بیش از ۷۰ سال پیش و در آذر ماه ۱۳۲۵بود که پس از ختم غائله «فرقه دموکرات»، آذربایجان، قلب تپنده ایران زمین، دوباره به آغوش مام میهن بازگشت و کشور از خطر تجزیه در امان ماند. در طی این سال ها، بحث بر سر کارنامه یکساله فرقه دموکرات و عملکرد اعضای این حزب در آذربایجان، همچنان ادامه دارد و کارشناسان به بحث و بررسی این اتفاق می پردازند. پرونده ای که هنوز نقاط مبهم و سوالات بسیاری درباره آن وجود دارد. آذرماه امسال و در سالگرد بازپس گیری آذربایجان از فرقه دموکرات، پرونده این فرقه و تلاش های آنان برای جدایی آذربایجان، دوباره محور بحث های کارشناسان و مورخین قرار گرفت.
به گزارش دیده بان ایران، بیش از ۷۰ سال پیش و در آذر ماه ۱۳۲۵بود که پس از ختم غائله «فرقه دموکرات»، آذربایجان، قلب تپنده ایران زمین، دوباره به آغوش مام میهن بازگشت و کشور از خطر تجزیه در امان ماند. در طی این سال ها، بحث بر سر کارنامه یکساله فرقه دموکرات و عملکرد اعضای این حزب در آذربایجان، همچنان ادامه دارد و کارشناسان به بحث و بررسی این اتفاق می پردازند. پرونده ای که هنوز نقاط مبهم و سوالات بسیاری درباره آن وجود دارد.
دست فرقه دموکرات از آستین شوروی
پس از اشغال ایران به دست قوای متفقین، مقرر شد با پایان جنگ و ظرف شش ماه، قوای اشغالگر از ایران خارج شوند؛ اما با پایان جنگ، قوای شوروی، حاضر به ترک ایران نشدند و با حمایت از اعضای گروهی کمونیستی به نام «فرقه دموکرات» و با رهبری «سید جعفر پیشه وری» تلاش کردند تا آذربایجان را از ایران جدا کنند. اعضای این فرقه در آذرماه ۱۳۲۴ بیانیه اعلام خودمختاری آذربایجان را منتشر کرده و در تلگراف به مقامات شوروی و شخص «زوژف استالین» از او درخواست کردند که به شوروی بپیوندند. اعضای فرقه دفاتر و مراکز دولتی را اشغال کردند و مدعی تملک اراضی خان های محلی و بازتوزیع ان در میان مردم شدند.
هرچند برخی کارشناسان معتقدند که اقدامات رضاشاه در سرکوب مردم آذربایجان، از جمله دلایلی بود که اعضای فرقه اعلام خودمختاری کردند؛ اما همانطور که «داوود دشتبانی»، پژوهشگر تاریخ بیان می دارد امروزه و با انتشار اسناد بایگانی دولت شوروی در آن زمان، جای انکار نیست که دولت شوروی، پشتیبان اصلی و طراح ایجاد «فرقه دموکرات» برای جداسازی آذربایجان بوده است.
«کاوه بیات»، پژوهشگر برجسته تاریخ معاصر نیز در همین ارتباط می گوید که توطئه جداسازی آذربایجان از فردای شهریور ۱۳۲۰ و ورود متفقین به ایران آغاز شد. نیروهای شوروی در آذربایجان به دستگیری گسترده مخالفین خود پرداختند و بسیاری از ملاکین مناطق شمالی ایران از جمله خراسان، استان های شمالی و آذربایجان، به دلیل نفوذ شوروی، با آنان همکاری کردند. در همین زمان برخی از وکلای مجلس که با نفوذ شوروی به مجلس راه یافته بودند نیز در این تلاش ها مشارکت داشتند.
بیات ضمن تاکید بر نقش دولت روسیه تزاری و شوروی در گسترش باورهای قوم گرایانه در منطقه آسیای میانه و قفقاز، معتقد است که از زمان گسترش رویکرد استعماری روسیه تزاری در دوران قاجار، عوامل روس با همین ترفند، بخش هایی از ایران را جدا کردند و قصد آن ها این بود که دوباره همین نقشه را در آذربایجان نیز پیاده کنند.
دشتبانی در همین ارتباط نکته دیگری را نیز بیان می کند: فشارهای حاصل از سیاست فرهنگی حکومت رضاخان، باعث ایجاد بستری برای سوءاستفاده اعضای فرقه شد. اعضای فرقه بر استفاده از زبان ترکی در تمامی مکاتبات و رسانه ها تاکید داشتند، در حالی که تا پیش از این و در هیچکدام از جنبش های منطقه چنین چیزی دیده نشده بود. بطور مثال «شیخ محمد خیابانی» روحانی مبارز ترک، به رغم مبارزه سرسختانه با یکجانبه گرایی دولت مرکزی به دلیل احتمال نفوذ عثمانی با چنین اقداماتی مخالف بود.
دشتبانی تاکید دارد که اگر نقش و نفوذ نیروهای شوروی نبود، چنین فرقه ای هرگز بدین شکل ظهور نمی کرد و باید این نقش را بیش از پیش مورد بررسی قرار داد.
«رحیم نیکبخت» پژوهشگر و مورخ نیز در همین ارتباط اشاره می کند: نفوذ استالین بر فرقه دموکرات غیرقابل انکار است. این نفوذ تا جایی پیش رفت که نیروهای ملی در شهر «مرند» به استالین تلگراف زدند و گفتند که به هیچ وجه خواهان پیوستن به شوروی نیستند، استالین دستور قتل تمامی آنان را صادر کرد و حتی گفت که باید تلگرافچی نیز کشته شود. پس از قتل عام این افراد به دست اعضای فرقه، تا چند روز اگر کسی به قصد دفن اجساد نیز نزدیک محل حادثه می شد نیز به قتل می رسید.
شاهسون ها و مردم اردبیل، سردمداران مبارزه با فرقه دمکرات
در زمانی که اعضای فرقه در تلاش برای پیوستن به شوروی بودند و حکومت مرکزی نیز منفعلانه نظاره گر حوادث بود، شاهسون های دلیر، به نبرد با عوامل شوروی و فرقه پرداختند. پیش از این نیز شاهسون ها در جنگ های ایران و روسیه و نهضت مشروطه، نقشی فعال در نبرد با استعمار خارجی نشانه داده بودند. «میرنبی عزیززاده» مدرس تاریخ و پژوهشگر تاریخ آذربایجان در همین ارتباط می گوید: شاهسون ها به صورت تاریخی با روس ها دشمن بودند. خاطره تلخ جنگ های ایران و روس و حمله متفقین به ایران، بر ذهن این ایل دلیر سنگینی می کرد. از همین رو آنان به هیچ وجه به اندیشه ای که از پیوستن به شوروی طرفداری کند خوشبین نبودند. شاهسون ها نقشی جدی در مبارزه با نیروها و اعضای فرقه و عوامل شوروی داشتند و توانستند بارها بر آنان پیروز شوند.
دشتبانی نیز تاکید می کند که نقش مردم اردیبل در مبارزه با فرقه نیز بسیار مهم است. مردم اردبیل به هیچ وجه حاضر به پذیرش اقدامات فرقه نبودند و با آن مخالفت داشتند.
نیکبخت نیز می افزاید که به دعوت علما در ارسباران نهضتی توسط شاهسون های ایل «محمدخان لو» علیه فرقه به راه می افتد که به دلیل عدم حمایت از این ایل، مهمات آنان به پایان رسیده و همگی آنان توسط اعضای فرقه به دار آویخته می شوند و به شهات می رسند.
نقش علما در مبارزه با فرقه
علمای شیعه اغلب در بزنگاه های تاریخ معاصر ایران، نقشی بی بدیل داشته و با دشمنان ایران به نبرد پرداخته اند. از فتوای تحریم تنباکو توسط «میرزای شیرازی» تا رهبری «امام خمینی (ره)»، تاریخ معاصر ایران، علمای مبارز بسیاری به خود دیده است. در ماجرای فرقه دموکرات نیز وضعیت به همین صورت بوده است. نیکبخت در همین ارتباط توضیح می دهد که علما به صورت کلی مخالف کمونیسم بوده اند. بطور مثال «میرزا علی اکبر مجتهد اردبیلی» حکم داد تا شاهسون ها در نبرد با بلشویک ها، آنان را متوقف کنند یا «آِیت الله یونس اردبیلی» یکی از مراجع تقلید زمان، علیه حزب توده فتوا صادر کرده و مردم را از پیوستن به آن منع می کند.
نیکبخت می افزاید: پس از آغاز گسترده فعالیت فرقه، «آیت الله شهیدی» گروهی از شاگردان خود را مسوول نفوذ به فرقه می کند. همچنین این مجاهد نستوه، با برگزاری مراسم های متعدد مذهبی در سوگ «آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی»، مرجع تقلید برجسته زمان، با تلاش های فرهنگی فرقه، مبارزه می نماید. مجموعه این تلاش ها، یکی از عوامل رویگردانی مردم از فرقه بوده است.
تبعید خودخواسته اعضای فرقه و رنج بی پایان در سرزمین موعود
با شکست اعضای فرقه از نیروهای ارتش و مردم مبارز، بسیاری از شهروندان عادی، به دلیل تبلیغات اعضای فرقه به شوروی می گریزند. اعضای فرقه این گونه تبلیغ کرده بودند که در صورت ورود قوای ارتش به آذربایجان، همه مردم قتل عام خواهند شد. همچنین تبلیغات شوروی در آن زمان، تصویر یک سرزمین موعود از این کشور ساخته بود و مردم گمان می کردند که با پیوستن به شوروی، از رنج و گرسنگی و بی عدالتی در امان خواهند بود. همین تبلیغات باعث شده بود تا پس از جنگ جهانی دوم، بسیاری از کشورها خود داوطلبانه به شوروی بپیوندند؛ اما پس از مدتی اغلب این کشورها همچون مجارستان، لهستان، یوگوسلاوی، رومانی و مانند آن، تبدیل به عرصه ای برای مبارزه با ستم شوروی گشتند.
«علی درازی» محقق و پژوهشگر تاریخ که در زمینه بررسی مهاجرت پناهندگان فرقه دموکرات به شوروی، تحقیقات فراوانی صورت داده است، در این باره می گوید: برآوردها نشان می دهد که حدود ۲۵ تا ۳۰ هزار ایرانی که اغلب آنان روستاییان ساده و فریب خورده بودند، از ترس انتقام گیری و به دلیل تبلیغات فرقه، به شوروی می گریزند. درازی تاکید می کند که اغلب این مهاجران، روستاییان فقیری بودند که فریب تبلیغات فرقه را خورده و گمان می کردند که شوروی بهشت موعودی است که با مهاجرت می توان بر خان نعمت آنان نشست و در دنیای زیبا و عدالت محور زندگی کرد.
درازی می افزاید: دولت شوروی این مهاجرین را در اردوگاه های بسیار سخت و بدون امکانات همچون اردوگاه «شاماخیر باکو» نگاهداری کردند و بعد از آن، اعضای جوان و توانمند این مهاجرین را به عنوان کارگر یدی مورد استثمار و بهره کشی قرار داده و از جسم آنان در معادن سیبری، قزاقستان، ازبکستان و ترکمنستان بهره بردند. درازی می افزاید بسیاری از مهاجرین شنیده بودند که قرار است ظرف چند روز به وطن بازگردند، اما نیاز دولت شوروی به نیروی کار که در اثر تلفات سنگین جنگ جهانی دوم ایجاد شده بود، برای آنان تراژدی تلخی رغم زد.
هجرت این جمعیت در برفی سهمگین و بدون سرپناه و آذوقه آغاز شد و کشور میزبان هرگز با آنان به درستی برخورد نکرد. درازی می افزاید که دولت پهلوی نیز هرگز تلاش نکرد این مهاجرین را بازگرداند. این در حالی است که این مهاجرین هنوز خود را ایرانی و شیعه می دانند و به ایران علاقمند هستند.
بیات نیز در همین ارتباط می گوید که متاسفانه جنگ سرد، سرنوشت مهاجرین را به نحو دیگری رقم زد و به دلیل قرار گرفتن ایران در جبهه بلوک غرب، همواره به این مهاجرین، به صورتی بدبینانه نگریسته می شد. امری که باعث شد تا آنان نتوانند هرگز به وطن بازگردند.
فرقه دموکرات و پرونده ناتمام
در رابطه با برخی مسائل فرقه، همچنان ابهامات فراوانی وجود دارد. در همین ارتباط «احسان هوشمند» پژوهشگر و روزنامه نگار به نکته جالبی اشاره کرده و می گوید: نواقص بسیاری در اسناد مربوط به فرقه دموکرات وجود دارد. وی اعلام کرد که اسناد فرقه دموکرات در مجلس چهاردهم، متاسفانه مفقود شده است! وی ادامه می دهد: نه اینکه اسناد وجود دارد و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی قصد نمایش آنان را نداشته باشد. ما دریافته ایم که کارتن این اسناد خالی است و مشخص هم نیست این اسناد اکنون کجا است.
بیات نیز اشاره می کند که اکنون اسناد جدیدی در حال تدوین و انتشار است. وی در همین مورد به یادداشت های «اسماعیل مجدی»، از اعضای کنسولگری ایران در باکو، درباره تلاش های استالین در سال ۱۳۲۴ در حال بازخوانی و بررسی است. این اسناد می تواند بخش های جدیدی از نقش شوروی در ایجاد فرقه دموکرات را روشن و مشخص نماید.
نشست یکروزه «نجات آذربایجان از چنگال اهریمن» که چهارشنبه، ۲۱ آذر، در دانشکده ادبیات و علوم انسانی و به همت گروهی از کارشناسان، پژوهشگران و مورخین همین مناسبت برگزار شد، نیز تلاشی بود در راستای بازخوانی این پرونده ناتمام که نیاز است همچنان اسناد و مدارک آن مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
- 15
- 1