دوره رنسانس
فلسفه دوره رنسانس بین قرون وسطی و عصر خرد در سده های ۱۵ و ۱۶ میلادی، دوره ای از تاریخ فلسفه اروپا به شمار می رود. رنسانس درواقع دوره ی توفیق های بزرگ در زمینه فلسفه محسوب نمیشود ولی کارهایی در این دوره صورت گرفت که سبب فراهم ساختن مقدمات عظمت قرن هفدهم شد.
روشهای علمی تازه در دوره رنسانس، به عنوان نخستین گام اساسی بشر برای کشف دنیای تازه ای بود و در زمینه انقلاب علمی و فنی، اختراعات جدیدی را بوجود آورد. دوران نوزایی درواقع به دورانی گفته میشود که انسان از قیدوبند طبیعت و نیز جهل خود خواسته اش ازاد میشود. طبیعت در مقایسه با خلقت انسان برتر نبود و انسان صرفا به بعضی از چیزها درباره اش واقف است؛ بلکه طبیعت، تبدیل به موضوعاتی مثل کار، تجربه و کاربرد انسان شد. حدودا از سال ۱۴۵۳ میلادی، نهضت رنسانس شکل گرفت و در اروپا تا آخر قرن هفدهم ادامه یافت. تحوّلات همه جانبه ای در این دوران در زندگی اجتماعی اروپاییان ایجاد شد.
پیشینه دوره رنسانس
دوران نوزایش، به دوران بین سده های میانه و دوران جدید گفته میشود. واژهٔ رنسانس را فرانسوی ها برای اولین بار ، در قرن ۱۶ میلادی استفاده کردند. در سدهٔ ۱۴ میلادی، آغاز دورهٔ نوزایش در شمال ایتالیا شکل گرفت. این جنبش، شمال اروپا را در سدهٔ ۱۵ میلادی فراگرفت. رنسانس که از فلورانس در ایتالیا بوجود آمد، یک تحول ۳۰۰ساله است و به عنوان عصر روشنگری در اروپا محسوب میشود.
در سال های ۱۳۰۰ میلادی رنسانس از ایتالیا آغاز شد و در سرتاسر اروپا در طول سه قرن منتشر شد. اتفاقات گوناگونی در یک دوره ی کوتاه با گذشت زمان از نظر تاریخی اتفاق افتاد؛ با این وجود، تغییرات اساسی و فعالیت های بزرگی در این قرنها روی داد. جهان امروزی از نتایج همین فعالیت ها میباشد ، بدین دلیل که رنسانس پایه های سیاسی، اقتصادی، هنری و علمی تمدن های کنونی غرب را تأسیس کرد. در سدهٔ ۱۵ و ۱۶ میلادی، دانش و هنر باعث توسعه ی پیشرفت های عظیمی در ایتالیا شده است که به این احیای فرهنگی« رُنِسانس»( یعنی« نوزایش») می گویند.
دانشمندان، سرایندگان و فیلسوفان از میراث روم و یونان الهام گرفتند و به این ترتیب با دیدگانی جدید به جهان نگریستند. نقاش ها، کالبد انسان را مطالعه میکردند و به شیوهٔ واقع گرایانه ای، اعضای بدن انسان را نقاشی می کردند. فرمانروایان، دستور ساخت ساختمان ها و کارهای بزرگ هنری را دادند. این عقاید تازه در سرتاسر اروپا به سرعت توسعه و گسترش پیدا کرد. خلیج فارس در همین زمان در جنوب ایران و مرکز خاورمیانه در زمینه ی رفت آمد و تجارت از راه دریا اهمیت به سزایی پیدا کرد.
نوابغ رنسانس
از معروف ترین و بزرگترین هنرمندان، روشن فکران، دانشمندان و نویسندگان رنسانسی می توان به افرادی مانند لئوناردو داوینچی، میکل آنژ، ساندرو بوتیچِلی، دوناتِلو، شکسپیر، رافائل، دانته، کوپرنیک، گالیله، ماکیاولی، رنه دکارت و اراسموس اشاره کرد.
فرهنگ انسان گرایی
در سرتاسر اروپا و خاورمیانه، قرن پانزدهم میلادی زمانی بود که محققان به جستجوی قفسه های غبار گرفته ساختمان های قدیمی پرداختند. دست نوشته های یونانی و رومی بجا مانده از نویسندگان کلاسیک باعث شد که بسیاری از افراد به آن جذب شوند که به آن دانش نو گفته میشد. از نویسندگان کلاسیک میتوان از سیسرون، افلاطون، سوفوکل و پلوتارک یاد کرد. بازنویسی و ترجمه نوشته های کلاسیک که با ارزش های فردی همراه بود پس از مدتی، انسان گرایی نام گرفت. تمرکز انسان گرایان به مسایل انسانی در مقایسه با موضوعات روحانی و الهی بیشتر است و هم زمان با رنسانس، این تفکر هم رشد کرد که توانستند آن را به خاطر وجود آوردگان امپراتوری بیزانس و بقایای امپراتوری روم مجدداً احیا کنند.
تغییرات مذهبی رنسانس
اروپایی ها در اثر جنبش اومانیسم توانستند نقش کلیسای کاتولیک رومی را زیر سوال ببرند و به نقد مذهب و تفسیر ایده های مختلف هم زمان با کسب مهارت هایی نظیر خواندن و نوشتن بپردازند. بعد از این که صنعت چاپ بوجود آمد، کتاب های مذهبی مانند انجیل دردسترس همگان قرار گرفت و سر انجام مارتین لوتر آلمانی که در زمینه الهیات فعال بود، توانست در قرن شانزدهم رهبری جنبش اصلاحات پروتستان را به دست بگیرد و آن ها را از کلیسای کاتولیک جدا کند.
او در بسیاری از قوانین کلیسا قانون شکنی کرد، به این صورت که به معرفی قوانین کلیسا در تضاد با انجیل پرداخت. یکی از شاخه های دین مسیحیت، پروتستان نام داشت که واژه پروتستان به معنی مخالف سرسخت و معترض می باشد. همچنین در کتاب تاریخ ایتالیا گفته ی فرانچسکو گیچیاردینی اینست که:« پاپ ها بعد از این که به قدرت جهانی انها دست یافتند دستورات الهی و رستگاری روحشان را فراموش کردند و اهدافشان در مقابل همسایگان از گسترش مسیحیت، زندگی مقدس و پاک و اعمال نیک به ثروت اندوزی ، جمع آوری سپاه، و ایجاد شیوه های جدید کسب درآمد تبدیل شده بود.»
معماری دوره رنسانس
آسانترین هنری که از تجدید حیاط مضمونهای کلاسیک در دوره رنسانس و انطباقشان با نیازهای عصر میتوان پیروی کرد، معماری نام دارد. تئوریهای معماری در عهد رنسانس به طرز چشمگیری مورد بحث قرار گرفت. اصول معماری بر مواردی مانند قواعد منطقی، محاسبه و تکنیک تأکید دارد.
در قرون وسطی، شهر با استفاده از دیوارهای دفاعی احاطه میشد و در مرکز شهر، کلیسای جامع بطور نمادین بود. از تنوع های شهر مطلوب دوره رنسانس می توان به خانه های مجلل، کلیسا، بیمارستانها و مراکز آموزشی در خیابانها و میدانها اشاره کرد. با این که هیچ موقع شهرهای آرمانی رنسانس را بطور کامل نساختند ولی ساختمانهای متعددی توسط معماران، طبق ایدهال رنسانس بنا شد.
الگوهای معماری رنسانس
معماری از دو اصل اساسی متابعت می کرد :
معماری در واقع ، عناصر صوری که از عهد باستان حاصل شده بود را به کار می برد و پیرو قواعد پرسپکتیو بود. از جمله عناصر صوری که معماران از آن استفاده میکردند شامل ستون های تزئینی، پیشانی ها، سرستون ها و طاق ها بود که طراحی آن ها از روی نمونه های عهد باستان و نوشته های ویتروویوس صورت می گرفت. یکی از دلایل استفاده ی آن ها از این عناصر این بود که به آسانی دیوارها و فضاهای باز در معرض دید بگذارند و به این ترتیب در داخل ساختمان ها نوعی حس پرسپکتیو ایجاد شود. این ساختمان ها از حس وحدت موجود در ساختارهای کلاسیک برخوردار نبودند و برامانته و میکل آنژ در پایان قرن پانزدهم، حس وحدت بیشتری را به معماری رنسانس وارد کردند.
عناصر کلاسیک در مقایسه با معماری گوتیک بسیار متفارت بود. ساختمان های گوتیک قرون وسطی از نظر نویسندگان رنسانس، غیرطبیعی بود. آنها یک روش ساخت رومی را در این عصر استفاده می کردند. در قرون وسطی بجای استفاده از دیوارها، از پنجره های بزرگ با شیشه منقوش استفاده میکردند و بعد از آن بار دیگر به سطوح یکپارچه با شکلی ساده و بی پیرایه و با نمایی از مرمر رنگی تبدیل شدند. آنها طبق اصول های نظری، ساختمان هایشان را بنا می کردند. جنبه های تزیینی ساختمان های رنسانس موجب شده بود تا نسبت به بناهای قرون وسطی تفاوت داشته باشد.
بازرگانی دوره رنسانس
رنسانس به عنوان دوره ی شکوفایی تجارت محسوب میشد که اروپا در این دوران ثروتمند شده بود. برخی از تجارت های دوره رنسانس دارای جنبه بین المللی بودند و با استفاده از درامد حاصل از آن، روش های مدیریت مالی تکامل یافت. جامعهٔ دوره رنسانس شامل سه طبقه به شرح طبقهٔ پایینی یا کارگر، طبقهٔ بالایی یا حاکم و طبقهٔ متوسط یا تجّار بود. قدرت سیاسی اشراف طبقهٔ بالا هنوز هم زیاد بود. آن ها املاک وسیعی را صاحب شده بودند و اشراف طبقهٔ بالا از افراد طبقهٔ پائین سوءاستفادهٔ میکردند. افکار انسان گرایان با ثروت و ماده گرایی موافق بودند. به بیان لئوناردوبرونی، ما باید بتوانیم از دارایی های خود، نهایت لذت را ببریم و برای راحتی و معاشمان از آنها بهره ببریم. ما نباید در استفاده از داشته هایمان، بپرهیزیم و بر سر چشمه، تشنه لب بمانیم.
خرید و فروش از سودمندترین مشاغل دوره رنسانس به شمار می رود. در یک منطقه، مواد خام را با سود به تولیدکنندگان مناطق دیگر می فروختند و سود بیشتری را با فروش کالاهای ساخته شده به دست می آوردند.
از جمله فعالیت های پر سود اقتصادی می توان به خرید و فروش موادغذایی شاه( از جمله شاه ماهی نمک سود شده) در شمال اروپا اشاره کرد. این بازرگانان، اتحادیه ای را به منظور مقابله با دزدان دریایی و کنترل این بازرگانی تأسیس کردند. مراکز این اتحادیه در شهرهایی مانند لوبک و هامبورگ مدیریت میشد.
پایان دوره رنسانس
در پایان دوره رنسانس، عوامل بسیاری مؤثر بودند که یکی از آن ها شامل جنگ های بیشمار در ایتالیا با هجوم اسپانیا، فرانسه و آلمان بود که در نتیجه ی آن، منطقه بی ثبات شد. همینطور یکی از مواردی که باعث افت اقتصادی و محدودیت سرمایه ها شد تغییر مسیرهای تجاری بود که باعث کاهش حمایت ثروتمندان از هنرمندان شد. بعد از چند وقت، جنبش ضد اصلاحات راه اندازی شد که توسط آن کلیسای کاتولیک، هنرمندان و نویسندگان را در واکنش به پروتستان ها سانسور کرد که بعضی از متفکران، دیگر شجاعت و خلاقیتی از خود نداشتند.
در سال ۱۵۴۵ شورای ترنت، اقدام به راه اندازی تفتیش عقاید رومی کرد که به وسیله ی آن، اومانیسم و دیدگاه هایی که کلیسای کاتولیک را به چالش می کشید بعنوان مرتد شناخته و محکوم به مرگ میشد. در نتیجه جنبش رنسانس تا اوایل قرن هفدهم نابود شد و عصر روشنگری جدیدی پدید آمد.
گردآوری: بخش فرهنگ و اندیشه سرپوش
- 14
- 6