با كنار رفتن دولت حسينعلاء در ارديبهشت ١٣٣٠، مصدق روي كارآمد. دولت وي با انگليسيها بر سر ملي كردن نفت درگير بود. انگليس ومتفقين سرمست از پيروزي در جنگ جهاني دوم به تقسيم جهان ميان خود و غارت منابع آنها مشغول بودند. معروف بود به دولت انگليس ميگفتند كشوري كه آفتاب در سرزمينش غروب نميكند. چون كشورهاي مستعمرهاش آنقدر گسترده بود كه اگر درجايي غروب ميشد درنقطهاي ديگر آفتاب
سرميزد.
ايران ما به خاطر داشتن منابع عظيم نفت از اين غارت مصون نمانده بود. شركت نفت ايران و انگليس گرچه به ظاهر فقط امتياز نفت جنوب را داشت اما در تمام امور كشور دخالت وحكومت ميكرد. بنابراين با چنين قدرتي درافتادن كار سادهاي نبود. موج بيداري و بيزاري ملتها از استعمارگران نيزآغازشده بود، لذا قدرتهاي استعماري نگران گسترش اين مبارزات بودند و براي سركوب آنها چارهانديشي ميكردند. پروژههاي دراز مدت و پيچيدهاي براي مهار موج آزاديخواهي و استقلال طلبي ملل تحت استعمار در حال اجرا بود. تشكيل دولت اسراييل كه پس از جنگ جهاني اول كليد خورده بود، همچنان در دستور كار آنها بود و براي تثبيت و تقويت آن تلاش ميكردند.
هدف اين بود كه اكثريت كشورهاي دنيا در سازمان ملل اين دولت ساختگي را به رسميت بشناسند و مبارزات ملت فلسطين به انزوا كشيده شود. مردم ايران از ابتدا با اين پديده مخالف بودند و در پيوند با كشورهاي عرب و مسلمان از مبارزات مردم آواره فلسطين حمايت ميكردند اما دولتمردان كه برخاسته از مردم نبودند، ساز ديگري ميزدند.
دفاع قوام از حق ملت فلسطين
دولتهاي مختلفي كه پس از شهريور١٣٢٠ سركارآمدند هر كدام بنا به مصالحي مواضع مختلفي در برابر اين مساله اتخاذ كردند. مثلا دولت قوام كه نياز به پشتيباني مردم و روحانيون داشت، اسراييل را محكوم و از حق ملت فلسطين دفاع كرد. اما دولت ساعد (محمد ساعد مراغهاي) با نظر مساعد شاه، در سال ١٣٢٨ به صورت دوفاكتو اسراييل را به رسميت شناخت و در آن كشور كنسولگري داير كرد. گرچه برخي نمايندگان مجلس با اين اقدام دولت مخالفت كردند اما دولت با ترفندهاي مختلف اين امر را توجيه كرد و بر موضع خود اصرار ورزيد.
دولتهاي بعد از وي نيز همين سياست را ادامه دادند. تا اينكه دكتر مصدق براي اجراي قانون ملي كردن صنعت نفت سر كار آمد. انتظار اصلي مردم در آن مقطع نيز همين خلع يد از شركت نفت انگليس بود. كاري سترگ كه عواقب و نتايج سنگيني در پي داشت.
اعلام قطع روابط ايران با رژيم صهيونيستي
امروز نيز همه مصدق را با ملي كردن نفت ميشناسند. اما او در دو سالي كه فرصت زمامداري يافت اقدامات زيادي انجام داده كه در پرتو مساله نفت كمتر مورد توجه قرارگرفته است. مثل تشكيل شوراهاي روستايي و قانون ٢٠ درصد، اصلاح قانون انتخابات، مساله شركت زنان در انتخابات، بازگرداندن سلطنت مطلقه به سلطنت مشروطه، آزادي مطبوعات و... كه هر كدام نياز به توضيح خاص خود دارد. اما درميان اين اقدامات برخورد دولت مصدق با مساله اسراييل كه در همان ابتداي روي كارآمدن به وقوع پيوسته بيشتر از ياد رفته است.
دكتر مصدق، باقر كاظمي را به وزارت خارجه منصوب كرده بود. كاظمي در دولتهاي پيشين نيز مشاركت داشت. او در سال ١٣١٢ در كابينه دوم فروغي وزيرخارجه شد كه در دولت بعدي كابينه محمود جم نيز همين پست را ادامه داد. بعد از سقوط رضاشاه نيز در كابينههاي مختلف مثل محمدعلي فروغي و احمد قوام، پست وزارت را به تناوب در وزارت كشور، بهداري و دارايي برعهده گرفت. در كابينه ساعد نيز كه اسراييل به رسميت شناخته شد، او مدتي وزير فرهنگ بود. اما نكته مهم، تحولي است كه با اين سوابق دردوره مصدق پيداكرد. دكترمصدق وي را به سمت وزيرخارجه برگزيد و بعد وي نايب نخست وزير و مدتي وزير دارايي شد.
دو ماه بيشتراز روي كارآمدن مصدق نگذشته بود كه وزيرخارجه او اعلام كرد كنسولگري ايران در اسراييل را تعطيل كرده و موضع دولتهاي قبلي مبني بر به رسميت شناختن اسراييل را پس گرفته است.
موضع مجلس ملي در مورد قطع رابطه ايران با رژيم صهيونيستي
دولت مصدق روز ١٥ تيرماه ١٣٣٠ اين اقدام را عملي كرده بود ولي اين كار رسانهاي نشده بود. دولت از مجلس تقاضا كرده بود كه اين به رسميت نشناختن اسراييل را مصوب كند. فرداي آن روز در جلسه مجلس شوراي ملي (١٦تير١٣٣٠) شوشتري كه يكي از نمايندگان بود گفت: «ميخواستم تذكر بدهم كه دولت اسراييل كه به رسميت شناختن او را هيچوقت مجلس تصديق نكرده بود و حالا كه اين به رسميت نشناختن از طرف مجلس شوراي ملي امر شده است، اين امر عبث و بيهودهاي كه آنجا تشكيل كنسولگري شده بود و حالا الغا شده است. اين نظر و منظور ملت مسلم ايران و مجلسين ايران است و هيچوقت ما دولت اسراييل را كه اينها بدبختي براي عالم اسلام و دول عربي تهيه كردهاند به رسميت نشناخته و نخواهيم شناخت». نمايندگان با ذكرصحيح است سخنان وي را تاييد ميكنند.
نماينده ديگر كشاورزصدر نيز در همين رابطه ميگويد: «تمام ملت ايران متشكر و ممنونند از وزارت خارجه كه كنسولگري ايران را در فلسطين منحل كرد. زيرا اسراييل بر عليه برادران مسلمان ما اقدام ميكرد و هيچوقت قلوب مسلمانان ايراني راضي نميشد كه يك دولت پوشالي كه با حقه بازي درست شده است عليه دولت اسلامي اقدام بكند و بنده تشكرم را از آقاي وزير امور خارجه و دولت عرض ميكنم.»
انحلال كنسولگري ايران در بيتالمقدس
جالب است كه وزير خارجه در همين جلسه سخن ميگويد و درباره مساله نفت و موضع دولت انگليس براي نمايندگان توضيحاتي ميدهد ولي در نطق خود هيچ اشارهاي به مساله اقدام دولت دربرابر اسراييل نميكند. يكي از نمايندگان از رفيع درخواست ميكند كه توضيح دهد دولت چه اقدامي درباره اسراييل انجام داده است؟ سپس او بارديگر پشت تريبون قرارگرفته و توضيح ميدهد: «بنده تصور ميكردم در اين موضوع محتاج نباشد عرض بكنم، به جهت اينكه دولت ايران ديروز تصميم خودش را اجرا كرد و كنسولگري كه در بيتالمقدس بود را منحل كرد و رسيدگي به كار آنجا را محول كرد به عمان و از اين طرف هم دولت مصمم نيست راجع به شناسايي رسمي دولت اسراييل اقدام ديگري بكند و نمايندهاي هم از اسراييل در ايران قبول نكرده و نخواهد كرد.» تعدادي از نمايندگان با گفتن احسنت وي را تشويق ميكنند.
البته در بيانيه دولت كه روز بعد منتشرميشود موضعگيري راديكال و شعارگونهاي عليه اسراييل مشاهده نميشود بلكه دلايلي ديپلماتيك و دنياپسند براي اين اقدام ذكرشده است كه به نظر ميآيد براي جلوگيري از فشار و تحريك عليه دولت ايران است.
مذاكرات صحن مجلس نيز نشان ميدهد كه مساله نفت و انگليس چنان ذهن نمايندگان و حتي وزيرخارجه را تسخير كرده بود كه اين مساله قطع رابطه با اسراييل تحتالشعاع قرار ميگيرد. كما اينكه در تاريخ نيز همين اتفاق افتاده و كمتركسي به اين امر توجه ميكند كه مشي دكتر مصدق در اين زمينه چه بوده است.
نكته ديگري كه در اين زمينه قابل توجه است، تحولي بود كه دكترمصدق در افراد ايجاد كرد. كاظمي (سيد باقر كاظمي معروف به مهذبالدوله) كه در اغلب كابينههاي دوره رضاشاه و بعد ازآن پست وزارت يا سفارت داشت، در كنار دكتر مصدق به جايي ميرسد كه در مقابل انگليس و اسراييل و چندي بعد دربار ميايستد و حتي درسالهاي بعد هزينه اين تحول انساني را در زندانهاي شاه ميدهد. گرچه از ميز وزارتخانه سرانجام به سلول زندان ميرسد اما خود را در زمره نيكنامان اين مرز و بوم ونه خائنان و غارتگران قرار ميدهد.
دولت مصدق روز ١٥ تيرماه ١٣٣٠ اين اقدام را عملي كرده بود ولي اين كار رسانهاي نشده بود. دولت از مجلس تقاضا كرده بود كه اين به رسميت نشناختن اسراييل را مصوب كند. فرداي آن روز در جلسه مجلس شوراي ملي (١٦تير١٣٣٠) آقاي شوشتري كه يكي از نمايندگان بود، گفت: «ميخواستم تذكر بدهم كه دولت اسراييل كه به رسميت شناختن او را هيچوقت مجلس تصديق نكرده بود و حالا كه اين به رسميت نشناختن از طرف مجلس شوراي ملي امر شده است، اين امر عبث و بيهودهاي كه آنجا تشكيل كنسولگري شده بود و حالا الغا شده است. اين نظر و منظور ملت مسلم ايران و مجلسين ايران است و هيچوقت ما دولت اسراييل را كه اينها بدبختي براي عالم اسلام و دول عربي تهيه كردهاند به رسميت نشناخته و نخواهيم شناخت». نمايندگان با ذكر صحيح است سخنان وي را تاييد ميكنند.
مذاكرات صحن مجلس نيز نشان ميدهد كه مساله نفت و انگليس چنان ذهن نمايندگان و حتي وزيرخارجه را تسخير كرده بود كه اين مساله قطع رابطه با اسراييل تحتالشعاع قرار ميگيرد. كما اينكه در تاريخ نيز همين اتفاق افتاده و كمتركسي به اين امر توجه ميكند كه مشي دكتر مصدق در اين زمينه چه بوده است.
هدف اين بود كه اكثريت كشورهاي دنيا در سازمان ملل اين دولت ساختگي را به رسميت بشناسند و مبارزات ملت فلسطين به انزوا كشيده شود.
مردم ايران از مبارزات مردم آواره فلسطين حمايت ميكردند اما دولتمردان كه برخاسته از مردم نبودند، ساز ديگري ميزدند.
درميان اقدامات مصدق برخورد دولت او با مساله اسراييل كه در همان ابتداي روي كارآمدن به وقوع پيوست كمتر مورد توجه قرار گرفته است.
دو ماه بيشتر از روي كارآمدن مصدق نگذشته بود كه وزيرخارجه او اعلام كرد كنسولگري ايران در اسراييل را تعطيل كرده و موضع دولتهاي قبلي مبني بر به رسميت شناختن اسراييل را پس گرفته است.
دولت قوام كه نياز به پشتيباني مردم و روحانيون داشت، اسراييل را محكوم و از حق ملت فلسطين دفاع كرد.
اما دولت ساعد با نظر مساعد شاه، در سال ١٣٢٨ به صورت دوفاكتو اسراييل را به رسميت شناخت و در آن كشور كنسولگري داير كرد.
- 13
- 6