![احمد شاملو احمد شاملو,اخبار فرهنگی,خبرهای فرهنگی,کتاب و ادبیات](https://media.sarpoosh.com/images/9805/98-05-c32-281.jpg)
اشعار آغازین شاملو که تابع شعر سنتی و کلاسیکاند، از وزن عروضی پیروی میکنند. در اینجا مقصود از وزن، غیر از آن چیزی است که در شعر سنتی مطرح میشود و به آن شعر سپید یا منثور و به تعبیری شعر شاملویی میگویند. این نوع شعر به نوشته کوتاهی گفته میشود که شکل نثر دارد و فاقد وزن است، اما از عناصر شعری مانند تصویر، خیال، عاطفه و تناسب ذاتی برخوردار است، یا به عبارت دیگر، شکل شاملویی که بدان شعر سپید گویند، وزن و آهنگ دارد، منتها عروضی نیست.
قافیه در این نوع نوشته هم جای ثابتی ندارد. خود شاملو درباره وزن میگوید: «من مطلقا به وزن به مثابه یک چیز ذاتی و لازم یا یک وجه امتیاز شعر، اعتقاد ندارم، بلکه به عکس، معتقدم التزام وزن، ذهن شاعر را منحرف میکند، چون ناچار وزن، فقط مقادیر معدودی از کلمات را در خود راه میدهد و بسیاری از کلمات دیگر را پشت سر میگذارد.» با توجه به این توضیحات به نظر میرسد که شاملو از طریق شاخصترین مکانیسمهای ساختاری شعر یعنی بهرهگیری از انواع تکنیکهای موسیقایی، زبانی موجز، آرکاییک، هنجارگریز و.. فقدان وزن عروضی را جبران میکند.
زبان شاملو، زبانی است که از یک سوی کهنگیهایی دارد و از سوی دیگر، این زبان کهنه را با زبان پویای روز پیوند داده است. در واقع، زبان شاملو نوعی زبان حماسی و سیال است که با عصیان و خشم و نیز گونهای یاس دردمندانهای آمیزش دارد. تلفیق زبان کهنه و نو از سویی و کاربرد زبان حماسی و سیال از دیگر سو منجر به ایجاد زبان ویژهای برای شاملو شده است. لذا شعرسپید شاملو مبتنی بر این زبان شکل مییابد. بیگمان راز زیبایی و موفقیت شعرهای سپید شاملو تا حد زیادی مرهون همین زبان است که نه تنها خلاف عادتنمایی آن چهرهای شاعرانه به آن میبخشد، بلکه تشدید صفت آهنگینی آن هم، جای وزن عروضی و نیمایی را در این شعر پر میکند.
به سخن دیگر، زبان شعر شاملو حالتی غافلگیرانه دارد و همواره بیرون از حیطه انتظار و پیشبینی خواننده جریان مییابد. غافلگیریهای شاعرانه شاملو در حوزههای متعدد از قبیل تفکر، خیال و زبان شعر او ظهور پیدا میکند.شاملو درباره قافیه نظر مثبتی دارد و میگوید قافیه بیاندازه زیباست. اگر تصنعی و زورکی نباشد، به القای مفهوم، کمک شایانی میکند. بنابراین در بسیاری از اشعار شاملو به نوعی از خاصیت القایی موسیقایی قافیه استفاده میشود. گاه حتی در شعرش، تکرار پیاپی قافیه در سطرهای کوتاه تاثیر شگرفی بر جای میگذارد. او علاوه بر به کارگیری قافیه کناری از دو نوع موسیقی دیگر یعنی موسیقی معنوی و داخلی نیز بهره میبرد.
شاملو چه در تصاویر فشرده و چه غیرفشرده از مظاهر و پدیدههای طبیعت سود میجوید، پدیدههایی از نوع جنگل، خورشید، کوه، ابر، برف، شب و روز، بهار، آذرخش، حیوانات و پرندگان. ضمنا رنگها و انواع آن که یکی از جلوههای بیمانند طبیعت به شمار میروند و در شعر شاملو مفهوم نمادین و سمبلیک به خود میگیرند، نقش بهسزایی در آفرینش شعر او ایفا میکنند. به ویژه رنگهایی از قبیل سیاه، سفید، زرد، آبی، سبز، سرخ، سربی، ارغوانی و طلایی.
همچنانکه اشاره شد شعر سپید شاملو فاقد وزن عروضی است، اما او جهت رفع خلا ناشی از وزن عروضی از تکنیکها و فنون چندی به فراوانی استفاده میکند، موسیقی کناری، داخلی و معنوی، تکرار قرینهسازی، حذف تقدم و تاخر اجزای جمله، کاربرد جملات معترضه، باستانگرایی، انتخاب مترادفات غیر معمول از واژهها و ترکیبسازی.
شاملو انسان را در شعر خود کانون و مرکز توجه دایره انسانیت خود قرار میدهد.
نگرش و روحیه انساندوستانه شاملو از او شاعری میسازد که در برابر ناملایمات غیرانسانی بر میآشوبد و درصدد ایجاد سرزمینی آرمانی بر میآید. او کلا مبلغ انسان و انسانیت است. همین نگرشهای انسانی وی نشانگر شاعری است که در اقلیم شعر به درک مسایل انسانی و فهم بالایی از ابعاد تاریخی، اجتماعی و عاطفی جهان انسان میرسد. به بیان دیگر، انساناندیشی شاملو به شعر وی ابعاد مختلفی بخشیده است... او برای تثبیت حضور انسان در شعرش، «من» انسانی خود را توسعه میدهد و به او قابلیتی فراتر از «من» فردی میبخشد. لذا «من» فردی او از حالت فردیت خارج میشود و به «من»های گوناگون از قبیل اجتماعی، تاریخی، فلسفی، اساطیری، سیاسی و عاطفی تسری مییابد.
همه شاعران بزرگ نظیر نیما، اخوان و شاملو به دلایل متعدد از زبان آرکاییک و باستانی سود میجویند. یکی از دلایل عمده آن است که شعر آنان از تشخص زبانی برخوردار شود. این برجستگی زبان موجب جلب توجه خوانندگان شعر میشود. برخی از ویژگیهایی که سبب قدمت و کهنگی زبان شعر میشود، عبارتاند از: بهرهمندی از لغات کهنه و قدیمی، کاربرد افعال ساده، پیشوندی و مرکب قدیمی، رعایت یای شرط، به کار بردن رای فک اضافه و...
به علاوه، در اشعار شاملو با انواع هنجارگریزیها روبهرو هستیم که انواع آن، هنجارگریزی زمانی، سبکی، نحوی و صرفی، معنایی و تصویری است. به طور کل هنجارشکنی و بیگانهسازی از طریق موسیقی درونی و بیرونی، باستانگرایی، ترکیبسازی و قرینهسازی حذف و امکانپذیر است.
تصویرسازی در شعر شاملو در قدم اول از سه عنصر واقعگرایی ادبی و تخیل مبتنی بر همانندپنداری و توصیف سرچشمه میگیرد و تصویرسازی ساخته شده به وسیله این دو عنصر با بهرهگیری از مجاز، در محور جایگزینی کلام، به دلالتهای ضمنی راه مییابد. اشعار شاملو از لحاظ صور خیال بسیار پربار است. از دیدگاه بیانی تشبیه و تشخیص دو عامل مهم در شعر اویند. او هم از تشبیه فشرده و هم گسترده استفاده میکند. ضمنا از روشهای گوناگون برای ایجاد تشخیص بهره میگیرد. در کنار اینها از استعارات اسمی، فعلی و صفت نیز بیبهره نیست. از نمادهای شخصی، تمثیل، مجاز، اسطوره، طنز و روایت هم سود میجوید. علاوه بر اینها، کاربرد آرایههای لفظی و معنوی نیز جلوه و جلایی در اشعارش دارد: حسآمیزی، جناس، تلمیح ، انواع تکرار، موازنه، تناقض، عادتزداییها. هماهنگی میان موسیقی شعر و عنصر عاطفه، نقش بهسزایی در ایجاد فضایی مناسب برای عنصر احساس در شعر شاملو دارد.
با رجوع به اشعار شاملو با نمادهای متعددی از قبیل نمادهای مرسوم و متداول (عمومی)، نمادهای شخصی و ابداعی و نمادهای کهن الگویی و جمعی روبهرو میشویم. به علاوه، شاملو از شخصیتهای مذهبی، ملی و نیز اسطورههای یونانی، غربی و عقاید غیر ایرانی و غیر اسلامی نیز به عنوان تلمیح در اشعارش استفاده میکند، عناوینی چون، هابیل و قابیل، ایوب، نوح، عیسی(ع)، اسفندیار، سیاوس، هملت، گلادیوس، هرکول، آشیل، بودا، اوفلیا و ... کلیه موضوعات شعر شاملو متاثر از دو جنبه اصلی ایدئولوژی و عاطفه هستند. انسان، آزادی، عدالت اجتماعی، خدا، آفرینش، عشق، تنهایی و یاس فلسفی، زن، که در این میان سه موضوع انسان، آزادی و عشق در بالاترین درجه اهمیت قرار دارند.
شاملو مانند هر شاعر خلاق و بزرگی به کارکردهای زیباشناختی ضمیر حالتی خلاقانه و هنری میدهد. مهمترین کارکردهای ضمیر در شعر شاملو در دو حوزه بافت خرد و گفتمان قابل بررسی است. حوزه نخست شامل ایجاد برجستگیهای زبانی و معنایی است که از طریق ترکیبسازی، تلفیق ضمایر، باستانگرایی، تصرف در جایگاه نحوی، ایجاز، ایجاد موسیقی و... است و در حوزه دوم انسجام متن، ایجاد ابهام و توسع معنایی، تقابل و تاکید معنایی، ایجاد تلفیق و... مهمترین کارکردهای ضمیر در شعر شاملو محسوب میشود.
طنز هم در شعر احمد شاملو جایگاه و پایگاه ویژهای دارد. غالب طنزهای او دارای جنبههای اجتماعی، سیاسی و فلسفی است. البته گاه به بدگویی و شطح هم کشیده میشود. طنز در شعر شاملو معمولا به دنبال مقاصد اصلاحطلبانه و اجتماعی است. ترکیب شعور، اندیشه، عینیت و طنز در شعر شاملو، سازهای شگفت ایجاد کرده است که موجب میشود شاعر با دیدگاههای جدید بتواند صمیمیت بیشتری با مخاطب داشته باشد.
شاملو در سرودههایش زبان شاخص دارد و این تشخص زبانی را مدیون قاعدهافزاییها و قاعدهکاهیهاست.
هنجارگریزیها، اتصال پسوند (تر) به فعل یا مصدر (شدنتر)، تقدم صفت بر موصوف (در قرمز غروب)، ضمیر شخصی متصل در جایگاه مضافالیه (و فکشان عبوس)، ضمیر متصل در نقش مفعول به واسطه، حذف به قرینه معنوی (آیا چه اتفاق؟) و نقشپذیری قید مختص (هنوز را) و... در ردیف گروه قاعدهافزایی و قاعدهکاهی قرار میگیرند.
احمد شاملو شاعر باریکبین، نواندیش، نوجو و خلاقیست، از اینرو میکوشد در ساحت مقدس شعر دست به اتفاقات و نوآوریهایی بزند که بر میزان التذاذ ادبی، شگفتی و تعمیق شعر بیفزاید. پیداست که به دنبال زبان ویژه، تخیل بیمانند، خلق ساختار نحوی تازه و آفرینش ترکیبات و واژگان بدیع در زبان و بستر شعر میشود. مجموعه این عوامل، ساختاری به شعر شاملو میبخشد که او را از شاعران همعصر خود متمایز میکند.
- 9
- 4