آرایه لف و نشر
معنی کلمه ی« لف»، پیچیدن و تا کردن، میباشد درحالیکه معنی واژه ی« نشر»، گستردن و باز کردن است. آرایه لف و نشر در اصطلاح فن بدیع، به اینصورت است که در کلام، چند چیز را بیاورند و در ادامه اش از چند امر دیگر، نظیر صفات یا افعال استفاده کنند که هر کدام از آن ها مرتبط با یکی از آن چیزها میباشد و مشخص نیست که کدام یک از آن امور به کدامیک از اشیاء برمی گردد؛ از این رو لف به کلماتی اطلاق میشود که در ابتدا آورده شده است، و نشر به اموری می گویند که به آن کلمات بر می گردد،.
انواع لف و نشر
« لف و نشر»، متشکل از دو قسمت زیر میباشد :
- لف و نشر مرتب:
در صورت ارتباط مرتب لف ها با نشرها، به آن لف و نشر مرتب میگویند. لف و نشر مرتب در بیت زیر بکار رفته است. کمندِ زلفت مرا می کَشد و کمانِ ابرویت مرا می کُشد:
وقتی کمند زلفت، دیگر کمان ابرو
این می کشد به زورم، آن می کُشد به زاری( سعدی)
- لف و نشر مشوش:
درصورت ارتباط لف ها با نشرها به شکل نامرتب و نامنظم، به آن لف و نشر نامرتب یا مشوّش اطلاق میشود. مثلا نمونه ای از لف و نشر مشوش در بیت زیر وجود دارد؛ یعنی سگ دامن غریب را می گیرد و دربان گریبان او را:
سگ و دربان چو یافتند غریب
این گریبانش گیرد، آن دامن( بوستان سعدی)
نکات تکمیلی درباره آرایه لف و نشر
۱. آرایه تضاد در برخی از لف و نشرها بکار میرود ، یعنی شاعر از کلمات متضاد برای توضیح لف ها استفاده میکند.
ای که با زلف و رخ یار گذاری شب و روز
فرصتت باد که خوش صبحی و شامی داری
حافظ، غزلیات
لف ۱:زلف نشر ۲:شام
لف ۲:رخ نشر ۱:صبح
میان کلمات صبح، شام و شب، روز در بیت بالا، لف و نشر مشوش و تضاد، برقرار است.
۲. گاهی اوقات شاعر با استفاده از حروف این و آن یا حروف اضافه، لف های موجود در شعر را تعریف می کند.
از بهر بوسه ای ز لبش جان همی دهم
اینم همی ستاند و آنم نمی دهد
حافظ، غزلیات
لف ۱:بوسه ای ز لبش نشر ۲:نمی دهد
لف ۲:جان نشر ۱:ستاند
این بعنوان نشانه اشاره به نزدیک شناخته میشود و کلمه ی جان، نزدیک ترین لف به این است درحالیکه آن به عنوان نشانه اشاره به دور شناخته شده است و بوسه ای ز لبش، دورترین لف به شمار می رود. درواقع هدف شاعر از چنین بیتی اینست که جانم را بخاطر بوسه ای از لب یار می دهم. معشوقه ام جانم را می گیرد ولی بوسه ای نمی دهد.
۳. همواره الزامی به آوردن لف ها در یک مصراع و نشرها در مصراع دیگر نیست بلکه این امکان وجود دارد که در یک مصراع، از دو بخش این آرایه به صورت ترکیبی و هم زمان استفاده شود.
یاد باد آنکه به روی تو نظر بود مرا
رخ و زلفت عوض شام و سحر بود مرا
خواجوی کرمانی
در مصراع دوم، تمام لف و نشرها به صورت مشوش آمده اند.
لف ۱:رخ--> نشر ۲:سحر
لف ۲:زلف--> نشر ۱:شام
۴. گاهی اوقات لف و نشر در یک بیت به صورت مجزا چندین مرتبه اتفاق می افتد، یعنی این آرایه می تواند به تعداد دفعات زیاد، تکرار شود.
دل با من و جان بی تو نسپاری و بسپارم
کام از تو و تاب از من نستانم و بستانی
رهی معیری
لف و نشر در بیت زیر، دو مرتبه آورده شده است که هر کدام از آن ها به صورت مجزا در یک مصراع هستند.
مصراع اول( لف و نشر مرتب)
لف ۱:دل نشر ۱:نسپار
لف ۲:جان نشر ۲:بسپارم
مصراع دوم( لف و نشر مرتب)
لف ۱:کام نشر ۱:نستانم
لف ۲:تاب نشر ۲:بستانی
شاعر می گوید که من به خواسته ام( کام گرفتن) در مقابل تو نمی رسم اما تو تاب و تحملم را از من می گیری.
چگونه آرایه لف و نشر را پیدا کنیم؟
نحوه ی تشخیص آرایه لف و نشر به اینصورتست که باید ابتدا به نشانه ها توجه کنید؛ برای مثال ، بلافاصله پس از دیدن حروف اضافه مثل و یا کلمات این و آن باید وجود لف و نشر را بررسی کنید.
یکی از راههای دیگر تشخیص آرایه لف و نشر، در ابیات می باشد. شما باید مصراع اول و مصراع دوم را با هم جابه جا کنید و مجددا بیت را بخوانید؛ آن گاه درصورتی آرایه لف و نشر در این بیت وجود دارد که باز هم، معنای درستی داشته باشد و با همان مفهوم اولیه اش یکسان باشد.
لف و نشر در قرآن
در قرآن مجید از آرایه لف و نشر استفاده شده است.
مثلا آیه« و من رحمته جعل لکم اللیل و النهار لتسکنوا فیه و لتبتغوا من فضله:و از رحمت الهی است که شب و روز را برایتان پدید آورد تا در آن ارامش یابید و برای بهره گیری از فضل خدا تلاش کنید »( سورهٔ قصص، آیه ۷۳)، آرایه لف و نشر مرتب دارد و به این معنیست که در شب ارامش یابید و در روز از فضل الهی روزی بجویید.
همچنین منظور آیه« و قالوا کونوا هوداً أو نصاری تهتدوا:و[ اهل کتاب به مسلمانان] گفتند:یهودی یا مسیحی شوید تا هدایت یابید!»( سوره بقره، آیه ۱۳۵) اینست که یهودیان گفتند یهودی شوید تا هدایت یابید درحالیکه مسیحیان گفتند مسیحی شوید تا هدایت یابید؛ که لف در آن در مرحله اجمال است و این آرایه نیز برای آیهٔ ۱۱۱ سورهٔ بقره« و قالوا لن یدخل الجنة الاّ من کان هوداً أو نصاری:و[ اهل کتاب] صدق میکند. آن ها گفتند:هیچ کس وارد بهشت نمی شود مگر آن که یهودی یا نصرانی باشد.»
گردآوری: بخش فرهنگ و اندیشه سرپوش
- 18
- 5