی شاه و حتی آقامحمد خان بود. تا آنجا که آقامحمدخان خود شخصا به وی تعلیمات نظامی میداد و در کنار این تعلیمات به مطالعه کتب و یادگیری زبانهای شرقی نیز میپرداخت.
به گزارش دنیای اقتصاد، زمانی که فتحعلی شاه ولیعهدی وی را در دومین سال سلطنت خود اعلام کرد با استقبال رجال و درباریان مواجه شد و شاه بلافاصله او را برای حکومت آذربایجان اعزام داشت. حکومت وی بر آذربایجان همراه با تلاش برای اصلاح در ساختار حکومتداری، جمعآوری مالیاتها و عواید و سامان دادن به کارهای دیوانی بود تا عدالت بر این منطقه حاکم شود. همچنین وی با کمک قائم مقام فراهانی تلاش کرد اصلاحاتی را در ساختار ارتش پدید آورد و به سبب آنکه محل حکومت وی یکی از مهمترین دروازههای ورود تجدد به ایران بود، کوشید تا میزان ارتباط ایرانیان را با اروپا گسترش دهد و به این منظور ضمن استقبال از حضور اروپاییان در ایران، برای نخستینبار گروههایی از دانشجویان را برای یادگیری فنون جدید به اروپا اعزام کرد.
نام عباس میرزا همچنین با یکی از تاریکترین برهههای تاریخ ایران یعنی جنگهای ایران و روس گره خورده است.
وی از سوی شاه فرماندهی این جنگها را به عهده داشت و بهرغم کوششها و رشادتهایی که او و سپاهیانش به خرج دادند، به دلیل ناکارآزموده بودن سپاه ایران نسبت به روسها، اختلافات در فرماندهی و عدم آشنایی با فنون جدید در نهایت به شکست ایران انجامید. با شورش ترکمانان در خراسان، حکومت مرکزی که توان جنگیدن در دو جبهه را نداشت از روسیه تقاضای صلح کرد و با عقد قرارداد ترکمانچای، عباس میرزا به منظور سرکوب شورش راهی شرق ایران شد. در آنجا بیماری مزمن دستگاه گوارش و کلیه که نیازمند استراحت و درمان بود مجددا عود کرد و این بار ولیعهد که دیگر توان مقاومت با آن را نداشت، در نزدیکی مشهد درگذشت و در مقبرهای در جوار حرم امام رضا (ع) به خاک سپرده شد.
مرگ وی افسوسی عظیم برای تاریخ ایران برجای گذاشت، چراکه همیشه این گمان برجای ماند که شاید اگر وی به سبب روحیات شخصی، مطالعه، داشتن انگیزههای اصلاحی و آشنایی زودهنگامتر با مظاهر تجدد به پادشاهی ایران میرسید، روند تجددخواهی و تحول در تاریخ ایران به گونهای دیگر سپری میشد.
- 17
- 2