جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
کد مقاله: ۹۷۰۹۰۰۰۷۷

چرا باید قدر تنوع گونه های زبان فارسی را بدانیم؟

زبان فارسی,تنوع زبان فارسی,گونه های زبان فارسی

یادم می‎آید در دوران دبیرستانم، جَو عجیبی علیه با لهجه حرف زدن راه افتاده‎بود.همه‎مان البته به فارسی معیار حرف می‎زدیم اما اگر کسی بی‎اختیار واژه کمتر شنیده‎شده‎ای به‎کار می‎برد، دانش آموزان به او ایراد می گرفتند که «چی؟ اینی که گفتی مشهدی بود؟». بعد هم تا مدت‎ها با آن واژه نامانوس، مسخره می‎شد تا ازگناه نابخشودنی لهجه داشتن ،  پاک شود.  در همه آن‎ سال‎ها که ما حواس‎مان بود توی دورهمی‎های دوستانه و به خصوص جمع‎های رسمی، لهجه‎مان را پنهان کنیم، ‎عده ای چیزهای مبهمی می‎گفتند درباره این‎که لهجه‎ها میراث ما هستند و باید حفظ‎شان کنیم.

هنوز هم جوان‎ترها در خیلی از شهرها و روستاها یاد می‎گیرند که لهجه‎شان را فراموش کنند و هنوز هم یک‎عده می‎خواهند با کلی‎گویی‎های تکراری در ستایش تنوع گونه‎های زبانی، از لهجه های ایرانی حفاظت کنند. در پرونده امروز می‎خواهیم بفهمیم، محلی چه اهمیتی دارند و منظور از حفظ آن‎ها چیست. یک مترجم و یک زبان‎شناس در این‎باره توضیح می‎دهند.

گپی با «عرفان مجیب»، مترجمی که کانالِ «لهجه‎یاب» را راه ‎انداخته ‎استجایی برای شنیدن صداهای خاموش«مجیب» در مالزی و کانادا، زبان و ادبیات انگلیسی خوانده، داستان‎نویس خوبی است و ویراستاری می‎داند؛ حالا هم چند هفته‎ای است که با راه اندازی کانال تلگرامی‎اش یادمان آورده چه گنجینه ارزشمندی در اختیار داریم. او متن کوتاهی درباره زیبایی تفاوت‎های زبانی نوشته و از مردم خواسته‎ است متن را با لهجه‌ خودشان بخوانند و صدای‎شان را برای کانالش بفرستند. ایده‌اش در همین فرصت کوتاه، مرزها را در نوردیده و به تازگی مجله معتبر «Asymptote» در جمع‌بندی هفتگی از اتفاقات ادبی جهان، به آن پرداخته‎است.

لهجه‎یاب از کجا سروکله‎اش پیدا شد؟

راستش را بخواهید از خراسان. به تازگی با جمعی تاریخ بیهقی می‎خوانیم و برای بهتر فهمیدنش، درس‌گفتارهای آقای «مهدی سیدی»، مصحح این کتاب را گوش می‎دهیم. در جلسه‌ مقدماتی، ایشان با ته‎لهجه‌ خراسانی‌ از عبارت «خیلی زیبایه» استفاده کردند که به‎نظرم شیرین آمد. در فارسی معیار، چسباندن فعلِ «است» به واژه‎های قبلی‎اش کمی سخت و ثقیل است.

برای همین فکر کردم چقدر خوب می‌شد اگر از این شیوه‌ خراسانی‌ها در فارسی روزمره‎مان استفاده کنیم. همیشه آرزو داشتم پای این قبیل شیوه‌ها و واژه‎ها را از سراسر مملکت به فارسی معیار باز کنیم. از طرف دیگر، به عنوان یک مترجم گاهی با کلمات خارجی مواجه می‎شوم که در برخی لهجه‌ها برایشان معادل‌های خوبی داریم ولی در فارسی معیار نه؛ مثلا اصفهانی‎ها در برابر واژه انگلیسی «already» [همین الان] خیلی راحت می‎گویند «جَخ». یا مثلا آقای دریابندری در ترجمه «پیرمرد و دریا»ی همینگوی، از بسیاری واژگان جنوبی مربوط به کشتی‎سازی و ماهی‎گیری استفاده کرده‌اند که به‎نظرم یکی از دلایل غنی شدن ترجمه‎شان است.

هدف اصلی من هم همین کمک رساندن به فارسی معیار بود. البته برای کارم دلایل شخصی هم داشتم. در خانواده‎ ما، پدرم با لهجه‌ یزدی صحبت می‌کرد و مادرم با لهجه‌ تهرانی. من به تبعیت از مادر در خانه فارسی معیار صحبت می‎کردم و وقتی همکلاسی‌هایم تلفن می‌کردند، از خجالت می‎رفتم توی کمد و با آن‌ها به سیاق مدرسه یزدی حرف می‎زدم. مدرسه و شهر، پذیرای فارسی معیار نبود و فضای خانه در برابر لهجه‌ یزدی مقاومت می‌کرد. البته شاید درنظرِ منِ کودک این‎طور می‎آمد و واقعا ملامتی درکار نبود اما به‎هرحال این دوگانگی زبان رسمی و لهجه محلی را از همان کودکی حس می‎کردم. بعدها به‎عنوان بزرگ سال فکر کردم لازم است بین فارسی معیار و لهجه‎‏ها آشتی برقرار شود.

مخاطب‎های لهجه‌‎یاب چه سن‎وسالی دارند؟

عمدتا جوان هستند. این را هم براساس صداهایی که به دستم می‎رسد می‎گویم و هم به خاطر بافت جمعیتی کاربران فعال تلگرام. پدرومادرهای‎مان هم البته دست به تلگرام شان خوب است ولی بیشتر خواننده منفعل هستند. گاهی دوستانی تماس می‎گیرند و می‎گویند پدربزرگ یا مادربزرگ من می‎خواهد برای کانال‎تان لهجه بفرستد، متنی که شما نوشتید برایش سخت است. بعضی‎ها هم مثلا می‎گویند من اهل سبزوارم ولی نمی‎توانم سبزواری حرف بزنم، اجازه هست مادرم برایتان صوت بفرستد. برای من جالب است با این‎که جوان‎ترها کمتر با لهجه صحبت می‎کنند ولی به این پروژه علاقه نشان می‎دهند.

در بی‌‎رغبتی جوان‎ترها به لهجه داشتن، تلویزیون بی‎تقصیر نیست. نظر شما در این‎باره چیست؟

رفتار تلویزیون در این زمینه ، بازتابی از رفتار جامعه است منتها برنامه‎ریزان و سیاست‎گذاران در رادیو و تلویزیون باید قدری نسبت به رفتارهای‎شان آگاه‎تر باشند. آن‎ها در این سال‌ها نه‎تنها دید جامعه را نسبت به لهجه‎ها اصلاح نکرده‌اند که حتی لهجه‌ها و گویش‌ها را بیش از پیش به حاشیه‌ رانده‌اند. هربار کسی در تلویزیون با لهجه حرف زده، یا آدم توسری‎خوری بوده است یا دیگران به او واکنش ترحم‌آمیز و احساسی نشان داده‎اند که «آخی. چه بامزه حرف می‎زنی.» درحالی‎که لهجه‌ آدم‌ها اصلا امر آخی‎برداری نیست، طبیعی‌ترین شکل حرف زدن است؛ این برخورد اشتباه به‎نظرم از نپرداختن به لهجه‎ها بدتر است.

در توضیح کانال نوشته‎اید که لهجه‎یاب می‎تواند به مطالعات زبان‎شناسی کمک کند، برنامه‎ای برایش دارید؟

بله، فکر کردم این کار می‎تواند به پژوهشگران مطالعات زبان‌شناسی تطبیقی کمک کند البته در این لحظه که با شما صحبت می‌کنم هیچ ایده‌ روشنی برایش ندارم. چندنفر به فاصله چندساعت از شروع پروژه تماس گرفتند و گفتند که می‎توانند از داده‌های این پروژه در «ماشین لِرنینگ» استفاده کنند. یعنی می‎توانیم به رایانه آموزش بدهیم که لهجه‎ها را تشخیص دهد. ممکن است کار پرهزینه و زمان‎بری باشد و درنهایت به‎ بهره‎وری مالی نرسد ولی صرف وجود چنین‎ افقی جذاب است. من فکر ‎کردم حتی ماشین می‎تواند یاد بگیرد با لهجه حرف بزند یا لهجه‌ها را به هم ترجمه کند.

در فضای مجازی راجع به کانال شما نظرات مثبت زیاد دیده‎ام. دلیل این استقبال چیست؟

لهجه‎یاب ، مصداق کارهای سهل و ممتنع است. ایده ساده‎ای که به ذهن هرکسی می‎رسد؛ همه آن را دوست دارند و می‎فهمند. این علاقه دو جنبه دارد؛ یکی این‎که آدم‎ها تشنه‌ شنیدن هستند و دوست دارند بدانند در جای‎جای مملکت‎شان مردم چطور حرف می‎زنند و تفاوت‎ها و شباهت‎های‎شان چیست. دلیل مهم‎تر این‎ است که بعضی آدم‎ها در این مملکت صدایی ندارند. صداهای خاموشی هستند در شهرها و روستاهای کوچک که هیچ‎وقت شنیده نشده‎اند و حالا می‎توانند خودشان را به گوش چندهزار نفر برسانند.

گفت‎وگو با دکتر «مجیدطامه»، پژوهشگر زبان‎ها ی ایرانی درباره اهمیت گونه‎های زبانیخاموشی هر گونه زبانی، مرگ یک فرهنگمجید طامه، دانش‌آموخته دکترای فرهنگ و زبان‎های باستانی، روند روبه‎زوال گونه‎های زبانی را نگران‎کننده می‎داند اما معتقد است به‎طریقی می‎شود آن را کُند کرد.

چرا لهجه‎ها در زمره میراث‎های تمدنی قرار می‎گیرند؟

میراث فرهنگی، شامل دو بخش مادی و معنوی است؛ ابنیه تاریخی به عنوان میراث ملموس و زبان، میراث غیرملموس به شمار می‎روند. زبان، اساسی‎ترین میراث معنوی و فرهنگی ماست که بدون آن، فرهنگی وجود نخواهدداشت. زبان‎ها، به‎سانِ آینه‎ای از فرهنگ و پیشینه تمدن هر کشور، هویت ملی را تشکیل می‎دهند. خاموش شدن هرکدام از گونه‎های زبانی، تهدیدی برای تنوع فرهنگی است و با مرگ هر زبان، خرده‎فرهنگ‎های وابسته به آن از بین می‎رود؛ مثلا با خاموش شدن یک زبان، ترانه‎ها، لالایی‎ها و واژه‎های مختص آن گونه زبانی هم نابود می‎شود.

مگر نه این‎که گونه‎های زبانی طی روندی طبیعی، متولد می‎شوند و از دنیا می‎روند؟ پس چرا باید نگران این قضیه باشیم؟

زبان به بخش‎های مختلف تقسیم می‎شود. بخش واژگانی، یکی از آن‎هاست که بیشترین تغییرات هم در آن اتفاق می‎افتد. مثلا واژه‎ای را در گذشته به‎کار می‎بردیم که امروز یا دیگر از آن استفاده نمی‎کنیم یا در معنی متفاوتی به کارمی‎بریم؛ مثل «شوخ» که به معنی چرک بوده است  و امروز معنی دیگری دارد. تغییر معنایی واژه‎ها اما با نابودی یک گونه زبانی فرق می‎کند؛ از بین رفتن زبان، پدیده خطرناکی است.

این پدیده چطور رخ می‎دهد؟

زبانِ در خطر یا درحال انقراض، زبانی است که در محیط خانه با آن صحبت نمی‎شود و متاسفانه خیلی از گونه‎های زبانی ایران امروز دچار این سرنوشت شده‎اند. خوشبختانه به برخی گونه‎ها مثل کردی و لری توجه زیادی نشان داده می‎شود اما در مناطق مرکزی، فارسی رسمی دارد کاملا جایگزین گویش‎ها می‎شود. یکی از دلایل آن، رسانه‎های جمعی است. گویشور گونه‎های محلی، تحت تاثیر رسانه در زبان رسمی، وجاهتی می‎بیند که در گونه زبانی خودش نمی‎بیند بنابراین به فرزندش یاد می‎دهد به زبان معیار صحبت کند.

مدتی قبل بحثی ‎بود در این‎باره که پررنگ شدن لهجه‎ها ممکن است به زبان رسمی آسیب برساند. این تناسب را چطور باید رعایت کرد؟

در برخورد با زبان، دو دیدگاه وجود دارد. دیدگاه اقتصادی معتقد است بین تمدن و تنوع زبانی، رابطه معکوس وجود دارد؛ یعنی برای پیشرفت باید گونه‎های زبانی کنار بروند و فقط یک گونه مشترک بین تمام اقوام باقی بماند. دیدگاه دوم باور دارد که باید یک گونه زبانی به‎عنوان زبان میانجی وجود داشته‎باشد و درعین‎حال گونه‎های دیگر حفظ و از آن  برای پیشبرد زبان رسمی استفاده شود.

فارسی، امروز زبان میانجی است؛ یعنی به هیچ قومی تعلق ندارد و بین همه اقوام رایج است. به همین دلیل بلوچ ، کرد و گیلک می‎توانند با هم ارتباط برقرار کنند. از طرفی، تنوع زبانی باعث قوت و غنای زبان رسمی می‎شود. مثلا دربرابر زبان‎های بیگانه، وقتی در زبان رسمی معادل مناسبی پیدا نمی‎شود، می‎‌توانیم از زبان‎های محلی استفاده کنیم. برای مثال در گویش‎های خراسان، واژه‎ «اَبرَش» را داریم که به معنی لکه‎های روی پوست چهارپایان است. می‎توانیم از این واژه دربرابر «airbrush»، نوعی پیستوله که رنگ را به‎صورت لکه‎لکه می‎پاشد، استفاده کنیم حتی می‎توانیم از این واژه مصدر «ابرشیدن» را بسازیم و به‎جای واژه دو جزئی رنگارنگ کردن، آن  را به کار ببریم.

زیاد شنیده‎ایم که باید از لهجه‎ها حفاظت کنیم؛ این، وظیفه چه کسی است و چطور محقق می‎شود؟

این موضوع یک وظیفه ملی است. ما باید در خانواده با لهجه حرف زدن را جا بیندازیم. شعر و موسیقی، از مهم‎ترین چیزهایی هستند که زبان را زنده نگه می دارند. در کتاب‎های درسی، سرفصلی به اسم ادبیات محلی داریم ولی آموزگارها نادیده‎اش می‎گیرند؛ آن‎ها می‎توانند از دانش‎آموزان بخواهند به گونه زبانی خودشان مطلبی بنویسند. همچنین باید بار منفی مقایسه بین زبان و گویش را کم رنگ کنیم؛ یعنی مردم فکر نکنند اگر فلان گونه زبانی را گویش می‎گوییم و گونه دیگری را زبان، قصد توهین داریم. تمام گونه‎های زبانی ارزشمند و همگی از یک ریشه هستند و هیچ برتری به یکدیگر ندارند؛ اگر این دید را تقویت کنیم، می‎توانیم به کند شدن روند روبه‎زوالِ گونه‎های زبانی امیدوار باشیم.

الهه توانا

zendegisalam.khorasannews.com
  • 17
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه

حکایت های اسرار التوحید اسرار التوحید یکی از آثار برجسته ادبیات فارسی است که سرشار از پند و موعضه و داستان های زیبا است. این کتاب به نیمه ی دوم قرن ششم هجری  مربوط می باشد و از لحاظ نثر فارسی و عرفانی بسیار حائز اهمیت است. در این مطلب از سرپوش تعدادی از حکایت های اسرار التوحید آورده شده است.

...[ادامه]
ویژه سرپوش